- عضویت
- 29/6/20
- ارسال ها
- 2,811
- امتیاز واکنش
- 8,659
- امتیاز
- 358
- سن
- 24
- محل سکونت
- ~Dark World~
- زمان حضور
- 57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
Autumn was open
Autumn was open
Romantic weather
Damp rain
Autumn Leaves
Cool wind
I have it all, but not you!
I have not bought warm clothes for the sake of your hands and being.
It's funny, but I hope you come back.
I am sitting on the bench.
All alone.
I sometimes walk in your imagination.
Ignoring the cold and redness of my hands, I walk to the end of the sidewalk and only hear the rustling of leaves under my feet.
I remember well, last year it was me and you and the words of love.
Holding hands and staring at people.
***
باز پاییز شد
باز پاییز شد
هوای عاشقانه
نم باران
برگ های پاییزی
باد خنک
همه را دارم، اما تو را نه!
به هوای دستان تو و بودنت لباس گرم نخریده ام.
خنده دار است ولی به بازگشتت امید دارم.
روی نیمکت نشسته ام.
تنهای تنها.
باخیال تو گاهی قدم میزنم.
بی توجه به سرما و سرخی دست هایم، تا انتهای پیاده رو میروم و فقط صدای خش خش له شدن برگها زیر پایم به گوشم میرسد
یادش به خیر پارسال همین موقع من بودم و تو بودی حرف های عاشقانه..
دست در دست و نگاهای خیرهی مردم.
Autumn was open
Romantic weather
Damp rain
Autumn Leaves
Cool wind
I have it all, but not you!
I have not bought warm clothes for the sake of your hands and being.
It's funny, but I hope you come back.
I am sitting on the bench.
All alone.
I sometimes walk in your imagination.
Ignoring the cold and redness of my hands, I walk to the end of the sidewalk and only hear the rustling of leaves under my feet.
I remember well, last year it was me and you and the words of love.
Holding hands and staring at people.
***
باز پاییز شد
باز پاییز شد
هوای عاشقانه
نم باران
برگ های پاییزی
باد خنک
همه را دارم، اما تو را نه!
به هوای دستان تو و بودنت لباس گرم نخریده ام.
خنده دار است ولی به بازگشتت امید دارم.
روی نیمکت نشسته ام.
تنهای تنها.
باخیال تو گاهی قدم میزنم.
بی توجه به سرما و سرخی دست هایم، تا انتهای پیاده رو میروم و فقط صدای خش خش له شدن برگها زیر پایم به گوشم میرسد
یادش به خیر پارسال همین موقع من بودم و تو بودی حرف های عاشقانه..
دست در دست و نگاهای خیرهی مردم.
ترجمه انگلیسی دلنوشتۀ رویای ندیدنت | kameliaparsa کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com