- عضویت
- 7/10/20
- ارسال ها
- 165
- امتیاز واکنش
- 1,996
- امتیاز
- 163
- زمان حضور
- 13 روز 18 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت28
سینا خنده ناخواستهاش را به سختی جمع کرد.
امیر با حرص دستش را روی صورتش کشید و به سقف خیره شد!
تیر به هرجایی جز آدمک برخورد کرده بود؛ مائده چشمانش را محکم روی هم فشار داد اما پیش از آنکه بازگردد، صدای سینا مانعش شد:
-بازم هدف بگیر!
سینا میخواست فرصت دوبارهای به او بدهد.
باز هم صدای شلیک در فضای سالن پیچید، اما اینبار هم...
سینا خنده ناخواستهاش را به سختی جمع کرد.
امیر با حرص دستش را روی صورتش کشید و به سقف خیره شد!
تیر به هرجایی جز آدمک برخورد کرده بود؛ مائده چشمانش را محکم روی هم فشار داد اما پیش از آنکه بازگردد، صدای سینا مانعش شد:
-بازم هدف بگیر!
سینا میخواست فرصت دوبارهای به او بدهد.
باز هم صدای شلیک در فضای سالن پیچید، اما اینبار هم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان میرشکار | goli Pakseresht کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: