خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
آیا قیامت فقط مختص موجودات کره زمین است؟


حوزه/ آیا قیامت در تمامی سطح جهان و عالم رخ می دهد یا فقط کره زمین متأثر می شود و اگر تمامی جهان متأثر می شود، موجوداتی که پروردگارند و احتمالاً در کرات دیگر زندگی می کنند چه سرانجامی می یابند؟



به گزارش خبرگزاری حوزه، پاسخ به سؤالات و شبهات موجود در جامعه از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از پرسش ها و شبهات و پاسخ های آن، برگرفته از «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم» خواهد پرداخت.

- سؤال
آیا قیامت در تمامی سطح جهان و عالم رخ می دهد یا فقط کره زمین متأثر می شود و اگر تمامی جهان متأثر می شود، موجوداتی که مخلوق پروردگارند و احتمالاً در کرات دیگر زندگی می کنند چه سرانجامی می یابند؟

- پاسخ
آنچه که از منابع اسلامی استفاده می شود، این است که هنگام قیامت، نظام آفرینش به هم می خورد، و به صورت نظام دیگری که مناسب با قیامت باشد در می آید. در این رابـ*ـطه ده ها آیه در قرآن آمده است که به شماری از آنها اشاره می کنیم:
در آیات قرآن برای آفرینش آسمان ها و زمین مدت معین قرار داده شده است. آنجا که می فرماید: ما آسمان ها و زمین را نیافریدیم مگر بر اساس حق آن هم برای مدتی معین که همان روز قیامت است».[۱]
در مورد اینکه نه تنها زمین و آسمان بلکه خورشید و ماه و ستارگان و سایر کرات هم برای همیشه در این نظام نیستند و حرکت و نظام آنها موقت و تا مدت معینی است و بعد از آن مدت بساط آنها برچیده می شود. می فرماید: «سخَّر الشمس و القمر کلّ یجری الی أجل مسمّی؛ [۲] خداوند خورشید و ماه را مسخّر گرداند و همi آنها برای مدتی معین در جریان هستند».
بنابراین قرآن از اول، موقت بودن این نظام را با کلمه «أجل مسمّی» به ما گوشزد کرده است. و اعلام کرده که نظام موجود فعلی همیشگی نیست بلکه سرانجامی دارد که هر وقت فرا برسد این نظام از بین می رود و وقتی که برای این نظام معین شده است، همان فرا رسیدن قیامت است.
قرآن در مورد آسمان در آستانه قیامت می فرماید: «و إذا السماءُ انشقّت؛ [۳] آنگاه که آسمان از هم بشکافد». «و إذا السماء کُشطَت؛ [۴] و آنگاه که آسمان از جا کنده شود». و در آیi دیگر بسیار صریح تر به از بین بردن آسمان و دوباره ایجاد کردن آن توجه داده، می فرماید: روزی که آسمان را همچون در پیچیدن صفحه نامه ها در می پیچیم همان گونه که بار نخست آفرینش را آغاز کردیم، دوباره آن را باز می گردانیم. وعده ای است بر عهده ما که ما انجام دهنده آنیم.»[۵]

در مورد وضعیت خورشید و ماه، در هنگام قیامت می فرماید: «و إذا الشمس کُوّرت؛ [۶] آنگاه که خورشید به هم در پیچید و خورشید به تاریکی می گراید و آن دامن نورانی و گسترده اش همچون طومار و پارچه ای در هم پیچیده می شود». «و خسِف القمر و جُمعَ الشَّمس و القمَر؛ [۷] و ماه بی نور گردد و خورشید و ماه یک جا جمع شوند و طومار هستی کنونی شان جمع شوند و از بین بروند».
و در مورد وضع ستارگان می فرماید: «و إذا الکواکب انتثرت؛ [۸] و آنگاه که اختران پراکنده شوند». «و إذا النّجوم انکدرت؛ [۹] و آنگاه که ستارگان همگی تیره شوند». به این گونه نظام جاری و هستی کنونی همه ستارگان در آستانه قیامت به امر الهی از بین می روند.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
و در توصیف سرنوشت زمین و کوه ها در هنگام قیامت، می فرماید: روزی که زمین و کوه ها به لرزه در آیند و کوه ها بسان ریگ روان گردند».[۱۰] «و إذا دکّت الأرض دکّاً دکّاً؛ [۱۱] آنگاه که زمین سخت در هم کوبیده شود». «یوم تبدّل الأرض غیر الأرض؛ [۱۲] روزی که زمین به غیر این زمین مبدّل گردد». «و إذا الجبال نُسفَت؛ [۱۳] و آنگاه که کوه ها از جا کنده شوند». «و بسّتِ الجبال بسّاً فکانت هباءً منبثّاً؛ [۱۴] و کوه ها ریزه ریزه شوند و غباری پراکنده گردند».

بنابراین با توجه به این آیات و آیات دیگری که در قرآن کریم آمده است، روشن می شود که قیامت در تمامی سطوح جهان رخ می دهد، و همه آسمان ها و زمین از واقعه قیامت متأثر می گردند.

و در رابـ*ـطه با موجودات زنده ساکن آسمان و زمین بیان قرآن این است که آنها نیز می میرند: و در صور دمیده می شود، و تمام کسانی که در آسمان ها و زمین هستند می میرند مگر کسانی که خدا بخواهد، سپس بار دیگر در صور دمیده می شود، ناگهان همگی به پا می خیزند، و در انتظار (حساب و جزا) هستند. [۱۵]



از این آیه به خوبی استفاده می شود که در پایان جهان و آغاز رستاخیز دو حادثه ناگهانی رخ می دهد: در حادثه اول همه موجودات زنده فوراً می میرند و در حادثه دوم که با فاصله صورت می گیرد همه ناگهان زنده می شوند و به پا می خیزند و در انتظار حسابند. [۱۶]

اما اینکه موجودات زنده که ممکن است در آسمان ها و کرات دیگر باشند، در قیامت چگونه محشور می شوند، آیا حساب و کتاب دارند یا نه؟ این امور بستگی به نحوه وجود آنها دارد که ما اطلاع از آنها نداریم. آیا موجودات مختار و مکلف هستند؟ یا چنین نیستند؟ ولی آنچه می توان گفت این است که اگر آنها مثلاً مانند انسان ها موجودات مختار و مکلف باشند، حساب و جزاء هم خواهند داشت چون حساب و جزاء فرع تکلیف و اختیار است. و اگر اختیار و تکلیف نداشته باشند حساب و جزاء هم نخواهند داشت. در واقع علم آن نزد خداوند است، و ما نمی دانیم که آنها نحوه وجود و زندگی شان چگونه است ولی مطابق آنچه از آیات قرآن استفاده می شود _ چنانکه بیان کردیم _ در آستانه قیامت همه نظام آفرینش بهم می خورد، و همه موجودات زنده از بین می روند، و دوباره در قیامت و روز رستاخیز زنده می شوند.



معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱. معاد، محسن قرائتی، مؤسسه در راه حق، قم، چاپ سوم، ۱۳۶۸.

۲. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج ۱۹، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ بیست و دوم، ۱۳۸۲، ص ۵۳۴- ۵۴۲.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
قضا و قدر الهی چگونه با دعا و صدقه تغییر می کند؟


حوزه/ سم کشنده است، پس اگر کسی سم بخورد و مقداری سم به اندازه‏ای باشد که موجب مرگ می‏‌شود، چنین شخصی خواهد مرد. اما اگر کسی سم بخورد و فوراً دارویی که اثر سم را از بین می‌‏برد بخورد آیا باز هم خواهد مرد؟ پاسخ روشن است.



به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «سر سفره خدا» با موضوع آشنایی با معارف قرآن کریم به شیوه پرسش و پاسخ به قلم محمد علی محمدی به رشته تحریر درآمده است که در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهیم کرد.

* مسلمان کیست و شرایط مسلمان بودن چیست؟
مسلمان کسی است که بپذیرد: هیچ خدایی جز الله نیست و حضرت محمد (صلی ‏الله علیه وآله) پیامبر خدا است. کسی که این دو را قبول داشته باشد و به زیان هم اقرار کند، مسلمان است.
اسلام مانند سواد داشتن است که دارای درجاتی است؛ کسی که سواد خواندن و نوشتن بلد باشد با سواد است و کسی هم که دارای درجه دکتری باشد باز هم باسواد است. اما درجه این دو با هم برابر است؟ درجات اسلام نیز همین طور است.
چنان که اسلام را می‌‏توان به اسلام ظاهری و اسلام واقعی تقسیم کرد.
از شرایط مهم مسلمان واقعی بودن دو چیز است:
۱. عقیده و ایمان؛ یعنی عقیده داشتن به خداوند و صفت‏‌های نیک او، ایمان به نبوت پیامبران به ویژه حضرت محمد (صلی ‏الله علیه وآله) عقیده به قیامت، بهشت، جهنم و... .
۲. عمل، یعنی اگر کسی عقیده‏اش کامل باشد، ولی به دستورهای خدا و پیامبر (صلی ‏الله علیه وآله) عمل نکند، مسلمان واقعی نیست؛ مثلا اگر کسی زکات ندهد مسلمان واقعی نیست.

* قضا و قدر چیست؟
۱- معنای قضا: آیا تاکنون اسم قاضی را شنیده‏‌اید؟ مثلا می‌‏گویند فلانی قاضی دادگستری است. آیا می‏‌دانید کار قاضی چیست و چرا به او قاضی می‌گویند؟ کار قاضی این است که وقتی بین دو نفر مشکل یا دعوایی پیش می‌‏آید به او مراجعه می‌‏کنند و او حق را به یک طرف، که حق با اوست می‏‌دهد و دعوا را خاتمه می‏‌بخشد. پس چون قاضی دعوا را فیصله می‏‌بخشد، تمام می‌‏کند و خاتمه می‏‌بخشد به او قاضی می‌‏گویند.
با مثال که متوجه شدید که معنای قضا: فیصله بخشیدن به کار و تمام کردن می‏‌باشد. حال وقتی می‌‏گویند قضای الهی بر چیزی تعلق گرفته، به این معناست: که خداوند این گونه حکم کرده که آن چیز با علت‏‌های خودش به گون‌ه‏ای خاص ایجاد می‏‌شود و حتمی شود؛ مثلا قضا و قدر الهی بر این تعلق گرفته که اگر کسی به آتش دست بزند دست او بسوزد، اگر کسی خودش را از بلندی پرتاب کندت صدمه ببیند، آسمان‏ های هفت گانه در دو روز (دو دوره) خلق شوند و اما وقتی می‏ گویند قضای الهی بر این تعلق گرفته که جز او را پرستش نکنید؛ یعنی حکم و دستور خداوند بر این تعلق گرفته است.
۲- معنای قدر: قدر به معنای تقدیر کردن و اندازه گرفتن است.
وقتی می‏ گویند قدر الهی، یعنی خدا قدر و اندازه هر چیز را مشخص کرده است و قدر الهی بر این تعلق گرفته که سال ۳۶۵ روز باشد. در حوادثی هم که اتفاق می‏ افتد قدر الهی بر این تعلق گرفته است که اگر علت‏ها فراموش شود، نتیجه مورد نظر هم به دست آید؛ مثلااگر کسی بیمار شود و دارویی که برای همان بیماری وجود دارد مصرف کند و خوب شود، خوب شدن شخص مطابق قضا و قدر الهی است، چون خداوند این گونه تقدیر کرده است که خوردن دارو موجب بهبودی شود. حال اگر مریض دارو مصرف نکرد و بیماریش شدیدتر شد باز هم مطابق قضاوقدر الهی است.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
* آیا قضا و قدر امری حتمی و تغییرناپذیر است یا ما می‌‏توانیم با دعا، صدقه و... آن را تغییر دهیم؟

در پاسخ قبلی که قضا و قدر الهی به این معنای است که خداوند علت‏ها و سبب ‏هایی را قرار داده و مقرر کرده است که این علت‏‌ها نتیجه‏ های خودشان را بدهند و به قول یکی از شاعران:

از مکافات عمل غافل مشو *** گندم از گندم بروید جو از جو

پس، قضا و قدر الهی بر این تعلق گرفته است که علت بوجود آمدن گندم، دانه گندم باشد، نه دانه جو. پس اگر دانه گندمی در جای مناسب قرار گیرد و شرایط فراهم باشد به بوته گندم تبدیل می ‏شود.

قضا و قدر الهی دو گونه است:

الف- قضا و قدر حتمی و غیر قابل تغییر.

ب- قضا و قدر مشروط.

برای آنکه فرق این دو را بدانید، به مثال زیر توجه کنید.

سم کشنده است، پس اگر کسی سم بخورد و مقداری سم به اندازه‏ای باشد که موجب مرگ می‏‌شود، چنین شخصی خواهد مرد. اما اگر کسی سم بخورد و فورا دارویی که اثر سم را از بین می‏ برد بخورد آیا باز هم خواهد مرد؟ پاسخ روشن است. اگر کسی را مار نیش بزند و او فورا به دکتر مراجعه کند و دکتر داروی ضد سم به او تزریق کند چنین شخصی نخواهد مرد.

پس سم مار همیشه کشنده نیست؛ بلکه در صورتی کشنده است که داروی ضد سم مصرف نشود. در این مثال، کشنده بودن سم، قضا و قدر غیر حتمی است؛ حال اگر سم خورده شد و داروی ضد سم مصرف نشد کشته شدن حتمی خواهد بود و به اصطلاح جایش در لوح محفوظ است.

سرنوشت ما نیز همین گونه است و صدقه دادن و سایر کارهای خوب مانند داروی ضد سم است. پس ممکن است قضا و قدر غیر حتمی الهی به این تعلق گرفته باشد که برای ما حادثه ‏ای اتفاق بیفتد، حال اگر صدقه بدهیم. صدقه مانند پادزهری جلوی آن حادثه را می‏ گیرد.



* خداوند در قرآن فرموده است: هر کس را که خدا بخواهد هدایت می‏‌کند؛ پس اگر خدا نخواهد، شخص هدایت نخواهد شد و تلاش‌‏های انسان بیهوده است.

دو دانش ‏آموز را در نظر بگیرید که زیر نظر معلمی دلسوز و مهربان تحصیل خود را آغاز می‏ کنند.

معلم درس‏‌های اولیه را برای هر دو نفر تدریس می‏کند. دانش ‏آموز «الف» درس‏ها را خوب می‏ خواند و تکالیف خودش را خوب انجام می ‏دهد، پس شایستگی این را پیدا می‏کند که معلم درس بعدی را به او یاد بدهد و در واقع به خاطر شایستگی که دارد معلم او را به درس بعدی یا کلاس بالاتر هدایت می‏کند، ولی دانش‌‏آموز «ب» نه تنها درس هایش را خوب نمی خواند، بلکه دفترهایش را هم پاره می‏ کند، معلم را مسخره می‏ کند و...

چنین دانش آموزی را معلم مهربان رهایش می‌‏کند، تا در گمراهی و جهل و بی سوادی بماند و این باقی ماندن او در جهل و نادانی نتیجه کوشش نکردن دانش‏‌آموز «ب» است و ربطی به معلم ندارد.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
خداوند مهربان نیز ما انسان‏ها را آفریده و پیامبران را برای تعلیم و یاد دادن راه درست و پاک شدن ما فرستاده است.

در این میان برخی انسان‏ها، تعلیمات پیامبران را به خوبی یاد می‏‌گیرند، خداوند نیز به آنها کمک می ‏کند، تا در راه هدایت ثابت قدم باشند یا به درجات بالاتر هدایت راه یابند و به خداوند نزدیک شوند، ولی انسان‏‌هایی که با اختیار خودشان از راه راست منحرف می‏‌شوند، خداوند آنها را رها می ‏کند تا در جهل و گمراهی باقی بمانند و هر روز بیشتر از روز قبل در باتلاق ‏نادانی و گمراهی فرو روند. از آن چه نوشتم متوجه شدید که هدایت خدا دارای چند مرتبه و درجه است.

مراتب اولیه هدایت، شامل همه انسان‏ها می‏‌شود. این که خدا عقل داده که خوب و بد را بفهمند و پیامبران را فرستاده تا مردم را راهنمایی کنند، از مراحل اولیه هدایت است؛ ولی هدایت ‏های ویژه خدا و عنایت‏‌های مخصوص پروردگار شامل حال کسانی می‏‌شود که در راه خدا قدم بر می‏‌دارند؛ پس معنای آیاتی مانند: الله یهدی من یشاء؛ خداوند هر که را اراده کرده هدایت می‏‌کند. (بقره، آیه ۲۱۳) این است که اراده الهی بر این تعلق گرفته است که: خداوند بر هدایت مؤمنان بیافزاید و آنان را مشمول عنایت ویژه خودش کند؛ چنان که در قرآن می‏ فرماید: خداوند بر هدایت هدایت یافته‏ گان می‏ افزاید. (مریم، آیه ۷۶)




چرا دین کامل در زمان پیامبرهای قبلی نیامد و اسلام کامل ترین دین شد؟


حوزه/ دین‌های الهی مانند پایه ‌های تحصیلی و دوره ‌های درسی است که با توجه به سطح بینش و توان مردم در یادگیری و عمل کردن، خدا آنها را بر پیامبران نازل فرموده است. در زمان حضرت نوح مردم آگاهی بسیار کمی داشتند و نمی‌توانستند دین اسلام را دریافت کنند بفهمند و عمل کنند.



به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «سر سفره خدا» با موضوع آشنایی با معارف قرآن کریم به شیوه پرسش و پاسخ به قلم محمد علی محمدی به رشته تحریر درآمده است که در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهیم کرد.

* چرا دین اسلام کامل‌ترین دین است؟

دین‌های الهی مانند پایه ‌های تحصیلی و دوره ‌های درسی است که با توجه به سطح بینش و توان مردم در یادگیری و عمل کردن، خدا آنها را بر پیامبران نازل فرموده است.
در زمان حضرت نوح مردم آگاهی بسیار کمی داشتند و نمی‌توانستند دین اسلام را دریافت کنند بفهمند و عمل کنند.

آنان مانند دانش آموزان کلاس اول ابتدایی بودند؛ به این خاطر خداوند دین ساده و ابتدایی برای آنها انتخاب کرد، پس دین آنها کامل نبود.

در دوره حضرت ابراهیم (علیه السلام) سطح آگاهی‌های مردم بیشتر شد و می‌توانستند دین کامل‌تری داشته باشند. پس دین حضرت ابراهیم از دین حضرت نوح کامل‌تر بود. این روند تا دین‌های حضرت موسی (علیه السلام) و عیسی (علیه السلام) ادامه پیداکرد، تا در زمان حضرت محمد (صلی‌الله علیه وآله) مردم جهان به حدی رسیدند که می‌توانستند کامل‌ترین دین را دریافت کنند؛ بدین خاطر خداوند مهربان دین اسلام را که کامل‌ترین دین بود برای مردم فرستاد.

پس همان گونه که دانش‌آموزان، سال به سال و دوره به دوره معلومات بیشتری می‌آموزند و کامل‌تر می‌شوند، دین‌های الهی نیز دوره به دوره کامل‌تر شدند، تا به دوره اسلام رسید و مسلمانان - این دانش آموخته‌گان دانشگاه اسلام - به حدی رسید که توانستند نقشه کامل و جامع مسیر خداشناسی یعنی قرآن را به دست بگیرند و با راهنمایی اهل بیت مسیر سعادت را طی کنند.

به دلیل اینکه دین اسلام کامل‌ترین دین بود پیامبران پیشین به مردم خودشان بشارت می‌دانند، که پس از ما پیامبر دیگری خواهد، ولی حضرت محمد (صلی‌الله علیه وآله) آخرین پیامبر است و پس از او پیامبری نخواهد آمد. یکی از پیامبرانی که بشارت آمدن حضرت محمد (صلی‌الله علیه وآله) را به پیروانش داد حضرت عیسی (علیه السلام) بود؛ چنانچه خداوند به نقل از حضرت عیسی (علیه السلام) می‌فرماید: و مبشرابرسول یاتی من بعدی اسمه احمد؛ و [شما را] بشارت می‌دهم به پیامبری که پس از من خواهد آمد که نام او احمد است. (صف، آیه ۶) و شما می‌دانید نام حضرت محمد (صلی‌الله علیه وآله)، احمد هم هست.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
در این باره می‌توانید کتاب پیرامون قرآن و عهدین، نوشته مرتضی باقریان را بخوانید.



اما برخی از دلیل‌های کمال دین اسلام به شرح زیر است:



۱. دین اسلام از هرگونه تحریفی محفوظ است و تحریف نمی‌شود، ولی دین و کتاب‌های آسمانی سایر دین‌ها تحریف شده است؛ خداوند می‌فرماید: انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون/ ما خود این کتاب را فرو فرستادیم و خودمان از آن نگهبانی (و نگهداری) می‌کنیم. (حجر، آیه ۹)

در حالی که کتاب‌های آسمانی دیگر مانند تورات و انجیل تغییرهای فراوانی کرده و مطالب غیر معقول و خنده‌ داری در آنها دیده می‌شود، که کشتی گرفتن یکی از پیامبران، یکی از نمونه‌های آن است.



۲. احکام دین اسلام منطبق بر فطرت و عقل است، در حالی که در دیگر شریعت‌ها، گاهی احکامی وجود دارد که معقول نیست؛ مثلا دین اسلام به ما اجازه می‌دهد در برابر زورگویان بایستیم و اگر به ما ستم کردند (مثلا ما را زدند) ما هم مقابله به مثل می‌کنیم (بقره، آیه ۱۹۴). در حالی که انجیل می‌گوید: اگر کسی به سمت راست صورت شما سیلی زد، سمت چپ صورتتان را هم جلو بگیرید تا بزند.



حالا خودتان مقایسه کنید و ببینید زورگویان و ستم‌کاران کدام یک را بیشتر دوست دارند و با کدام روش می‌توان زور و ستم را ریشه کن کرد؟



۳. دین اسلام جامع است؛ یعنی برای تمام امور ما انسان‌ها برنامه‌ریزی کرده است؛ از روابط شخصی ما با خدا گرفته تا روابط اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و...، در حالی که دین‌های دیگر این جامعیت را ندارد. برای آگاهی بیشتر به تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۳۳۵ مراجعه کنید.



* چرا خداوند بین این همه دین، اسلام را برای ما پذیرفت؟



آفرین بر تو و پرسش خوبت.

اینکه نوشته‌اید خداوند دین اسلام را برای ما پذیرفت، مطلب جالب توجه و درستی است که در قرآن هم آمده است. آیه‌ای که این مطلب در آن آمده آیه اکمال نام دارد حالا اول آیه را با هم می‌خوانیم آن گاه به سؤال شما پاسخ می‌دهم:



الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا...؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان‌]شما پذیرفتم ...(مائده، آیه ۳)



اما پاسخ: در جواب قبلی نوشتم که دین اسلام کامل‌ترین دین است.



به نظر شما خدای مهربان بهتر بود دین کامل را برای ما برگزیند یا دین ناقص را!؟ اگر از شما بپرسند دوست داری به باغی بروی که درختان سرسبز میوه دارد که میوه‌های آبدار و فراوان دارد یا باغی که چند درخت نیمه خشکیده و کم‌بار دارد کدام یک را انتخاب می‌کنید؟ آیین اسلام مانند همان باغ پر میوه است، با درختان سرسبز؛ درختانی که ریشه در زمین دارد و شاخه هایشان سر به فلک کشیده و تا آسمان رفته و بااذن واجازه خداوند، همیشه میوه می‌دهد. (ابراهیم، آیه ۲۵)


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
راستی آیا می‌دانید دین اسلام با چه چیز کامل می‌شود؟ آری با ولایت و امامت. پس اگر کسی ولایت امامان را نپذیرد، اسلام او نیز کامل نخواهد بود؛ چنان که چنین کسی قرآن را نیز به درستی نشناخته است.

با نور عترت بایدت قرآن‌شناسی این راه حق باشد سوی دنیای قرآن

بی نوراهل البیت اگر قرآن بخوانی سرگشته می‌مانی تو، در صحرای قرآن

قرآن و عترت گر جدا گردند از هم ای وای من ای وای تو ای وای قرآن

باشد امید هرمسلمان آنکه بیند در نامه اعمال خود امضای قرآن



برای آگاهی بیشتر می‌توانید کتاب درس‌هایی از قرآن؛ توحید، عدل، نبوت و امامت، نوشته حجت الاسلام والمسلمین قرائتی را مطالعه کنید.




آیا با نفخ در صور همه می‏ میرند؟ حتی ملائکه؟!


حوزه/ در نفخ صور همه اهل آسمان (ملائکه) و زمین (انسان) می میرند مگر کسانی که جزو مخلصین هستند که مصداق کامل آن ها حضرات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ می باشند اما کیفیت مرگ ملائکه روشن نیست.



به گزارش خبرگزاری حوزه، پاسخ به سؤالات و شبهات موجود در جامعه از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از پرسش ها و شبهات و پاسخ های آن، برگرفته از «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم» خواهد پرداخت.

- سؤال
آیا با نفخ در صور همه می ‏میرند، حتی ملائکه؟ در این صورت مرگ ملائکه به چه معنی است؟

- پاسخ
در این رابـ*ـطه به آیاتی اشاره می شود: «و یوم ینفخ فی الصور ففزع من فی السماوات و من فی الارض الاَّ من شاءاللَّه...»[۱] روزی که در صور دمیده می‏شود آنان که در آسمان و زمین هستند به بی‏تابی و فزع در می‏آیند، جز آن‏که خدا بخواهد.
و آیه: «و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الارض الاَّ من شاءاللَّه ثم نفخ منه اخری فاذا هم قیام ینظرون».[۲] و در صور دمیده می‏شود، آن‏گاه اهل آسمان و زمین همه مدهوش می‏شوند جز آن‏کس که خدا بخواهد. سپس بار دیگر در صور دمیده می‏شود، که ناگهان همه به پا ایستاده و نگران و منتظر خواهند بود.

در رابـ*ـطه با این آیات و چگونگی مرگ مخلوقات و پایان زندگی دنیا، نکاتی قابل ذکر است.
۱- در آیات از لفظ «صعق» و «فزع» استفاده شده نه «موت»، زیرا «موت» لفظی است که بر خروج روح از بدن اطلاق می‏شود، در حالی که «صعق» و «فزع» همه موجودات آسمان و زمین (از جمله ملائکه و ارواح) را نیز شامل می‏گردد؛ برخلاف «موت».
بنابراین، اگر مراد از مرگ ملائکه، خارج شدن آن‏ها از عالم دنیا و وارد شدن به عالم آخرت باشد، پاسخ مثبت است، به این معنا که ملائکه نیز با نفخ صور به پایان زندگی خود می‏رسند، البته نه به معنای خروج روح از بدن بلکه به معنای انتقال آن ها به عالم آخرت در این رابـ*ـطه روایات فراوانی در دست است[۳] که به نمونه‏ای از آن اشاره می‏کنیم:

یکی از یاران امام صادق(ع) به نام یعقوب احمر می‏گوید: در جریان مرگ اسماعیل - فرزند امام صادق(ع) - به خدمت ایشان رفتم تا تسلیت بگویم. ایشان پس از آن‏که برای فرزندش اسماعیل از خداوند طلب رحمت نمود، فرمود: .... جدّاً همه اهل زمین خواهند مرد، حتی یک نفر نیز باقی نمی‏ماند، سپس همه اهل آسمان‏ها خواهند مرد و حتی یک نفر نیز باقی نمی‏ ماند، مگر فرشته‏ای که مأمور قبض ارواح است و حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس ملک‏الموت می‏آید و در مقابل خدا می‏ایستد، به او گفته می‏شود چه کسی مانده است؟ - در حالی که خودش عالم‏تر است - ملک‏الموت می‏گوید: پروردگارا، کسی نمانده مگر ملک‏الموت و حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل. آن‏گاه به او امر می‏شود که به جبرئیل و میکائیل بگو بمیرند. در این موقع فرشته‏ها یعنی حاملان عرش می‏گویند: ای رب ما، این دو فرشته رسول و امین تو هستند. پاسخ می‏رسد که قضای حتمی من این است که هر نفسی که در آن روح باشد باید بمیرد. ملک‏الموت می‏آید و در برابر خدا می‏ ایستد. آن‏گاه به او گفته می‏شود چه کسی باقی مانده است؟ - در حالی‏که خودش بهتر می‏داند - ملک‏ الموت می‏گوید: پروردگارا، جز ملک‏الموت و حاملان عرش کسی باقی نمانده است. در این حال گفته می‏شود: به حاملان عرش بگو بمیرند.

امام(ع) فرمود: سپس ملک ‏الموت غمگین و محزون و سرافکنده در برابر خدا می‏ایستد. به او گفته می‏شود: چه کسی باقی مانده است؟

ملک ‏الموت پاسخ می‏دهد: ای پروردگار، غیر از ملک‏الموت کسی باقی نیست، آن‏گاه از جانب خدا به او گفته می‏شود: ای ملک‏الموت بمیر.[۴]



۲- نکته دیگری که در رابـ*ـطه با مرگ موجودات در هنگام نفخ صور لازم به ذکر است، اشاره قرآن کریم است به مرگ آن‏ها که در آسمان و زمین هستند. با توجه به برخی روایات و توضیحات مفسرین ذیل آیه مورد بحث، می‏توان خلایق را به سه گروه تقسیم کرد:



الف) آن‏ها که در زمین هستند. «ما فی الارض» که منظور اهل برزخ هستند، زیرا قبلاً افرادی که در روی زمین در قید حیات بودند، با یک صیحه یا فریاد جان سپرده و رهسپار عالم برزخ شده بودند.



ب) اهل آسمان: «من فی السموات» که ملائکه و فرشتگان هستند. قرآن کریم در آیات دیگر این مطلب را توضیح داده که جهان را پایانی حساب شده و معین است و اختتام جهان را چنین بیان می‏کند: «تعرج الملائکه و الروح الیه فی یوم کان مقداره خمسین ألف سنة».[۵] فرشتگان و روح در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است، به سوی خداوند بالا رفته و عروج می‏کنند.

واضح است که فرشتگان به عنوان واسطه بین عالم ملک و عالم ربوبی و نیز مسؤول تدبیر امور خلق، تنها تا هنگامی که نظم فعلی جهان برقرار است انجام وظیفه می‏کنند و با دگرگونی نظام خلقت و آفرینش، مأموریت آن‏ها پایان یافته است. پس به سوی خدا باز می‏گردند. پس ملائکه نیز با نفخ صور خواهد مرد ولکن کیفیت مرگ آن ها برای ما معلوم نیست ولی مرگ آنها به معنای مرگ مصطلح که جدا شدن روح از بدن است یقینا نخواهد بود.



ج) استثناشدگان: «الاَّ من شاءاللَّه». اینان گروهی هستند که به خواست خدا از فزع و «صعق» در امان هستند. آیات دیگری که این گروه را معرفی کرده بیان می‏دارد که آنان بندگان پاک و مخلص خدا هستند: «من جاء بالحسنة فله خیرٌ منها و هم من فزع یومئذٍ آمنون و...»[۶] هر کس حسنه (خوبی) را با خود بیاورد برای او بهتر از آن خواهد بود، آنان روز قیامت از «فزع» در امان هستند.

البته مراد از «حسنه» حسنه مطلق است که با بدی‏ها آمیخته نباشد.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
بنابراین، تنها کسی که ذاتش از شرک و بدی پیراسته باشد و ایمان به غیر خدا نداشته باشد، در نفخ صور ایمن از عذاب است؛ ایمانی که هیچ شریکی برای خداوند نبیند، نه در وجود، نه در صفات و نه در افعالش و این همان ولایت است.[۷]



در تفسیر قمی ذیل آیه «من جاء بالحسنه فله خیر منها» آمده است: به خدا قسم «حسنه» همان ولایت امیرالمؤمنین است. و «سیئه» همان پیروی از دشمنان او![۸]

در نتیجه در نفخ صور همه ی اهل آسمان (ملائکه) و زمین (انسان) می میرند مگر کسانی که جزء مخلصین هستند که مصداق کامل آن ها حضرات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ می باشند اما کیفیت مرگ ملائکه روشن نیست.



معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱. آغاز و انجام، خواجه نصیرالدین طوسی، با حاشیه استاد حسن‏زاده آملی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، چاپ دوم، ۱۳۷۰.

۲. معاد، محسن قرائتی، مؤسسه در راه حق، قم، چاپ سوم، ۱۳۶۸.

۳. سرنوشت انسان، احمد زمردیان، کتابفروشی اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۵۴.

۴. حیات پس از مرگ، علامه طباطبائی، دفتر انتشارات اسلامی، تیرماه ۱۳۶۲.

۵. معاد در قرآن، استاد مظاهری، انتشارات شفق، ۱۳۶۴.

۶. معاد شناسی، حسینی طهرانی، جلد ۴ انتشارات حکمت یاب ۱۴۰۳ هجری قمری.

۷. المیزان ذیل آیات مورد بحث در جزوه.

۸. نمونه ذیل آیات مورد بحث در جزوه.

۹. معاد از دیدگاه قرآن، حدیث و عقل، حسین ربانی میانجی، چاپ دوم، ۱۳۷۳.



پی نوشت ها:

[۱] . نمل/ ۸۷.

[۲] . زمر/ ۶۸.

[۳] . ر.ک. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶، ص ۳۲۴.

[۴] . ربانی میانجی، حسین، معاد از دیدگاه قرآن، حدیث و عقل، ص۴۲۶؛ از مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶، ص۳۲۹؛ و کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۷۱.

[۵] . معراج/ ۴.

[۶] . النمل/ ۸۹.

[۷] . ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، حیات پس از مرگ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲، ص۴۷، و خواجه نصیرالدین، آغاز و انجام، چاپ اول، تهران، سازمان چاپ و انتشار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۶، ص ۴۹.

[۸] . ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، حیات پس از مرگ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲، ص۴۸.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
چرا خدای متعال در قرآن برای خود از فعل جمع استفاده نموده است؟


حوزه/ اگر بخواهید با معلم یا پدر و مادرتان صحبت کنید می‏گویید تو یا شما؟ روشن است که نمی‏گویید تو بلکه برای احترام معلم می‏گویی شما فرمودید. پس ما در برخی از موارد برای احترام و بزرگ داشت دیگران از ضمیرها و فعل‏های جمع استفاده می‏کنیم. هر چند کسی که با او سخن می‏گوییم یک نفر بیشتر نباشد.



به گزارش خبرگزاری حوزه کتاب «سر سفره خدا» با موضوع آشنائی با معارف قرآن کریم به شیوه پرسش و پاسخ به قلم محمد علی محمدی به رشته تحریر درآمده است که در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهیم کرد.

پرسش: خدا چند نام دارد و کدام یک از نام‏ های خدا در قرآن آمده است؟

شاید شب‏های قدر ماه مبارک رمضان به مسجد یا حسینیه محل زندگی تان رفته باشید.
یکی از دعاهایی که در شب قدر می‏خوانند دعای جوشن کبیر است که صد بند دارد. این دعا دربردارنده هزار نام از نام‏های خدا است؛ یعنی در هر بند از دعا، ده نام از نام‏های خدا آمده است: ۱۰۰۰=۱۰۰*۱۰.
این دعا در مفاتیح الجنان آمده است. حتی دانشمندان علوم اسلامی معتقدند، نام‏های خداوند در عدد خاصی محدود نمی‏شود، بلکه هر اسمی که بهترین نام باشد و دلالت بر هیچ نقص و کمبودی نکند از آن خداست؛ چنان که در قرآن می‏خوانیم: (الله لا الا هو الاسماءالحسنی) (طه، آیه ۸)؛ خدایی که جز او معبودی نیست، نام‏های نیکو به او اختصاص دارد.

البته معنای اینکه هر اسمی که بهترین اسم باشد از آن خداوند است این نیست که ما بتوانیم هر اسمی را که دوست داریم بتراشیم و بر خدا نسبت بدهیم بلکه باید خدا را به نام‏هایی بخوانیم که در قرآن یا دعاها آمده است.
یکصد و بیست و هفت نام از نام‏های خداوند در قرآن آمده که من چند نام از اسم‏هایی که هم در قرآن و هم در دعای جوشن کبیر آمده برایتان می‏نویسم.

۱- الله (خدا) ۲- احد(یکتا) ۳- ارحم الراحمین(مهربان ترین مهربانان) ۴- احکم الحاکمین (بهترین داوران (حکم کنندگان) ۵- احسن الخالقین (بهترین آفرینندان) ۶- بصیر(بینا) ۷- سمیع (شنوا) ۸- عزیز(توانای بی همتا) ۹- حلیم (بردبار) ۱۰- غفور (آمرزنده) ۱۱- تواب (توبه‏پذیر) ۱۲- رحمان (بخشنده) ۱۳- رحیم (مهربان و بخشایشگر) ۱۴- رزاق (روزی دهنده) ۱۵- علیم (دانا) ۱۶- عظیم (بلند مرتبه) ۱۷- غنی (بی نیاز) ۱۸- غفار(آمرزنده) ۱۹- قادر(توانا) ۲۰- کریم(بزرگوار).

پرسش: آیا وقتی به جهان آخرت می‏ رویم می ‏توانیم خدا را ببینیم و با او سخن بگوییم؟

دعا کنید من و شما و سایر مؤمنان به بهشت برویم، آن وقت خواهیم دید که دیدن خدا محال است و پروردگار به هیچ وجه دیده نمی‏شود، نه در دنیا و نه در آخرت.

همین سؤالی که شما پرسیده‏اید را شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید که: آیا خداوند در قیامت دیده می‏ شود؟ امام فرمود:

خداوند از چنین چیزی منزه است... (چنین چیزی درباره خداوند هرگز نباید تصور شود) سپس فرمود: چشم ما نمی ‏بیند، مگر چیزهایی که رنگ و کیفیتی دارند، در حالی که خداوند آفریننده رنگ‏ها و کیفیت هاست.
آیا می‏ دانید چرا محال است خداوند را با چشم دید؟ زیرا چشم، چیزهایی را می‏ بیند که:

۱- ماده باشد، پس اگر چیزی ماده نباشد قابل دیدن نیست. آیا تاکنون انرژی را دیده ‏ای!؟ الکتریسته را دیده ‏ای!؟ این گونه چیزها ماده نیستند تا دیده شوند.

۲- جسم باشد، اگر چیزی جسم نباشد و نور را منعکس نکند قابل دیدن نیست؛ مثلا هوا قابل دیدن نیست، بو را نمی‏توان دید و ...

۳- دارای جهت باشد؛ یعنی بتواند مقابل انسان قرار گیرد، تا با چشم دیده شود، در حالی که خدا فقط در یک جهت محدود نیست، تا قابل دیدن باشد.

در پایان این پاسخ توجه شما را به حدیث جالبی جلب می‏کنم.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و Saghár✿
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا