خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
معرّفی شیعه حقیقی در آیینه

رفتار پیشوایان


1ـ مردی به محضر رسول خدا(ص) آمد و گفت: «فلان کس به نامـ*ـوس همسایه اش نگاه می کند، و اگر آمیـ*ـزش حرام برای او ممکن باشد، ابائی ندارد». پیامبر(ص) از این خبر ناراحت و خشمگین شد و فرمود: او را نزد من بیاورید. مرد دیگری عرض کرد: ای رسول خدا! او از شیعیان شما است و به دوستی شما و دوستی علی(ع) اعتقاد دارد، و از دشمنان شما بیزاری می جوید. پیامبر (ص) فرمود: «انّ شیعتنا من شیّعنا و تبعنا فی اعمالنا؛(18) شیعیان ما کسانی هستند که در اعمال و رفتار از ما پیروی و اطاعت می کنند».

2ـ مردی به همسرش گفت: به محضر حضرت زهرا(س) برو و از او بپرس که آیا من از شیعیان آنها هستم یانه. او نزد حضرت زهرا(س) آمد و پیام همسرش را ابلاغ کرد، حضرت زهرا(س) به او فرمود: به شوهرت بگو «اگر به آنچه ما دستور می دهیم عمل کنی، و از آنچه نهی می کنیم ترک می کنی، از شیعیان ما هستی و گرنه از شیعیان ما نیستی». او نزد شوهر باز گشت و پاسخ فاطمه(س) را به او رسانید، شوهر ناراحت شد، گفت: ای وای بر من، کیست که گنـ*ـاه و خطا نکند؟ بنابراین من اهل دوزخ هستم، زیرا کسی که از شیعیان اهل بیت(ع) نباشد، اهل جهنم است و در آن جاودانه خواهد ماند.

همسر او هراسان نزد فاطمه (س) آمد و پریشانی شوهرش را به او خبر داد. فاطمه زهرا(س) فرمود: به شوهرت بگو چنین نیست که تو جاودانه در دوزخ بمانی، بلکه شیعیان از برترین های بهشت هستند، و آنان که از محبّان ما رفتار خلاف می کنند گرچه جزء شیعیان (حقیقی) ما نیستند، ولی گناهانشان بر اثر گرفتاری ها و بلاها یا انواع سختی ها در عرصه های قیامت یا در طبقه اعلای دوزخ پاک می گردد، و سرانجام حب ما آنها را نجات داده و از دوزخ به بهشت نزد ما می آورد».(19)


شیعه واقعی از زبان ائمه

 
  • تشکر
Reactions: MaSuMeH_M و *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
3ـ شخصی به امام حسن مجتبی عرض کرد: من از شیعیان شما هستم. آن حضرت فرمود: «اگر در امر و نهی ما مطیع ما هستی، راست می گویی و گرنه با ادعای این مقام بزرگ (شیعه بودن) بر گناهانت نیفزا، نگو من از شیعیان شما هستم، بلکه بگو من از دوستان شما، و دشمن دشمنان شما هستم، در این صورت از مرحله ای نیک وارد مرحله نیک دیگر شده ای». نظیر این مطلب در گفتار امام حسین(ع) نیز آمده است.(20)

4ـ عصر امام باقر(ع) بود، مردی در حضور آن حضرت بر دیگران افتخار می کرد که من از شیعیان آل محمد(ص) هستم، امام باقر (ع) به او فرمود: «ادعای دروغ چیزی نیست که به آن افتخار کنی، من از تو می پرسم آیا آنچه داری و آن را برای هزینه زندگی خودت مصرف کنی برای تو بهتر است یا در زندگی برادران دینیت مصرف نمائی؟». او عرض کرد: برای زندگی خودم مصرف کنم برایم بهتر است. امام باقر(ع) فرمود: «پس تو از شیعیان ما نیستی، زیرا ما انفاق برای دیگران را بهتر از انفاق برای خودمان می دانیم، بلکه بگو من از محبین شما هستم، و امید آن دارم که این محبت مرا نجات دهد».

5 ـ عمّار دهنی یکی از شیعیان در عصر امام صادق(ع) بود، روزی در حضور ابی لیلی قاضی کوفه برای احقاق حقی گواهی داد، قاضی (که از مخالفان بود) گواهی او را نپذیرفت و به او گفت برخیز و برو، گواهی تو پذیرفته نیست زیرا تو رافضی هستی(با توجه به اینکه مخالفان به ادعای خود، شیعیان را رافضی می خواندند یعنی آنان روش خلفای صدر اول را ترک نموده اند) عمار دهنی در حالی که گریان و بسیار پریشان شده بود برخاست. قاضی به او گفت: تو مردی از دانشوران و حدیث دانان هستی، اگر از این کلمه رافضی ناراحت شدی، از این مرام بیزاری بجوی آنگاه از برادران ما خواهی شد. عمار به قاضی چنین پاسخ داد: «سوگند به خدا از این جهت که تو مرا رافضی خواندی گریان و پریشان نشدم، بلکه علت گریه ام هم برای تو بود و هم برای خودم، اما گریه ام برای خودم از این رو بود که مقام بسیار ارجمندی (شیعه بودن) را به من نسبت دادی که من لایق آن نیستم، تو پنداشتی که من رافضی هستم، وای بر تو، امام صادق (ع) فرمود: نخستین کسانی که رافضی خوانده شدند ساحران مصر بودند که پس از دیدن معجزات موسی(ع) و ایمان آوردن به موسی(ع) فرعون و روش فرعون را ترک کردند، و تسلیم موسی(ع) شدند، از این رو فرعون آنها را رافضی خواند، بنابراین رافضی کسی است که همه آن چه را که خداوند ناپسند می داند ترک نماید، و فرمان خدا را انجام دهد، در این زمان کیست که این گونه باشد؟ آری گریه ام از این رو است اگر خداوند که بر قلبم آگاهی دارد بنگرد، و آن را با چنین نام ارجمند(شیعه بودن) هماهنگ نداند، آنگاه مرا نکوهش فرمایدو بگوید: ای عمّار! آیا به راستی تو رافضی یعنی ترک کننده باطل ها و بجا آورنده اطاعات هستی؟ در نتیجه با این ادعا اگر خدا مرا ببخشد، از درجاتم می کاهد، و اگر نبخشد مشمول عذابش خواهم شد، مگر این که شفاعت امامانم دستم را گرفته و نجاتم دهند. و اما گریه ام برای تو (ای قاضی) از این رو است که دروغ بزرگ به من نسبت دادی، اگر مرا به غیر نامم که اشرف نام ها است خواندی دلم برایت نگران است که به این خاطر گرفتار عذاب شدید الهی شوی، و بر تو هراسانم که اگر مرا در جایگاه پایین درجات این نام بگذاری، چگونه بدنت از عذاب چنین سخنی طاقت می آورد».


شیعه واقعی از زبان ائمه

 
  • تشکر
Reactions: MaSuMeH_M و *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتی امام صادق(ع) از پاسخ عمّار با خبر شد فرمود: اگر عمار دارای گناهانی بزرگتر از آسمان ها و زمین ها می داشت، بر اثر این پاسخش محو می شد، و در پیشگاه خداوند آن چنان بر حسناتش می افزاید که هر ذره ای از حسناتش هزار برابر از دنیا بزرگتر است».(22)

6ـ به امام کاظم(ع) گزارش دادند که شخصی در بازار فریاد می زند: «من از شیعیان خالص آل محمد(ص) هستم، چه کسی است که این پارچه ها را از من افزونتر (گران تر) بخرد؟» امام کاظم(ع) فرمود: کسی که قدر خود را بداند خود را تباه نمی کند آیا می دانید مثل این شخص چگونه است؟ این شخص مدعی است که من مثل سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار هستم و در عین حال در خرید و فروش، کم و زیاد کرده و با دغل بازی جنس معیوبش را سالم و زیبا نشان می دهد، و با حرف های چربش مشتریان را گول می زند، آیا این مثل سلمان و ابوذر و... است؟ نه هرگز ولی چرا به جای این ادعا(شیعه بودن) نمی گوید من از دوستان آل محمد(ص) هستم، دوستانشان را دوست دارم و دشمنانشان را دشمن... نظیر این مطلب در برخورد امام رضا(ع) با گروهی از شیعیان در خراسان رخ داد، و نیز امام جواد(ع) به مردی که مدّعی تشیّع بود شبیه این مطلب را فرمود.(23)



پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ



1. لهوف سید بن طاوس، ص 145. (یا شیعة آل ابی سفیان...).

2. سوره قصص، آیه 15 ؛ سوره صافات، آیه 83.

3. با اینکه عبداللّه بن سبا از غلات بود به دستور حضرت علی (ع) او را سوزاندند و خاکسترش را بر باد دادند.(بحار، ج 41، ص 214 و215).

4. شواهد التنزیل، ج2، ص 357 ؛ تفسیر جامع البیان طبری، ج 29، ذیل آیه 7 سوره بیّنه.

5. همان، ج 2، ص 362، تفسیر روح المعانی، ج 30، ص 307.

6. احتجاج طبرسی، ج 1، ص 210.

7. عیون اخبار الرضا، ج3، ص 58.

8. اعیان الشیعه، چاپ ارشاد، ج 1، ص 18 و 19.

9. سوره صافات، آیه 83 و 84.

10. تفسیر صافی، ذیل آیه 83 سوره صافات.

11. سوره شعرا، آیه 88 و 89.

12. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 405 ؛ بحار، ج 68، ص 12 و 13 و 18.

13. اصول کافی، ج 2، ص 236 و 237.

14. بحارالانوار، ج 68، ص 164.

15. همان، ص 153.

16. همان، ص 164.

17. همان، ص 82.

18. تنبیه الخواطر(مجموعه ورّام)، ص 347.

19. بحار، ج 68، ص 155.

20. و 21. همان، ص 156.

22. بحارالانوار، ج 68، ص 156 و 157.

23. همان، ص 158، 159.


شیعه واقعی از زبان ائمه

 
  • تشکر
Reactions: MaSuMeH_M و *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
شهادت حسین بن علی(علیه السلام) در سال 61 ق نقش بسزایی در دمیدن روحیه انقلابی و مکتبی در جهان تشیع و توسعه آن در مناطق دور از مرکز خلافت مانند عراق و ایران و... داشت؛ به طوری که برخی بزرگان و سران شیعه، مبارزه با طاغوتها و جباران زمان را هدف عمده خود قرار دادند و در طول تاریخ نستوهانه دست به قیامهای مسلحانه زدند.

بدیهی است که این قیامهای شیعی، عکس العملها و موضع گیریهایی را از طرف افراد جامعه آن زمان و خصوصاً شیعیان و در رأس آنها ائمه(علیهم السلام) به دنبال داشته است. در این مقاله سعی می شود موضع ائمه(علیهم السلام) در مورد برخی از قیامهای شیعی مورد کاوش قرار گیرد.



واژه های کلیدی: ائمه(علیه السلام)، زیدبن علی، مختار، توابین، نفس زکیه، شهید فخ.



مقدمه

یکی از موضوعات مهم تاریخ شیعه، بررسی قیامهای شیعی است که تحول عظیمی در تاریخ اسلام، خصوصاً تاریخ خونرنگ شیعه محسوب می شوند؛ قیامهایی که ریشه در قیام امام حسین(علیه السلام) داشتند و به عنوان خونخواهی آن حضرت و شهیدان راه خدا به وقوع پیوستند و منجر به هلاکت گروههای کثیری از بنی امیه و سقوط آنان و بنی عباس گردیدند. در واقع قیام مقدس حسین بن علی(علیهما السلام) و حادثه خونبار کربلا را می توان ریشه و اساس همه قیامهای حق طلبانه شیعی، در مقابل حکومتهای غاصب اموی و عباسی دانست.

با توجه به جایگاه ائمه(علیهم السلام) در میان شیعیان، موضع آنها در قبال چنین قیامهایی که در زمان هر یک از آنها رخ داده است، برای معتقدان به عترت و شیعیان اهل بیت(علیهم السلام)، معنایی فراتر از یک پژوهش تاریخی دارد. زیرا واکنش مثبت یا منفی یا بی طرفی امام در چنین اموری، از یک سو محور داوری دینی برای آنان خواهد بود و از سوی دیگر، مبنای آرای سـ*ـیاسی و فقهی در زندگی دینی و اجتماعی آنان قرار خواهد گرفت. بنابراین، جا دارد که موضع ائمه(علیهم السلام) در قبال قیامهای شیعی مورد بررسی قرار گیرد.


شیعه واقعی از زبان ائمه

 
  • تشکر
Reactions: MaSuMeH_M و *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
1. قیام توابین1 (65ق)

شیعیان کوفه که پس از شهادت حسین بن علی(علیهما السلام) در باتلاق گنـ*ـاه و تقصیر فرو رفته و دچار احساس عمیق ندامت و پشیمانی شده بودند، تصمیم گرفتند با انتقام گرفتن از قاتلان آن حضرت و جانبازی در این راه، کوتاهی خود را جبران کنند. از این رو به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی و برخی دیگر از سران و بزرگان شیعه چون مسیب نَجَبه فزاری، عبدالله بن سعد ازدی، عبدالله بن وال تیمی و رفاعه بن شداد بجلی در تدارک سپاه و نیرو برآمدند.2

سرانجام یک سال پس از مرگ یزید و در سال 65ق، سلیمان و چهار هزار تن، با شعار «یا لثارات الحسین»3 کنار قبر امام حسین(علیه السلام) جمع شدند و پس از ناله و انابه و پیمان با آن حضرت، راهی شام شدند. نبرد میان دو گروه در حالی آغاز شد که از حیث شمار نفرات و نیز از نظر ساز و برگ نظامی با هم برابر نبودند. توابین در ابتدا توانستند تلفات سنگینی بر شامیان وارد آورند، اما با کشته شدن سلیمان و شمار زیادی از نیروها، جنگ به سود عبیدالله خاتمه یافت و باقیمانده توابین نیز به کوفه بازگشتند.4

امام سجاد(علیه السلام) و قیام توابین

این قیام یک قیام شیعی محض بود، چرا که نیروهای آن از معتقدان به حق اهل بیت(علیهم السلام) و از محبان و شیعیان علی(علیه السلام) بودند؛ آنان از بی وفایی و پیمان شکنی خویش نادم گشته بودند و در پی توبه و جبران تقصیر بودند.

البته برخی ادعا کرده اند که توابین، امامت امام سجاد(علیه السلام) را پذیرفته بودند،5 اما در منابع هیچ گونه رابـ*ـطه ای بین امام سجاد(علیه السلام) و آنها ثبت نشده است. آنان نه دعوتی از امام به عمل آورده بودند، نه سفارش و توصیه ای از طرف امام بر شروع و ادامه قیام داشتند و نه حذر و تکذیبی از امام علیه ایشان نقل شده است.

آنچه مهم به نظر می رسد، این است که توابین در مجموع، دعوت به اهل بیت(علیهم السلام) را در رأس برنامه های خود قرار داده بودند و اصلی ترین رکن تشیع ـ یعنی اعتقاد به امامت و واگذاری امامت جامعه به اهل بیت(علیهم السلام) ـ به طور مکرر در کلمات توابین به چشم می خورد. موارد زیر از آن جمله است:


شیعه واقعی از زبان ائمه

 
  • تشکر
Reactions: MaSuMeH_M و *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
1. عبیدالله بن عبدالله، سخنگوی توابین، در مقام دعوت مردم به قیام، در این زمینه می گوید:

انا ندعوکم الی کتاب الله وسنّة نبیّه والطلب بدماء اهل بیته والی جهاد المحلّین والمارقین فان قتلنا فما عندالله خیر للابرار وان ظهرنا، رددنا هذا الامر الی اهل بیت نبینا.6

ما شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و خونخواهی اهل بیتش و جنگ با قاسطین و مارقین فرامی خوانیم. اگر در این راه کشته شویم، آنچه خداوند در جهان آخرت برای پاکان فراهم آورده بهتر است و اگر پیروز شدیم، حکومت و رهبری جامعه را به اهل بیت پیامبرمان باز می گردانیم.

2. آنان در میدان جنگ نیز زمانی که در برابر سپاه شام قرار گرفته بودند، هدف و فلسفه قیام خود را چنین اعلام می کنند:

...ثم نردّ هذا الامر الی اهل بیت نبینا الذین آتانا الله من قِبَلهم بالنّعمة والکرمة.7

حکومت را به اهل بیت پیامبرمان بازمی گردانیم؛ آنان که خدا به واسطه شان به ما نعمت و کرامت ارزانی داشته است.

بنابراین، با توجه به مطالب فوق می توان گفت: رابـ*ـطه سـ*ـیاسی خاصی بین امام سجاد(علیه السلام) و توابین که ثابت کند قیام آنها مورد تأیید آن حضرت بوده، وجود نداشته و آنچه بیشتر رنگ قیام را شیعی نشان داده شرکت فعالانه عده ای از بزرگان و سرشناسان شیعی کوفه در آن و مایه های عاطفی آن است؛ یعنی توبه به سبب عدم حمایت از حسین بن علی(علیهما السلام) و شهید شدن به عنوان تنها راه پذیرش این توبه.8


شیعه واقعی از زبان ائمه

 
  • تشکر
Reactions: MaSuMeH_M و *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
2. قیام مختار (66ق)

با شکست قیام توابین بازماندگان آنان به کوفه بازگشتند. مختار که در این زمان به دلیل توطئه عمال ابن زبیر در زندان به سر می برد، به طور سرّی نامه ای برای باقیمانده توابین و از جمله رفاعه بن شداد و دیگران فرستاد. آنان پس از خواندن نامه به او پیغام دادند که برای قیامی مجدد آماده اند.9

مختار با وساطت عبدالله بن عمر، شوهرخواهرش، آزاد شد و پس از آن دعوت خود را علنی کرد. بسیاری از بزرگان شیعه کوفه چون عبدالرحمان بن شریح، سعید بن منقذ، سعر بن ابی سعر، اسود بن جراد کندی، قدامه بن مالک و... از وی حمایت کردند.10 سرانجام حدود یک سال پس از قیام توابین، مختار با شعار «یا لثارات الحسین» و «یا منصور أمِت» به مقر حکومت کوفه حمله کرد و والی ابن زبیر را اخراج نمود و حکومت شیعی تشکیل داد.11

از جمله اقدامات مهم مختار در مدتی که حکومت کوفه در دستش بود، کشتن شمار زیادی از قاتلان امام حسین(علیه السلام) بود. همچنین اشراف کوفه را که علیه او دست به شورش زده بوند یا به قتل رساند و یا عرصه را چنان برای آنان تنگ کرد که مجبور شدند از کوفه فرار کنند و به مصعب بن زبیر در بصره بپیوندند.12

ائمه(علیهم السلام) و قیام مختار

شرایط سـ*ـیاسی اجتماعی دوران امامت امام سجاد(علیه السلام) به گونه ای بود که برای آن حضرت امکان فعالیتهای سـ*ـیاسی و قیام مسلحانه علیه نظام اموی فراهم نبود و حتی تأیید و حمایت علنی از قیامهای مسلحانه علیه حکومت نیز به مصلحت آن حضرت و پیروانش نبود. حال برای اینکه دانسته شود آیا قیام مختار مورد تأیید ایشان و نیز ائمه بعدی بوده یا نه، برخی از روایات ذکر می شود:

1. عمر بن علی، فرزند امام سجاد(علیه السلام)، می گوید:

وقتی مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را به نزد امام سجاد(علیه السلام) فرستاد، حضرت به سجده افتادند و در سجده شکر، خدا را این گونه سپاس گفتند:

الحمدلله الذی ادرک لی ثاری من اعدائی وجزی الله المختار خیراً.13


شیعه واقعی از زبان ائمه

 
  • تشکر
Reactions: MaSuMeH_M و *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
حمد و سپاس و ستایش خدای را که انتقامم را از دشمنانم گرفت و خدا به مختار، پاداش و جزای خیر عنایت فرماید.

2. سدید، یکی از یاران امام باقر(علیه السلام)، می گوید: آن حضرت درباره مختار فرمودند:

لاتسبّوا المختار، فانّه قد قتل قتلتنا و طلب بثارنا وزوّج اراملنا، وقسّم فینا المال علی العسرة.14

از مختار بدگویی نکنید که قاتلان ما را کشت و انتقام خون ما را گرفت و بیوه های ما را شوهر داد و در زمان تنگدستی به ما کمک کرد.

هیچ یک از این دو روایت، دلالت بر تأیید قیام نمی کند.

3. عبدالله بن شریک می گوید:

روز عید قربان در مِنی، به خدمت امام باقر(علیه السلام) رسیدیم. حضرت در خیمه تکیه زده و نشسته بودند. شخصی را به دنبال سلمانی فرستاده بودند که بیاید سر حضرت را اصلاح نماید. و من نیز روبه روی حضرت نشسته بودم. در همین حال ناگهان پیرمردی از اهالی کوفه بر امام(علیه السلام) وارد شد و دستش را دراز کرد که دست امام را ببوسد و حضرت نمی گذاشت. امام(علیه السلام) به او فرمود: شما کیستید؟! آن مرد عرض کرد: من ابوالحکم، فرزند مختار بن ابی عبید هستم. تا امام او را شناخت با وجود آن که فاصله کمی با حضرت داشت، امام دست او را گرفت و به نزدیک خود کشاند تا جایی که نزدیک بود روی زانوی خود بنشاند و در کنار خود جای داد.

ابوالحکم، رو به امام(علیه السلام) نمود و عرض کرد: خدا کارت را اصلاح کند. مردم درباره پدرم حرفهای زیادی می زنند و چیزهایی می گویند. اما حق همان است که شما بفرمایید. امام پرسید: چه می گویند؟ گفت: می گویند: کذّاب! ولی سخن شما هر چه باشد ملاک است و من قبول می کنم.


شیعه واقعی از زبان ائمه

 
  • تشکر
Reactions: MaSuMeH_M و *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
امام(علیه السلام) با شگفتی فرمودند: «سبحان الله! أخبرنی أبی والله انّ مهرَ امّی کان ممّا بعث به المختار. أو لم یبن دورنا وقتل قاتلینا وطلب بدمائنا فرحمه الله وأخبرنی والله أبی انّه کان لیسمر عند فاطمة بنت علی یمهدها الفراش ویثنی لها الوسائد ومنها اصاب الحدیث، رحم الله أباک، رحم الله أباک، رحم الله أباک، ما ترک لنا حقاً، عند احد الا طلبه، قتل قتلتنا، و طلب بدمائنا.»

پدرم به من خبر داد به خدا سوگند، مهریه مادر من از همان پولی بود که مختار برایش فرستاده بود. مگر مختار نبود که خانه های ما را ساخت و قاتلان ما را کشت و خون ما را طلب کرد؟ خدا او را رحمت کند. پدرم به من خبر داد که مختار شبها در خانه فاطمه، دختر علی(علیه السلام) می رفت و او برایش زیرانداز می گستراند و متکا می گذاشت و مختار از او حدیث می شنید.

آن گاه سه بار برای او رحمت فرستاد و فرمود: خدا پدرت را رحمت کند، هیچ حقی از ما نزد کسی نبود، مگر اینکه آن را طلب کرد و قاتلان ما را کشت و خونخواه ما شد.15

اما باید گفت در این روایت نکاتی وجود دارد که قابل دقت و تأمل است:

الف) بر فرض صحت سند روایت، در متن روایت آمده که مَهر مادر امام باقر(علیه السلام) را مختار پرداخته است. حال باید بگوییم: بنابر روایات، ولادت آن حضرت در سال 57ق16 بوده و آن حضرت جدشان امام حسین(علیه السلام) را هم درک کرده و با ایشان در کربلا حضور داشته اند. پس چگونه ممکن است مَهر مادر امام باقر(علیه السلام) از پول مختار باشد، در حالی که مختار در سال 65ق قیام کرده است؟

بنابراین می توان گفت: این روایت جعلی و ساختگی است.

ب) در متن روایت آمده که پسر مختار پیرمردی از اهالی کوفه بوده است.


شیعه واقعی از زبان ائمه

 
  • تشکر
Reactions: MaSuMeH_M و *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
حال باید گفت: اولاً: مختار در سال اول هجری به دنیا آمده17 و در سال 67ق هم در جنگ با مصعب کشته شد.18 از آنجا که زمان دقیق این دیدار هم ذکر نشده، چندان معقول به نظر نمی رسد که پسر مختار ـ آن گونه که در نقل عبدالله بن شریک آمده است ـ پیرمرد باشد، زیرا مختار هنگام مرگ 67 ساله بوده است. بر فرض هم که این امر را بپذیریم، آیا سزاوار است که امام برای نشان دادن احساسات و علاقه خود پیرمردی را به طرف خود بکشاند؟ با توجه به اینکه روایات زیادی وجود دارد که بیانگر فروتنی آنهاست، این امر با تواضع و فروتنی آن بزرگواران سازگاری ندارد.

ثانیاً: ابوالحکم می گوید: مردم درباره پدرم چنین و چنان می گویند. امام می بایست آن را با صدای بلند می گفت تا همه حاضران در مجلس بشنوند و از پدر او اعاده حیثیت شود. اما بنابر عبارت متن که امام پسر مختار را بسیار نزدیک خود آورده تا حدی که می خواسته روی زانوی خود بنشاند و سپس آن مطالب را در حق پدرش بیان داشته اند، باید این سؤال مطرح شود که اگر فاصله آنها تا این حد نزدیک بوده، دیگران چگونه این سخنان امام را شنیده اند؟

با این احتمال، اینکه این روایت ساختگی و جعلی باشد، چندان دور از ذهن نیست.

ج) فاطمه، دختر امام علی(علیه السلام)، برای مختار نامحرم بوده است، بنابراین آیا در شأن آن بزرگواران است که با یک مرد غریبه و نامحرم خلوت کنند و برای او حدیث بگویند؟ مگر در بیت علوی مردی وجود نداشته که مختار از او حدیث بشنود؟

د) در هیچ منبع تاریخی نوشته نشده و یا گزارش نشده که مختار برای اهل بیت(علیهم السلام) خانه ای ساخته باشد.19

علامه مامقانی با توجه به روایت فوق (روایت عبدالله بن شریک) می گوید:

معقول نیست امام(علیه السلام) برای کسی که غیرامامی باشد طلب رحمت نمایند. چون براساس مذهب امامیه، صرف اینکه مختار کار نیکی چون خونخواهی امام حسین(علیه السلام) کرده باشد، مجوز این نمی شود که مورد ترحم امام قرار گیرد؛ زیرا اظهار رضایت و خشنودی ائمه(علیه السلام) تابع و فرع خشنودی خداست. پس معلوم می شود که مختار از نظر عقیده، انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه(علیهم السلام) واقع شده است.

ایشان پس از چند استدلال دیگر، در پایان نظر خود را درباره مختار چنین بیان می کنند:

فتخلص من جمیع ما ذکرنا، ان الرّجل امامی المذهب فانّ سلطنته برخصة من الامام.20

خلاصه آنچه ما ذکر کردیم، این است که این مرد (مختار) امامی مذهب و حکومت او با اجازه امام بوده است.

در پاسخ به علامه باید گفت: اولاً: در تاریخ موارد زیادی را شاهدیم که ائمه(علیهم السلام) حتی برای دشمنان خودشان و یا افراد غیرمسلمان طلب خیر و هدایت کرده اند؛ چه رسد به مختار که آن اقدامات (کشتن قاتلان امام حسین ـ علیه السلام ـ) را انجام داده است. ثانیاً:


شیعه واقعی از زبان ائمه

 
  • تشکر
Reactions: MaSuMeH_M و *RoRo*
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا