- عضویت
- 16/2/20
- ارسال ها
- 197
- امتیاز واکنش
- 2,052
- امتیاز
- 228
- محل سکونت
- Ekipw Vampire
- زمان حضور
- 30 روز 3 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
پانزده دقیقه دیگر نگهبان از ویلای دکتر شهابی خارج میشد، نگاهی به امیر که جوراب های در دستش را زیر و رو میکرد، کردم و گفتم:
- امیر؟ آمادهای؟!
سرش را بالا آورد و نگاهم کرد، از دیدن چشمانش پشیمان شدم؛ اشک تیله های قهوهای رنگش را در بر گرفته بود. امشب دیگر چه شبیست خدا؟ چرا چشمان هر...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان داعیه یک واله | مهسا اسلامی کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com