خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Deana

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/2/23
ارسال ها
128
امتیاز واکنش
653
امتیاز
188
سن
18
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
15 روز 6 ساعت 25 دقیقه
مال خیلی سال پیش کوچیک بودم رفته بودیم خرید لعنتی اون روز به هزار نفر همش در حال برخورد کردن بودم برای همین یکم سیستمم مغزم بهم ریخته بود تو مغازه خوردم به مانکن شروع کردم به عذرخواهی کردن همش یدفعه همه از جمله خواهرام ومردم در حال قهقهه زدنن بودن
آبروم رفت :shyb:
*******&&&&&&&&
یه زمانی برای گزاردن وقتم میرفتم بسیج همینطوری الکی در حال ول چرخیدن اونجا بودم که بعد از ۱ماه دیگه نرفتم
اونجا که بودم مقام بالای فرمانده بسیجمون یه بار امده بود اونجا برای سرکشی که امدم ازش چیزی بپرسم که اشتباهی گفتم خانم خلالی قیافش اولش:blinkb:اینجوری شد کناریش اینجوری:l2b: منم اینطوری:smileb:یکدفعه قاطی کردو فرماندمون امد فراریم داد:blissb:آخرشم من فامیلیشو یاد نگرفتم


•| تُپُق زنی シ︎ |•

 
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: SelmA و Matiᴎɐ✼

Matiᴎɐ✼

مدیر آزمایشی تالار پزشکی و سلامت
مدیر آزمایشی
هنرمند انجمن
  
عضویت
17/11/20
ارسال ها
1,787
امتیاز واکنش
12,068
امتیاز
323
سن
19
محل سکونت
MASHHAD
زمان حضور
90 روز 8 ساعت 31 دقیقه
مامانم رفته بود سونوگرافی منم اون موقع حدودا ۷ ساله بودم که باهاش رفتم.
دهنمو پر از اب کردم و وقتی مامانم داشت با منشی صحبت میکرد لپامو از دو طرف فشار دارم و همه اب دهنم ریخت رو منشی:tearsofjoy::tearsofjoy:
هیچی دیگه، چشتون روز بد نبینه:tearsofjoy:


•| تُپُق زنی シ︎ |•

 
  • قهقهه
Reactions: SelmA و Deana
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا