خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
پس از مدتها انتظار، آن روز فرا رسید
قسمت جدید برنامه جذاب و آموزشی نقد و قند جملات شاخ
با حضور خودم تنها:g7b:
خب بگذریم، با جمله بسیار پرملات امشب در خدمتتونم:

تو یه چاقو بکن تو پهلوی من بچرخون،فرداش یه کمپوت بخر بیا عیادتم من بـ*ـغلت میکنم، با من از بخشش و مهربونی حرف نزن :)
همین اول کار سوال پیش میاد؛
سوال اول؛ چاقو رو اگه فرو کرده تو پهلوی طرف، فردا چطوری پاشده بـ*ـغلش کرده؟
اصلا یه ابهام خاصی هم این جمله داره اینکه؛ چاقو رو نصفه فرو کرده یا کامل:boredb:
تبصره: اگه کامل فرو کرده باشه که فرداش باید بیاد سرخاکش نه بیاد بـ*ـغلش کنه تو بیمارستان:straight_face:
سوال دوم؛ اگه براش کمپوت نخره هم بـ*ـغلش میکنه یا نه؟
سوال سوم؛ به فرض اگر طرف بتونه فردا هم بـ*ـغلش کنه، از کجا معلوم همون چاقو رو موقع بـ*ـغل کردن فرو نکنه تو قلبش؟:straight_face:
سوال چهارم؛ بخشش و مهربونی چه ربطی به بـ*ـغل کردن داره؟(دلیل: رجوع شود به سوال سوم)

سوال پنجم؛ دو هفته نبودم خوش گذشت؟:g7b:(سوال کلیدی)
یچیزی به ذهنم رسید، چطووووور ممکنه که چاقو رو فرو بکنه و بچرخونه توی پهلوش، ولی دل و روده و کلیه ی طرف نریزه بیرون؟
اون وسط باید یه نفرم بیاریم با خاک انداز دل و روده و کلیه و متعلقاتشون رو جمع کنه بریزه سرجاش.
اصلاااااا تو مگه مرض داری یکیو اجیر میکنی که بیاد چاقو فرو کنه تو پهلوت؟
خودت چاقو رو فرو کن تو پهلوت، اینطوری دست کسی ام به خونت آلوده نمیشه، تا میتونی هم تا تههههههه چاقو رو بکن تو پهلوت و هر مدلی هم که دوست داری بچرخونش، اینطوری به سلیقه خودتم هست، کارتو جذاب تر میکنه.
فقط از اونجایی که فهمیدم عاشق کمپوتی قبلش یه کمپوت برای خودت بخر، چاقو رو که چرخوندی تو پهلوت، کمپوت رو بجای اون بدبختی که میخواستی اجیرش کنی بـ*ـغل کن. بعدم کمپوت رو بازش کن و بخورش. دست آخر هم اگر احیانا کارت به بیمارستان کشید و زنده موندی، منم برای اینکه تنها نمونی برات دوتا (یکی نه هاااا، دوتاااااا) کمپوت آناناس تو این گرونی برات میخرم میام عیادتت.
خوب شد گفتم گرونی، حالا که دارم حساب میکنم میبینم همچین کمپوت هم نیاز نداری، همون موقع یکی خوردی دیگه، هرچقدرشم موند بیار بیمارستان برای خودت، اینطوری به صرفه ترم هست.
خب دیگه ازاین جمله که خداحافظی گفتنی گرم نمیشه، اگه بخوام باهاتون به سبک این جمله خداحافظی کنم، باید ینفرو بکشیم تا امشب این متن تموم بشه.
پس تا خونی ریخته نشده؛

خدفظ
(وی به دلیل عجله برای زنده ماندن، نتوانست کلمه ی خداحافظ را کامل تلفظ کند)

#نقد_و_قند_جملات_شاخ


⌇•° نَقد وَ قَند جُمَلآتِ شآخ °•⌇

 
آخرین ویرایش:
  • قهقهه
  • تشکر
  • خنده
Reactions: Elaheh_A، * ELINA *، *RoRo* و 21 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
سلام!
آمده‌ایم با یک عدد نقدِ پارلایی طورِ دیگر!
قبل از هرچیز لازم می‌دانم که روی منبر رفته و چند نکته را عرض نمایه‌ام:
تعدادی از شما گران قَدَر ها، از لحن ادبی‌ام خوشتان آمد. می‌خواستم شاخ شده و برخلاف علاقه‌تان با لحن لاتی (!) صحبت بنمایه‌ام؛ اما دلم جزغاله شد:batting_eyelashes: قدرم را بدانید. موضع بعدی این است که تعداد دیگری از شما گران قَدَر ها گفتید که بعضی جملات آن‌قَدَرها هم بد نیستند. خواستم بگویم که ما با منطقی دیگر به جملات می‌نگریم، یَک منطقِ پارویا (پارلا+رویا) طور! که اگر فکر هم کنید می‌بینید چندان منطقِ بدی نیست. مطلب دیگری که باید به مساحتتان برسانم را در حین نوشتن این متن، فراموش کردم؛ می‌گویند فراموشی گرفتن از علائم کروناست، نزدیکم نیایید.

خب دیگر عرازر (ج زر) را به پایان رسانیده و به سراغ اجامل (ج جمله) می‌رویم.
جمله‌ی امروز:

« شیطان در گوشم زمزمه کرد: تو به اندازه کافی قوی نیستی که در مقابل طوفان دوام بیاری ....!!! امروز من در گوش شیطان زمزمه کردم: من خود طوفانم!!!! »
انتقادات کلسیمِ این متن:
آیا شیطان بیکار است؟
آیا شیطان کار، زندگی، عمل خلاف، امر به منکر، نهی از معروف و ... ندارد؟
شیطان را استخدام کرده‌اند که بیاید و تنها در گوش تو فلان بگوید و برود؟
اصلا به کنار! شیطان بیکار، ما هم بیکار؛ تو چرا در گوش شیطان حرف می‌زنی لاکردار؟ (شعر شد:l2b:)
اصلا مگر شیطان گوش دارد؟!
اصلا مگر شیطان را می‌شود دید؟
تو چه طور کسی را که نمی‌توانی ببینی در گوشش بهمان بافته‌ای؟
این هم به کنار! حتی اگر شیطان بیکار، ما بیکار، تو بیکار باشی، مگر طوفان حرف می‌زند؟! تو خودت طوفانی؟
آری تعجبی ندارد، کسی که خود را طوفان می‌پندارد باید هم در گوش شیطان حرف بزند!
(البته منکر این نمی‌شوم که از کل جمله، همان قسمت "من خودم طوفانم" یک درخشش بود، اما بگذارید نقدم را بکنم. مرا برهانید!)
فرد می‌گوید که شیطان درگوشش زمزمه کرده است که فلان، و او "امروز" جوابش را داده؛ د خب عقل حسابی، مرد کل، چرا همان موقع بر دهانش نکوفتی؟
همین کار هارا می‌کنید که شیطان پررو می‌شود و چنین خزعبلاتی در گوشتان می‌گوید!
مثل این می‌ماند که شیطان بیاید و در گوش من بگوید:
«تو به اندازه کافی قوی نیستی که درِ رب گوجه را باز کنی....!!!»
و من بگویم:
«من خود درِ رب گوجه‌ام!!!!»
شیطان مگر بازیچه‌ی دست من و توست مرد کل؟ شیطان همانی است که از بهشت رانده شد تا بیاید و در گوش تو این را بگوید؟! یعنی می‌خواهی بگویی آن‌قَدَر نزد شیطان اهمیت داری که او کار و بارش را در اماکن مربوطه رهانیده و بیاید به تو چنین بگوید؟
به خداوند بخشاینده مهربان این ها چیست؟!
حالا بیایید بگویید که الکی به بعضی جملات گیر می‌دهیم؛ آری در نگاه اول جمله‌ی کاملی‌ست ولی ببین، شما مشاهده کن:angryb:
نقدی نیست چون احساس می‌کنم هر جمله‌ام خودش دو صفحه نقد است:laughting:
چیزی که فراموش کرده بودم هم یادم بیامد، خیلی هایتان نظر نمی‌دهید:bathtub: نظر نمی‌دهید.
نظر بدهید!
و طبق معمول:
#نقد_و_قند_جملات_شاخ
بدرودتان پر از درود های دوباره:گل:



⌇•° نَقد وَ قَند جُمَلآتِ شآخ °•⌇

 
  • قهقهه
  • خنده
  • تشکر
Reactions: Elaheh_A، * ELINA *، *RoRo* و 21 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
سلامی چون رنگ آسمان!
اینطوری نگام نکنید، باور کنید من دیشب وقت نکردم پست بنویسم بااینکه قول داده بودم دیشب پست بزارم:g7b:
اصلا من قهرم:g7b:
هیچی ام نمینویسم
دنبالم نیاید:g7b:



میگم نیاید:g7b:
حالا که اصرار میکنید باشه یه جمله کوچولو براتون نقد میکنم، اما فقط یه جمله کووووچووولوووو:lollipop1b:

حَتی آیینه هَم چِشمِ دیدَن مَنو نَداره :)!
دقت کنید بچه ها، سرکش ها رو مثل جمله ی من درست بنویسید؛ فردا امتحان میگیریم ازتونااا
پس بنویسید:
رویا وَ پارلا باهَم دَر کَف جُمَلاتی کِه نَقد میکُنَند، هَستَند.
یدونه از سرکش ها یادتون بره روی برگتون با خودکار قرمز مینویسم صفر:straight_face:(بصورت مجازی البته)
پس مجبورید که یاد بگیرید.
و اما کتاب های فارسیتون رو ببندید تا من براتون یسری مسائل رو روشن کنم.
خانومی که نوشتی آیینه چشم دیدن منو نداره
والا، بلا ما تاجایی که میدونیم آیینه کلا چشم نداره که بخواد کسیو ببینه، این ماییم که میریم خودمونو توی آیینه میبینیم.
و در بیشتر مواقع دیده شده دختر ها وقتی میخوان چند کیلو کرم و لوازم آرایش به خودشون بمالن به جناب آیینه مراجعه میکنند.
حتی الان یه موری به ذهنم رسید، اگر همون آیینه جادویی کارتون سفید برفی مد نظرت باشه خانومم(پس نیوفتی:straight_face:، من فقط معلمتم که خانومم خطابت کردم) اون فقط یه کارتون تخیلی بود:g7b:
تو دنیای واقعی آیینه ها نه چشم دارن، نه حرف میزنن. اینم نمیدونستی؟
اینم من باید بهت میگفتم؟
البته اینم بگم گاهی وقتا آدما از فرط کثیفی و بوی گند و یا شاید جیغ زدن با صدای خیلی بلند باعث بشن آیینه خورد بشه و اون موقع دیگه میتونیم خیلی سخت و با استفاده از آرایه های گوناگون که خودمم نمیدونم چی هستن، بگیم که آیینه چشم دیدن شمارو نداره فرزندم! بله!
پس سه حالت ممکنه؛
یا شما خیلی کثیفی که جایی توی کلاس من نداری:straight_face:
یا جیغ جیغویی که بازم من با آدم جیغ جیغو سروکار ندارم و جایی تو کلاسم نداری:straight_face:
یا خیلی توی تخیلاتت سیر میکنی
یا فقط با این کارت خواستی وقت کلاس منو بگیری:boredb:
شاید با خودتون بگید اینکه 4 مورد شد، باید بگم که مورد چهارم بصورت ناگهانی به ذهنم رسید و دیدم نوشتنش واجبه، که قطعا اگر اینطور باشه از انضباط همتون یکی، یه نمره کم میکنم.
باشد که عبرتی باشد برای آیندگانتان:straight_face:
و درضمن اینم گوش زد کنم، درسته کلاسامون مجازیه ولی من واقعی به تک تکتون نمره میدم:boredb:
پس حواستون به خودتون باشه.
_خانوم اجازه، وقت کلاس تمومه
:boredb::straight_face:
انقدر هولید که کلاس تموم شه؟ واقعا؟:straight_face:
باشه، امتحان فردا همو میبینیم:boredb:
(وی با خودش درگیر شده و خیلی در تخیلات معلمی خود فرو رفته است:straight_face:)
حَتی خُداحافِظ هَم چِشمِ دیدَنَمو نَدارِه:g7b:
تا
#نقد_و_قند_جملات_شاخ دیگر بودورود


⌇•° نَقد وَ قَند جُمَلآتِ شآخ °•⌇

 
  • قهقهه
  • خنده
  • تشکر
Reactions: Elaheh_A، * ELINA *، *RoRo* و 17 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
یکی از فانتزی‌هایم این است که برعکس حرف بزنم، مثلا:
-خدانگه‌دارتون
-بزرگیتون‌رو می‌رسونم
-سلامت باشید
-چه خبر؟
-خوبید؟

-سلام!
:tongueym:
اما می‌دانم که این‌جا جایش نیست، ولی از شروعم خوشمان آمد؛ خیلی یک‌مرتبه‌ای انگیز بود. (سلامی هم در کار نیست، زیرا که با شما قهر می‌باشم)
امروز جمله‌ای داریم که شاید اکثرمان ازآن استفاده کرده‌ایم اما هیچ‌گاه نفهمیدیم که چه می‌گویم!
جمله‌ای عجیب با منطقی عجیب‌تر، یک جمله‌ی قدیمی اما بدون منطق!
[اگر به اندازه کافی به خواندن جمله ترغیب شده‌اید، جمله را می‌گذارم:tongueym:]
جمله امشب:

« وقتی‌باهات‌حرف‌میزنم‌سرتو‌تکون‌نده صدا‌زنگولت‌رو‌مخمه[✨]∞ »
شاید برایتان سوال شود چرا ریزش کردم، زیرا خجالت کشیدم! همه‌مان (اکثرمان) خیلی وقت‌ها این جمله را گفته‌ایم و نقدی که قرار است بکنم قرار است همه‌مان را با خاک یکسان نماید، اما نگرار نباشید سعی می‌کنم ضربه را یک‌مرتبه نزنم! (تذکر: به حرفم دل خوش نکنید.)
سوال:
چرا واقعا تو باید با موجودی مثل بز که زنگوله دارد حرف بزنی؟:boredb:

مگر تو اصلا زبان بزها را می‌فهمی؟
مگر بز وقتی با او حرف می‌زنی سرش را تکان می‌دهد؟
اصلا کدام بزی می‌ایستد تا تو با او حرف بزنی؟

کدام بزی می‌تواند حرف‌هایت را بفهمد و بعد برای تایید، سرش را هم تکان دهد؟
چرا با من این‌چنین می‌کنید؟
آیا جایز نیست لحن ادبی خود را رهانیده و فرهنگ نویسندگی را زیر سوال ببرم؟:w1b:
آیا جایز نیست که رویا را با پشت دست به طرفی پرت کرده تا این‌قدر حواسم را پرت نکند؟
این‌چنین ظلم چرایید؟
این‌چنین مُخ چرایم؟
:morningb:
می‌خواهم با شما درد و دلی کنم دوستان، می‌دانم که صدای خرچ خرچ بامبو خوردنم هنگامی که با من صحبت می‌کنید روی مخ شماست، اما چه کنم؟ دست خودم نیست! نمی‌فهمم حتی چه می‌گویید، فقط پوکر نگاهتان کرده و از آنجا که نه می‌فهمم چه می‌گویید و نه می‌دانم چه می‌خواهید، مشغول بامبو خوردن خود می‌شوم؛ چه کنم که بامبو ها صدا دارند و خرچ خرچ می‌کنند؟! از منِ پاندا انتظاری نداشته باشید.
اکنون بز جان آمد و شکایت نامه‌اش را پر کرد و درحالی که با حرص سم‌هایش را به زمین می‌کوبید، دینگ دینگ کنان از من دور شد!
به من رحم نمی‌کنید، به او رحم کنید؛ سَپاس:wr1b:

:boredb:ما را خسته از آن است که این نقد نویسیم
آنها بی‌نظر باشند و خواهان، که بازم بنویسیم
:boredb:
با #نقد_و_قند_جملات_شاخ دیگر، سلام!:bookreadb::aiwan_light_smoke:


⌇•° نَقد وَ قَند جُمَلآتِ شآخ °•⌇

 
  • قهقهه
  • خنده
  • تشکر
Reactions: Elaheh_A، *RoRo*، * ELINA * و 14 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا