- عضویت
- 19/9/20
- ارسال ها
- 187
- امتیاز واکنش
- 568
- امتیاز
- 178
- سن
- 24
- زمان حضور
- 3 روز 4 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
آب دهانش قورت داد و به آرامی لـ*ـبش را با زبانش تَر کرد و حرفش را ادامه داد:
- از کجا چیزی که میخواستم بگم رو فهمیدی؟
در وجودم یکی فریاد زد که او میداند که تو فهمیدی و با چرخش دستم، در قفل کردم و از جایم بلند شدم. که با صدای چرخیدن قفل سرش را به سمت در چرخاند و دوباره آب دهانش را قورت داد که در صدایی سعی...
- از کجا چیزی که میخواستم بگم رو فهمیدی؟
در وجودم یکی فریاد زد که او میداند که تو فهمیدی و با چرخش دستم، در قفل کردم و از جایم بلند شدم. که با صدای چرخیدن قفل سرش را به سمت در چرخاند و دوباره آب دهانش را قورت داد که در صدایی سعی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان از میان بیشهزارها | fatemeh.AB79 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com