خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نوازش

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/12/20
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
667
امتیاز
163
زمان حضور
12 روز 16 ساعت 48 دقیقه
دریای پشت کدام پنجره ای؟
که اینگونه شایدهایم را گرفته ای
زندگی را دوباره جاری نموده ای
پر شور، زیبا و روان
نیز،
پیام ما لبخندی نبود، نه اشکی
همچنان که، با یکدیگر چون به سخن درآمدیم، گفتنی‌هارا همه گفته یافتیم
چندان که هیچ چیز در میانه،
ناگفته نمانده بود.


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: parädox

parädox

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
9/10/20
ارسال ها
2,829
امتیاز واکنش
37,845
امتیاز
368
محل سکونت
انتهای راهرو سمت چپ
زمان حضور
60 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نیز،
پیام ما لبخندی نبود، نه اشکی
همچنان که، با یکدیگر چون به سخن درآمدیم، گفتنی‌هارا همه گفته یافتیم
چندان که هیچ چیز در میانه،
ناگفته نمانده بود.
در خاطراتِ خویش
در حافظه‌یی که دیگر مدد نمی‌کند
خود را جُستم و فردا را


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: نوازش

نوازش

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/12/20
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
667
امتیاز
163
زمان حضور
12 روز 16 ساعت 48 دقیقه
در خاطراتِ خویش
در حافظه‌یی که دیگر مدد نمی‌کند
خود را جُستم و فردا را
اندوه‌اش، غروبی دلگیر است
همچنان که شادی‌اش، طلوع همه آفتاب‌هاست..


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: parädox

parädox

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
9/10/20
ارسال ها
2,829
امتیاز واکنش
37,845
امتیاز
368
محل سکونت
انتهای راهرو سمت چپ
زمان حضور
60 روز 11 ساعت 10 دقیقه
اندوه‌اش، غروبی دلگیر است
همچنان که شادی‌اش، طلوع همه آفتاب‌هاست..
تردیدی‌ست که سرانجام
به یقین می‌گراید
و گلوله‌یی که به انجامِ کار
شلیک می‌شود.
آهی به رضای خاطر است
از سرِ آسودگی.


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: نوازش

نوازش

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/12/20
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
667
امتیاز
163
زمان حضور
12 روز 16 ساعت 48 دقیقه
تردیدی‌ست که سرانجام
به یقین می‌گراید
و گلوله‌یی که به انجامِ کار
شلیک می‌شود.
آهی به رضای خاطر است
از سرِ آسودگی.
یافتن
و آن‌گاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش
بارویی پی افکندن


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: parädox و Ryhwn

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
یافتن
و آن‌گاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش
بارویی پی افکندن
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشه‌های تو را دریافته‌ام
با لبانت برای همه
لـ*ـب‌ها سخن گفته‌ام
و دست‌هایت
با دستان من آشناست


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: parädox

parädox

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
9/10/20
ارسال ها
2,829
امتیاز واکنش
37,845
امتیاز
368
محل سکونت
انتهای راهرو سمت چپ
زمان حضور
60 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشه‌های تو را دریافته‌ام
با لبانت برای همه
لـ*ـب‌ها سخن گفته‌ام
و دست‌هایت
با دستان من آشناست
تا در آستانه آیینه چنان در خویش نظر کنیم
که به وحشت از بلند فریادوار گُداری
به اعماق مغاک نظر بردوزی


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
یکی کودک بودن
«به ایسای شاعر»
یکی کودک بودن
آه!
یکی کودک بودن در لحظه‌ غرش آن توپ آشتی
و گردش مبهوت سیب سرخ
بر آیینه


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,054
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 25 دقیقه
یکی کودک بودن
«به ایسای شاعر»
یکی کودک بودن
آه!
یکی کودک بودن در لحظه‌ غرش آن توپ آشتی
و گردش مبهوت سیب سرخ
بر آیینه
هزار آفتاب خندان در خرام توست
هزار ستاره‌ گریان در تمنای من
عشق را ای کاش
زبان سخن بود


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 

FaTeMé_KH

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/6/20
ارسال ها
282
امتیاز واکنش
16,180
امتیاز
303
محل سکونت
طِ
زمان حضور
86 روز 16 ساعت 34 دقیقه
هزار آفتاب خندان در خرام توست
هزار ستاره‌ گریان در تمنای من
عشق را ای کاش
زبان سخن بود
در سکوت
آن که می‌اندیشد
به‌ناچار دَم فرو می‌بندد
اما آنگاه که زمانه
زخم‌خورده و معصوم
به شهادتش طلبد
به هزار زبان سخن خواهد گفت


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا