خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,544
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
سر یه چیزی با برادرم بحثم شد، گفتم مثل سگ منو می‌زنی یا اون رو بهم میدیش. :|


•| تُپُق زنی シ︎ |•

 
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: Matiᴎɐ✼، Deana، عروس شب و 2 نفر دیگر

goli.e

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
3,639
امتیاز
228
زمان حضور
48 روز 13 ساعت 42 دقیقه
رو کلمه آلبالو گیر کردم بعدی هی آ شو میگفتم. ده دقیقه تلاش میکردم بقه کلمه و جمله رو کامل کنم ولی نمیشد کلا فامیلم ب من بخت برگشته میخندیدن:sigb::l2b:


•| تُپُق زنی シ︎ |•

 
  • قهقهه
Reactions: Matiᴎɐ✼

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
به مامانم:« نازمدی کی دعوتیم؟»
به رفیقم:« یه آبلالو هم واس من بیار.»
*نامزدی
*آب آلبالو


•| تُپُق زنی シ︎ |•

 
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: Matiᴎɐ✼، Deana و عروس شب

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
وای:l3b:
ی‌بار خونه رفیقم بودم مامانم زنگ زد هول شدم گفتم: بلو الام:blushing:
***
ی بارم رفیقم زنگ زد گفت چیکار میکنی
گفتم: هیچی نشششتم:aiwan_light_girl_prepare_fish:


•| تُپُق زنی シ︎ |•

 
  • قهقهه
Reactions: Matiᴎɐ✼، عروس شب و *~sarina~*

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
همین الان تپق زدم:coolym:
مادرشوهرم زنگ زدم اومدم باکلاس حرف بزنم اینجوری شد:coolym:
منم الیرنقیدح بقخد چیز:shyb:


•| تُپُق زنی シ︎ |•

 
  • قهقهه
Reactions: Matiᴎɐ✼، عروس شب و رز سیاه

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
یه سری رفته بودیم بازار، تو فروشکاهه سرامیکش لیز بود همین که اومدم‌ قدم بردارم با سر رفتم تو جنسا:morningb:


•| تُپُق زنی シ︎ |•

 
  • قهقهه
Reactions: Matiᴎɐ✼، عروس شب، raha.j.m و یک کاربر دیگر

رز سیاه

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/9/21
ارسال ها
79
امتیاز واکنش
498
امتیاز
133
محل سکونت
جهنم
زمان حضور
6 روز 12 ساعت 54 دقیقه
تو شرایط خیلی خاص پیش یکی که ازش متنفرم و خیلی عغده داره ازم
به بوقلمون گفتم بولقمونننن
اومدم درستش کنم گفتم بوقققققلمونننن


•| تُپُق زنی シ︎ |•

 
  • قهقهه
Reactions: Matiᴎɐ✼، Elaheh_A و DIANA_Z

Meysa

مدیر تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
1/8/21
ارسال ها
4,188
امتیاز واکنش
38,170
امتیاز
443
سن
16
محل سکونت
قصر نوتلا
زمان حضور
101 روز 10 ساعت 48 دقیقه
تو ویس به جا اینکه بگم همسفری گفتم حسن فری کاملا عادیه:l2b:


•| تُپُق زنی シ︎ |•

 
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: Matiᴎɐ✼، Deana و رز سیاه

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
یسری از خنده در حال جر خوردن بودم
اومدم بگم عمو وحید، گفتم عمو وجید:morningb:
ازمون موقع عموم رو وجید صدا می‌کنیم:tearsofjoy:


•| تُپُق زنی シ︎ |•

 
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: Matiᴎɐ✼ و Deana

SelmA

مدیر تالار بیوگرافی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
11/2/22
ارسال ها
2,312
امتیاز واکنش
42,778
امتیاز
418
سن
18
محل سکونت
قلبِ زی‌زی جونم.
زمان حضور
113 روز 17 ساعت 11 دقیقه
یه جای خاصی که نمیتونم بگم طرف گفت ساعت چنده؟ گفتم نه یارم :/ و اطرافیانم از خنده ریسه رفتند و منِ مظلوم:sighb:

*نه یارم : ۹ رو فارسی گفتم یارم رو ترکمنی چون هول شدم:sighb::shyb:


•| تُپُق زنی シ︎ |•

 
  • خنده
Reactions: Matiᴎɐ✼ و Deana
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا