- عضویت
- 7/10/20
- ارسال ها
- 165
- امتیاز واکنش
- 1,996
- امتیاز
- 163
- زمان حضور
- 13 روز 18 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت19
سهیل به لحن عاجزانه مائده خندید.
-با یه دونه سیب فکر نکنم... بلند شو بریم.
مائده درحالی که کنارش قرار میگرفت و با او همگام میشد گفت:
-من نمیخوام اینجا بمیرم.
سهیل با خنده گفت:
-نترس... یه کاجِ یادبود برات میکارم!
مائده سرش را تکان داد.
-ممنونم...حالا با خیالِ راحت میرم که بمیرم.
حالا درست وسط همان زمین دایرهای شکل ایستاده...
سهیل به لحن عاجزانه مائده خندید.
-با یه دونه سیب فکر نکنم... بلند شو بریم.
مائده درحالی که کنارش قرار میگرفت و با او همگام میشد گفت:
-من نمیخوام اینجا بمیرم.
سهیل با خنده گفت:
-نترس... یه کاجِ یادبود برات میکارم!
مائده سرش را تکان داد.
-ممنونم...حالا با خیالِ راحت میرم که بمیرم.
حالا درست وسط همان زمین دایرهای شکل ایستاده...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان میرشکار | goli Pakseresht کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com