خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
حق، گونه‌ای‌ سلطه‌ است‌ که‌ دارنده‌ آن، بر طرف‌ دیگر (من‌ علیه‌ الحق) ایجاب‌ تعهد می‌کند و به‌ همین‌ معنا، در قرآن‌ کریم‌ بکار رفته: «و من‌ قُ-‌ مظلوماً‌ فقد جعلنا لولیه‌ سلطاناً» (اسرأ/ 33) هرکه‌ ناروا کشته‌ شود، برای‌ ولیٍّ‌ وحی‌ حقی‌ قرار دادیم، که‌ طبق‌ آن‌ سلطه‌ یافته، تا قصاص‌ کند یا دیه‌ بگیرد یا عفو کند. و طرف‌ وی‌ مُلزَم‌ است‌ تا هرچه‌ او تصمیم‌ بگیرد، گردن‌ نهد، مشروط‌ بر آنکه‌ از مرز تعیین‌ شده‌ بی احترامی نکند.
حق، در فقه‌ و حقوق‌ به‌ همین‌ معنا است، مانند حق‌ الخیار درباب‌ معاملات، که‌ صاحب‌ الخیار، دارای‌ حق‌ فسخ‌ معامله‌ است، یعنی: بر گسستن‌ عقد المعاملة‌ یا برقراری‌ آن‌ سلطه‌ دارد، و هرچه‌ او تصمیم‌ بگیرد، طرف‌ معامله‌ باید بپذیرد.
‌ ‌حق‌ و تکلیف‌
حق‌ همواره‌ منشأ تکلیف‌ است. حق، چون‌ یک‌گونه‌ سلطه‌ است‌ یک‌ امر اضافی‌ محسوب‌ می‌شود که‌ نسبت‌ به‌ طرف‌ اضافه‌ و احیاناً‌ طرفین‌ ایجاب‌ تکلیف‌ می‌کند. حق‌ والد بر ولد، تکالیفی‌ را نسبت‌ به‌ پدر بر فرزند ایجاب‌ کرده، و نیز حق‌ ولد بر والد تکالیفی‌ را بر پدر ایجاب‌ نموده‌ است. حقوق‌ متقابله‌ میان‌ شوهر و همسر وظایفی‌ را بر هر یک‌ ایجاب‌ کرده‌ است. حق‌ شفعه، جواز فسخ‌ را برای‌ شفیع‌ (صاحب‌ حق‌ و لزوم‌ قبول‌ را برای‌ طرف‌ (شریک‌ و مشتری‌ جدید) ایجاب‌ نموده‌ است. لذا فرق‌ میان‌ حق‌ و تکلیف‌ آن‌ است‌ که‌ حق، اصل‌ سلطه‌ است‌ و تکلیف، اَ‌عمال‌ و وظایف‌ متفر‌ع‌ بر آن.
از این‌رو، اگر از حقوق‌ متقابله‌ مردم‌ و حکومت‌ سخن‌ به‌میان‌ آید، بدین‌ منظور است‌ که‌ این‌ حقوق، چه‌ وظایفی‌ را برعهده‌ طرفین‌ واگذار کرده‌ و بایستی‌ انجام‌ دهند!
بنابراین، در حقوق‌ متقابله، همانگونه‌ که‌ حق‌ منشأ تکلیف‌ است، همواره‌ قرین‌ تعهد نیز می‌باشد. لذا اگر کسی، حقی‌ بر دیگری‌ دارد، متقابلاً‌ باید خود متعهد باشد تا وظایف‌ برخاسته‌ از حق‌ را که‌ بر عهده‌ دارد کاملاً‌ رعایت‌ کند. لذا حق‌ و تعهد و تکلیف‌ هر سه‌ متلازم‌ یکدیگرند. و اصولاً‌ در حیات‌ اجتماعی، حق‌ یکطرف‌ وجود ندارد بویژه‌ در جوامعی‌ که‌ بر اساس‌ عدل‌ و حکمت‌ پایه‌ریزی‌ شده، که‌ شاخصه‌ آن، حکومت‌ عدل‌ اسلامی‌ است.


امام علی (ع) و حقوق متقابل مردم و حکومت

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
‌منشأ حق‌
منشأ حق، می‌تواند فطری‌ و طبیعی‌ (خدادادی) باشد. مانند حق‌ حیات‌ و بهره‌مند شدن‌ از مظاهر طبیعت، تا آنجا که‌ به‌ حقوق‌ دیگران‌ (حال‌ و آینده) بی احترامی نشود. و آیه‌ «خَلَق‌ لکم‌ ما فی‌ الارض‌ جمیعاً» (بقره/ 29) شاید به‌ همین‌ حقیقت‌ اشارت‌ باشد.
حق‌ آزادی‌ و حق‌ انتخاب، از همین‌جا نشأت‌ گرفته‌ و هر کس‌ در اصل‌ آفرینش، آزاد آفریده‌ شده‌ و ذاتاً‌ حق‌ انتخاب‌ دارد. اساساً، دین‌ و شریعت‌ آمده‌ تا این‌ حق‌ ذاتی‌ را به‌ انسان‌ها بازگرداند، و آنان‌ را از چنگال‌ اهریمنان‌ انس‌ و جن‌ رها و آزاد سازد. «و یضع‌ عنهم‌ اًصرهم‌ و الأ‌غلال‌ التی‌ کانت‌ علیهم.» (اعراف/ 157) بارهای‌ گران‌ را که‌ بر آنان‌ تحمیل‌ شده، و بندها را که‌ بر دست‌ و گردن‌ آنان‌ بسته‌ شده، بردارد. نماینده‌ مسلمانان، به‌ رستم‌ فرخزاد گفت: ما آمده‌ایم‌ تا حق‌ انتخاب‌ را که‌ از مردم‌ شما سلب‌ شده‌ بازگردانیم، و آنان‌ را از بند طاغوت‌ رها سازیم().
امیر مؤ‌منان(ع) در نامه‌ای‌ به‌ فرزندش‌ می‌نویسد: «و لا تکن‌ عبد غیرک‌ و قد جعلک‌ ا حر‌اً(»). هیچگاه‌ بنده‌ کس‌ مباش، زیرا که‌ خداوند تو را آزاد آفریده‌ است.
منشأ دیگر حق، قراردادی‌ است‌ که‌ قانون، آن‌ را تعیین‌ می‌کند. خواه‌ این‌ قانون، مستند به‌ شرع‌ باشد یا به‌ وضع‌ عُقلا و پذیرفته‌ شدگان‌ در هر جامعه. و بیشتر حقوق‌ در روابط‌ اجتماعی، قراردادی‌ است. مانند حقوق‌ خانواده‌ و کارگر و کارفرما و حقوق‌ ناشی‌ از انواع‌ عقود و معاملات‌ و غیره، که‌ حقوق‌ متبادل‌ میان‌ مردم‌ و حکومتها از همین‌ قبیل‌ است.
در خطبه‌ 34 حضرت‌ در رابـ*ـطه‌ با حقوق‌ متقابل‌ اًمام‌ و أمت‌ (حکومت‌ و مردم) می‌فرماید:
«أیها الناس، اًن‌ لی‌ علیکم‌ حقاً‌ و لکم‌ عَلَیَّ‌ حقٌ. فأما حقُّکم‌ عَلَیَّ‌ فالنصیحة‌ لکم، و توفیر فیئکم، و تعلیمکم‌ کی‌ لا تجهلوا، و تأدیبکم‌ کیما تعلموا. و أما حقی‌ علیکم، فالوفأ بالبیعة، و النصحیة‌ فی‌ الهشد و المغیب، و اًجابة‌ حین‌ أدعوکم، و الطاعة‌ حین‌ آمرکم.»()
در این‌ سخن‌ والاگهر، حقوق‌ متقابله‌ را برای‌ هر یک، چهار حق‌ اساسی‌ می‌شمرد، و نخست‌ حق‌ مردم‌ را بیان‌ می‌دارد. و این‌ خود نوعی‌ بها دادن‌ به‌ حقوق‌ عامه‌ و در اولویت‌ قرار دادن‌ آن‌ است.
حضرت‌ می‌فرماید: ای‌ مردم، همانگونه‌ که‌ من‌ بر شما() حقی‌ دارم، شما نیز بر من‌ حق‌ دارید. حق‌ شما بر من‌ آن‌ است‌ که‌ همواره‌ در رهنمودهای‌ خالصانه‌ نسبت‌ به‌ شما بکوشم. و در تأمین‌ رفاه‌ در زندگی‌ همگانی، تمامی‌ وسایل‌ ممکن‌ را فراهم‌ سازم. و در تربیت‌ و تعلیم‌ همگان‌ در سطح‌ گسترده‌ کوتاه‌ نیایم. و در نظارت‌ بر رفتار و کردار شما - بر نهج‌ حق‌ - پیوسته‌ هوشیار و هشداردهنده‌ باشم.


امام علی (ع) و حقوق متقابل مردم و حکومت

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
و أما حق‌ من‌ بر شما آن‌ است‌ که‌ در پیمان‌ خود نسبت‌ به‌ ولی‌ امر وفادار باشید، و در کاستیها و ناهمگونیها که‌ أحیاناً‌ پیش‌ می‌آید، خالصانه‌ پیش‌قدم‌ شوید، در حضور و غیاب‌ دولتمردان‌ در رفع‌ و تذکر دادن‌ به‌ مسؤ‌ولین‌ مربوط‌ بکوشید. و دستورات‌ صادره‌ را در تمامی‌ ابعاد سیاستگذاری‌ دولت، با جان‌ و دل‌ پذیرا باشید. و هرگاه‌ - در پیش‌آمدها - فرا خوانده‌ شوید، بی‌درنگ‌ اجابت‌ کنید.
در این‌ دو فراز از خطبه، اساسی‌ترین‌ پایه‌های‌ استواری‌ یک‌ حکومت‌ عادل‌ مطر شده، و اصول‌ حقوق‌ متقابل‌ میان‌ دولت‌ و امت‌ بیان‌ گردیده‌ است:
‌ ‌حقوق‌ مردم‌ بر حکومت‌
امیر مؤ‌منان(ع) نخست‌ حقوق‌ ملت‌ را بر دولت‌ برشمرد زیرا در نظام‌ حکومت‌ اسلامی، مردم‌ بر دولت‌ حاکم، حقوقی‌ دارند که‌ دولتمردان‌ متعهدند از عهده‌ آن‌ برآیند.
امیر مؤ‌منان(ع) چهار حق‌ اساسی‌ را بیان‌ می‌دارد:
‌ ‌1. النصحیة‌ لکم‌ (هدایت‌گرایی):
رهنمودهای‌ خالصانه، پدرانه‌ و حکیمانه، بدون‌ جهت‌گیری، که‌ در آنها همة‌ اقشار و آحاد ملت‌ یکسان‌ مد‌ نظر باشند. این‌ بدین‌ معنا است‌ که‌ دولت‌ اسلامی، در سیاستگذاری‌های‌ خود، باید تنها مصالح‌ امت‌ را به‌طور همگانی‌ و بدون‌ تبعیض‌ درنظر بگیرد. گروهها و جناحها و احزاب‌ سـ*ـیاسی‌ که‌ از توده‌های‌ ملت‌ و از متن‌ جامعه‌ برخاسته‌اند، و همگی‌ در راستای‌ اِ‌علای‌ کلمه‌ اِسلام‌ و تثبیت‌ اَرکان‌ نظام‌ و در سوی‌ تأمین‌ مصالح‌ ملی‌ می‌کوشند - البته‌ با شیوه‌ها و روشهای‌ گوناگون، ولی‌ غیر متضاد‌ - همگی‌ در سیاستگذاری‌های‌ دولت‌ یکسان‌ مد‌ نظر قرار گیرند، هرچند ممکن‌ است‌ اکثریت‌ دولت‌ را اعضای‌ یک‌ جناح‌ یا یک‌ حزب‌ تشکیل‌ دهند، یا متمایل‌ به‌ آن‌ باشند، ولی‌ مقتضای‌ حکمت‌ سلیم‌ و عدل‌ مستقیم‌ آن‌ است‌ که‌ در سیاستگذاری‌ها فراجناحی‌ عمل‌ کنند، تا همسویی‌ و همگونی‌ همگان‌ در پیشرفت‌ اَ‌هداف‌ سـ*ـیاسی‌ حکومت‌ اسلامی‌ به‌ بهترین‌ شکل‌ و با تأیید و پشتوانة‌ مردمی‌ فراهم‌ گردد، و از هرگونه‌ کارشکنی‌ مصون‌ بماند.


امام علی (ع) و حقوق متقابل مردم و حکومت

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
‌2. و توفیر فیئکم‌ (فقرزدایی):
حضرت، دومین‌ وظیفه‌ و تعهد دولت‌ در برابر ملت‌ را، تأمین‌ رفاه‌ در زندگی‌ همه‌ مردم‌ می‌شمارد که‌ با ایجاد اشتغال‌ و رونق‌ دادن‌ به‌ کشت‌ و کار و صنعت‌ و تجارت‌ و بالا بردن‌ سطح‌ درآمدها و ریشه‌کن‌ ساختن‌ بیکاری، میسر است. دولت‌ عادله، علاوه‌بر کوشش‌ در تأمین‌ بودجة‌ لازم‌ برای‌ اِدارة‌ کشور در ابعاد مختلف‌ سـ*ـیاسی، نظامی، فرهنگی‌ و غیره، باید در فراهم‌ ساختن‌ امکانات‌ مورد نیاز برای‌ رشد اقتصادی‌ کشور، با تمام‌ توان‌ بکوشد.
امکاناتی‌ را که‌ در گسترش‌ و بهبود کشاورزی‌ مؤ‌ثر است، به‌طور گسترده‌ در اختیار کشاورزان‌ قرار دهد، و شرایط‌ لازم‌ برای‌ بهبود بخشیدن‌ به‌ وضع‌ کشاورزی‌ فراهم‌ سازد، و کاستیها را برطرف‌ کند. نه‌ آنکه‌ آنان‌ را - که‌ بیشتر ناآگاه‌ یا مستضعفند - به‌ خودشان‌ واگذار نماید. بلکه‌ باید همواره‌ و بطور مستمر، دولت‌ نظارت‌ کارشناسانه‌ بر پیشرفت‌ کشاورزی‌ داشته‌ باشد.
همچنین‌ در بُعد صنعت‌ برای‌ تأسیس‌ کارخانه‌های‌ صنعتی‌ خرد و کلان‌ تا سرحد‌ بی‌نیازی‌ از وارد کردن‌ فرآورده‌های‌ صنعتی‌ مورد نیاز عموم‌ بکوشد. و در بُعد تجارت‌ داخلی‌ و خارجی‌ و جذب‌ سرمایه‌ها و به‌ کار انداختن‌ آنها، و ایجاد توازن‌ بین‌ درآمد عمومی‌ و مصرف، و توزیع‌ عادلانه‌ ثروت‌ و بالا بردن‌ سطح‌ درآمد سرانه‌ آحاد ملت، زیر نظر کارشناسان‌ خبره‌ و دلسوز اقدام‌ نماید. استفادة‌ حکیمانه‌ از ثروتهای‌ ملی‌ و طبیعی‌ و اندوخته‌های‌ خدادادی، و دادن‌ مجال‌ به‌ مردم‌ در بهره‌برداری‌ از آنها در چارچوب‌ مقررات‌ و زیر نظر مستقیم‌ دولت، از دیگر اقدامات‌ ضروری‌ دولت‌ اسلامی‌ است.
‌ ‌3. و تعلیمکم‌ کی‌ لا تجهلوا (جهل‌زدایی):
سومین‌ وظیفه‌ دولت‌ در برابر ملت، تعلیم‌ و تربیت‌ به‌صورت‌ فراگیر، و فراهم‌ نمودن‌ امکانات‌ پیشرفت‌ به‌سوی‌ مدارج‌ عالیه‌ دانش‌ و ایجاد پژوهشگاههای‌ علمی‌ در تمامی‌ زمینه‌ها. از این‌رو، تعلیم‌ و تربیت‌ در مراحل‌ ابتدایی‌ باید اِجباری‌ و فراگیر باشد، سپس‌ راه‌ برای‌ همگان‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ مدارج‌ بالا باز باشد. به‌علاوه، امکانات‌ آموزشی‌ برای‌ همگان‌ یکسان‌ فراهم‌ شود، و این‌ وظیفه‌ دولت‌ است، و اگر نهادهای‌ خصوصی‌ در این‌باره‌ اقدام‌ کنند، دولت‌ باید آنان‌ را یاری‌ دهد و شرایط‌ لازم‌ را برایشان‌ فراهم‌ سازد، و با نظارت‌ کامل‌ بر عملکرد آنان، از انحرافشان‌ از خط‌ نظام‌ اسلامی‌ حاکم‌ جلوگیری‌ کند.
خلاصه، حق‌ تعلیم‌ یکی‌ از اساسی‌ترین‌ حقوق‌ ملتها بر دولتها است، که‌ در ارتقأ سطح‌ فرهنگی‌ هر ملت‌ نقش‌ عامل‌ اول‌ را ایفا می‌کند. و هرگونه‌ عقب‌افتادگی‌ ملتها معلول‌ بی‌توجهی‌ دولتها به‌ مسائل‌ فرهنگی‌ است. البته‌ این‌ ملتها هستند که‌ باید بجوشند و بخروشند، ولی‌ رهبری‌ و راهبردی‌ صحیح‌ در این‌ جوشش‌ و خروش‌ از نخستین‌ وظایف‌ محوله‌ دولتها است.


امام علی (ع) و حقوق متقابل مردم و حکومت

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
‌4. و تأدیبکم‌ کیما تعملوا (قانون‌گرایی):
اگر تعلیم‌ برای‌ زدودن‌ جهل‌ است‌ «تعلیمکم‌ کی‌ لا تجهلوا»، تأدیب‌ برای‌ استواری‌ در عمل‌ است، «و تأدیبکم‌ کی‌ تعملوا». این‌ وظیفه‌ دولتمردان‌ است‌ که‌ در سایه‌ ره‌آوردهای‌ علم، مردم‌ را به‌ عمل‌ وا دارد. زیرا دانش، مقدمه‌ و راه‌ وصول‌ به‌ سالم‌ زیستن‌ است.
این‌ علم‌ است‌ که‌ آبادانی‌ بوجود می‌آورد، و راه‌ وصول‌ به‌ سعادت‌ حیات‌ را میسور می‌سازد. و هر اندازه‌ که‌ سطح‌ فرهنگ‌ ارتقا یابد، سعادت‌ و رفاه‌ در زندگی‌ بیشتر و بهتر فراهم‌ می‌گردد.
و لذا نظام‌ حاکم‌ که‌ عهده‌دار ارتقأ سطح‌ فرهنگ‌ مردم‌ است، باید بکوشد تا مردم‌ را به‌ وظایف‌ خویش‌ - در سایه‌ دانش‌ و بینش‌ - هرچه‌ بیشتر آشنا سازد، و به‌ پیروی‌ از راهبرد مدنیت‌ پیشرفته‌ تشویق‌ نماید، و در صورت‌ لزوم‌ اِلزام‌ و وادار نماید. و تمامی‌ احکام‌ انتظامی‌ اسلام‌ در همین‌ راستا تشریع‌ شده‌ است.
و لذا است‌ که‌ امام‌ (ولی‌ امر قائم) در این‌باره‌ باید تشدید نموده‌ با کمال‌ صلابت، متخلفین‌ را به‌ تسلیم‌ دربرابر مقررات‌ وادارد. اما ابوجعفر باقر(ع) درباره‌ مردمی‌ که‌ تسلیم‌ مقررات‌ نگردند، می‌فرماید: «اًذا ولیناهم‌ ضربناهم‌ بالسوط، فاًن‌ انتهوا و اً‌لا‌ ضربناهم‌ بالسیف‌ علیه.»() هرآینه‌ اگر سلطه‌ و قدرت‌ در دست‌ ما بود، کسانی‌ را که‌ تن‌ به‌ مقررات‌ نمی‌دادند، آنان‌ را با تازیانه‌ وادار به‌ تسلیم‌ می‌کردیم، و اگر علاج‌ نمی‌شدند، شمشیر را بکار می‌بردیم. خلاصه، تشدید در اجرای‌ مقررات، یکی‌ از سنگین‌ترین‌ وظایف‌ دولتمردان‌ است، زیرا شانه‌ خالی‌ کردن‌ از مقررات‌ به‌ معنای‌ بی احترامی به‌ حقوق‌ دیگران‌ است، و یک‌گونه‌ گردن‌کشی‌ و ستمگری‌ بر مستضعفان‌ به‌شمار می‌رود، که‌ وظیفه‌ خطیر دولت‌ بازستاندن‌ حقوق‌ ستم‌دیدگان‌ از ستمگران‌ است.
و در همین‌ راستا است‌ که‌ امیر مؤ‌منان(ع) می‌فرماید: «و ما أخذ ا علی‌ العلمأ أن‌ لا یقاروا علی‌ کِظة‌ ظالم‌ و لا سغب‌ مظلوم.»()
خداوند از دانایان‌ پیمان‌ گرفته‌ - تا در صورت‌ قدرت‌ - در مقابل‌ شکمباره‌ ستمگران‌ و بینوایی‌ ستمدیدگان‌ خموش‌ ننشینند. و اگر خموش‌ نشستند، خود این‌ یک‌گونه‌ سازش‌ با ستمگران‌ است، که‌ خداوند در قرآن، صریحاً‌ آن‌ را نکوهش‌ کرده‌ و پی‌آمد سوء آن‌ را گوشزد کرده‌ است: «و لا ترکنوا الی‌ الذین‌ ظلموا فتمسکم‌ النار.» (هود/ 113) هرگز با ستمکاران‌ از در سازش‌ در نیایید که‌ آتش‌ آنان‌ شما را فرا می‌گیرد.
جامعه‌ای‌ که‌ دولتمردان‌ آن‌ با توانمندان‌ سازش‌ کنند و حقوق‌ ضایع‌ شده‌ محرومان‌ را نادیده‌ بگیرند، همگی‌ در آتش‌ درماندگی‌ و درهم‌ریختگی‌ اوضاع‌ خواهند سوخت.
‌ ‌حقوق‌ دولت‌ بر ملت‌
متقابلاً‌ دولت‌ نیز بر مردم‌ حقوقی‌ دارد که‌ نباید کوتاهی‌ شود، وگرنه‌ در نهایت‌ به‌ زیان‌ خودشان‌ تمام‌ می‌شود، زیرا توان‌ دولت‌ در انجام‌ وظایف‌ محوله‌ و برآوردن‌ نیازهای‌ جامعه، به‌ همکاری‌ و همدلی‌ مستقیم‌ مردم‌ بستگی‌ دارد، و به‌ همان‌ اندازه‌ که‌ مردم‌ در همکاریهای‌ خود نسبت‌ به‌ دولت‌ کوتاهی‌ کنند، به‌ همان‌ اندازه‌ از توان‌ دولت‌ در رابـ*ـطه‌ با انجام‌ وظایف‌ محوله‌ کاسته‌ می‌شود. این‌ مردمند که‌ باید تمامی‌ امکانات‌ خود را در اختیار دولت‌ خدمتگزار خود بگذارند، تا بتواند خدمات‌ لازمه‌ را انجام‌ دهد. دولت‌ در تمامی‌ ابعاد سیاستگذاریها، به‌ یاری‌ و کمک‌ مردمی‌ نیازمند است‌ تا همدردی‌ کنند و همکاری‌ نمایند، و در هر یک‌ از این‌ ابعاد اگر سستی‌ به‌خرج‌ دادند، روند تدبیر دولت‌ در آن‌ بُعد، کند و رو به‌ کاستی‌ می‌رود.


امام علی (ع) و حقوق متقابل مردم و حکومت

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
در کلام‌ مولا امیر مؤ‌منان(ع) درباره‌ حقوق‌ دولت‌ بر مردم‌ به‌ چهار أمر تأکید شده‌ است:
1. الوفأ بالبیعة‌ (وفاداری‌ به‌ پیمان): مردم‌ در برابر پیمانی‌ که‌ با رهبر بسته‌اند باید وفادار باشند. زیرا با بیعتی‌ که‌ انجام‌ داده‌اند متعهد شده‌اند تا تمامی‌ امکانات‌ خود را در اختیار دولت‌ حاکم‌ قرار دهند و او را در تمامی‌ ابعاد کشورداری‌ یاری‌ رسانند و در هیچ‌ بُعدی‌ که‌ یاری‌ آنان‌ نیاز است‌ کوتاه‌ نیایند. دولت‌ آنگاه‌ قدرتمند است‌ که‌ بالهای‌ نیرومند مردمی‌ تکیه‌گاه‌ او باشد. و آیه‌ «و أنفقوا فی‌ سبیل‌ا و لا تلقوا بأیدیکم‌ اًلی‌ التهلکة» (بقره/ 195) به‌ همین‌ حقیقت‌ اشارت‌ دارد. یعنی‌ از هرگونه‌ مساعدت‌ شایسته‌ در راه‌ پیشرفت‌ و اقتدار نظام‌ بکوشید، وگرنه‌ با دست‌ خود، مایه‌ نابودی‌ خود را فراهم‌ کرده‌اید.
2. النصیحة‌ فی‌ المشهد و المغیب: دومین‌ حق‌ دولت‌ بر مردم، خیرخواهی‌ همگان‌ برای‌ دولتمردان، چه‌ در حضور و چه‌ در غیاب‌ آنان. آحاد ملت‌ باید همواره‌ خیرخواه‌ دولتمردان‌ خدمتگزار باشند و چنانچه‌ نقص‌ و کاستی‌ در کارشان‌ یافتند، یا دریافتند که‌ خطری‌ آنان‌ را تهدید می‌کند، مشفقانه‌ با خود آنان‌ در میان‌ بگذارند. البته‌ دولتمردان‌ هم‌ بایستی‌ برای‌ دریافت‌ این‌ نوع‌ گزارشها، راه‌ را برای‌ مردم‌ باز گذارده‌ باشند تا مردم‌ بتوانند مستقیماً‌ گفته‌ خود را با آنان‌ درمیان‌ بگذارند، بدین‌ معنی‌ که‌ واسطه‌ها نتوانند پیامهای‌ دریافتی‌ را، آن‌گونه‌ که‌ خود صلاح‌ می‌دانند در اختیار مسؤ‌ولان‌ فوق‌ بگذارند.
خیرخواهی‌ در حضور و غیاب‌ بدین‌ معنا است‌ که‌ از حالت‌ دوگونگی‌ بپرهیزند، این‌گونه‌ نباشد که‌ در حضور، اظهار اخلاص‌ کرده‌ و در غیاب‌ بی‌تفاوت‌ باشند. مردم، هرگاه‌ به‌ دولتمردان، با این‌ دید بنگرند که‌ افرادی‌ خدمتگزار ملت‌اند و در جهت‌ تأمین‌ مصالح‌ آنان‌ می‌کوشند (البته‌ این‌ دولتمردانند که‌ باید این‌ جهت‌ را عملاً‌ به‌ اثبات‌ رسانده‌ باشند) در این‌ صورت‌ مردم‌ از هرگونه‌ خیرخواهی‌ و تذکرات‌ سازنده‌ دریغ‌ نمی‌ورزند، و همواره‌ در تثبیت‌ و استحکام‌ پایه‌های‌ دولت‌ و نظام‌ حاکم‌ می‌کوشند.
مسأله‌ «نصح‌ الأ‌ئمة» یکی‌ از مهمترین‌ واجبات‌ عبادی‌ - سـ*ـیاسی‌ آحاد ملت‌ است‌ که‌ در دستورات‌ أکید پیامبر اسلام(ص) به‌ آن‌ تصریح‌ شده، می‌فرماید:
سه‌ چیز است‌ که‌ وجدان‌ پاک‌ هر فرد مسلمان‌ از آن‌ فروگذاری‌ نمی‌کند:
یک: «اِخلاص‌ العمل‌ »: خلوص‌ نیت‌ در رفتار و کردار و پاکی‌ عمل‌ و پیوسته‌ خدا را در نظر داشتن.
دو: «النصیحة‌ لأ‌ئمة‌ المسلمین: اندرز پاک‌ و بدور از آلایش، نسبت‌ به‌ مسؤ‌ولان‌ روا داشتن.


امام علی (ع) و حقوق متقابل مردم و حکومت

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
سه: «اللزوم‌ لجماعتهم»: پیوستن‌ به‌ جمع‌ مؤ‌منان‌ و علاقه‌مندان‌ به‌ نظام‌ و از آنان‌ کناره‌ نگرفتن().
در همین‌ راستا است‌ که‌ می‌فرماید: «من‌ أصبح‌ و لم‌ یهتم‌ بأمور المسلمین‌ فلیس‌ منهم(»). هرکه‌ روزانه‌ - و به‌گونه‌ پیوسته‌ - به‌ مسائل‌ جاری‌ و مرتبط‌ با جامعه‌ اسلامی‌ اهتمام‌ نورزد، هرآینه‌ از جرگه‌ مسلمانان‌ بدور است. عبارت‌ «من‌ اصبح» معنای: روزانه‌ و همیشگی‌ را می‌رساند. و بکار بردن‌ «اصبح» می‌رساند که‌ اهتمام‌ ورزیدن‌ به‌ امور مسلمین‌ باید بر همه‌ اندیشه‌های‌ روزانه‌ یک‌ فرد مسلمان‌ مقدم‌ باشد. یعنی: اندیشیدن‌ در مسائل‌ جاری، می‌بایست‌ در صف‌ مقدم‌ همه‌ اندیشه‌های‌ وی‌ باشد.
«امور المسلمین» جمع‌ مضاف‌ است‌ که‌ از نظر مفهوم، فراگیری‌ را می‌رساند. یعنی: اموری‌ که‌ جنبه‌ عمومی‌ داشته‌ باشد و به‌ عامه‌ مسلمانان‌ مرتبط‌ گردد. و به‌ عبارتی‌ دیگر: شؤ‌ون‌ عامه، که‌ همان‌ مسائل‌ جاری‌ در سطح‌ عمومی‌ جامعه‌ است، اعم‌ از فرهنگی، اقتصادی، سـ*ـیاسی، نظامی‌ و غیره.
و این‌ دستور، ضرورت‌ حضور همیشگی‌ آحاد ملت‌ را در صحنه‌های‌ سـ*ـیاسی‌ - اجتماعی‌ می‌رساند.
خلاصه: شعار «مالنا و الدخول‌ فی‌ شؤ‌ون‌ السلاطین» ما را چه‌ رسد که‌ در کار شاهان‌ دخالت‌ کنیم، صلاح‌ مملکت‌ خویش‌ خسروان‌ دانند، از القأات‌ دولتهای‌ استکباری‌ است‌ و از منطق‌ اسلام‌ بدور است.
3. و الاًجابة‌ حین‌ أدعوکم. هنگام‌ فراخوانی‌ آمادگی‌ کامل‌ خود را نشان‌ دهید.
سومین‌ حق‌ دولت‌ بر ملت، اجابت‌ بدون‌ تعلل‌ است. دولت‌ هرگاه‌ در نیازهای‌ خود بویژه‌ در رفع‌ مشکلات، مردم‌ را به‌ همکاری‌ فرا خواند، باید همگی، هر کس‌ به‌ اندازه‌ وُسع‌ و توانایی‌ خود، این‌ دعوت‌ را لبیک‌ گوید. دولت‌ به‌تنهایی‌ و بدون‌ کمک‌ مردمی‌ نمی‌تواند در رفع‌ مشکلات‌ موفق‌ شود تا آنگاه‌ که‌ آحاد و گروههای‌ مردمی، با تمامی‌ توان‌ او را یاری‌ رسانند. و هرگز بهانه‌جویی‌ نکنند و از انجام‌ خدمات‌ محوله‌ سر باز نزنند. همانگونه‌ که‌ بنی‌اسرائیل‌ در برابر فرمان‌ حضرت‌ موسی‌ عذرتراشی‌ کردند و گفتند: «فاذهب‌ أنت‌ و ربک‌ فقاتلا اًنا هاهنا قاعدون(»). تو و خدایت‌ در رفع‌ مشکلات‌ بکوشید، ما اینجا آرمیده‌ایم‌ تا آنگاه‌ که‌ راه‌ هموار شد با تو می‌آییم. زیرا سخت‌ از مشکلات‌ پیش‌ آمده‌ هراسیده‌ بودند «اِن‌ فیها قوماً‌ جبارین» (گروهی‌ گردنکش‌ در پیش‌ رو داریم) یعنی: مشکلات‌ بسیار دشوار سر راه‌ داریم‌ و ما توان‌ همکاری‌ در رفع‌ آنها را نداریم. و بدین‌ بهانه‌ رسوا، از همکاری‌ با رهبر دلسوز خود حضرت‌ موسی، سر باز زدند.


امام علی (ع) و حقوق متقابل مردم و حکومت

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
4. اِطاعت‌ کامل. بدین‌ معنا: پس‌ از آنکه‌ مردم، دولت‌ را صالح‌ دانستند و با او پیمان‌ بستند، بایستی‌ در تمامی‌ برنامه‌ریزی‌های‌ دولت‌ - که‌ حتماً‌ در جهت‌ تأمین‌ مصالح‌ امت‌ و با مشورت‌ با کارشناسان‌ مردمی‌ و با اخلاص‌ پی‌ریزی‌ شده‌ - فرمانبردار باشند. و هرگونه‌ تعلل‌ در انجام‌ دستورات‌ پذیرفته‌ نیست.
حفظ‌ و حراست‌ از نظام‌ در صورتی‌ است‌ که‌ همگان‌ در اجرای‌ آن‌ بکوشند. مردم‌ به‌ دولت‌ مورد پسند خود رأی‌ اعتماد داده‌اند تا در جهت‌ رفاه‌ و سعادت‌ آنان‌ بکوشد، آنگاه‌ شایسته‌ نیست‌ که‌ در اجرای‌ برنامه‌ها وی‌ همکاری‌ نشان‌ ندهند. و اگر خللی‌ دیدند باید تذکر دهند، نه‌ آنکه‌ از انجام‌ آن‌ تعلل‌ ورزند. حفظ‌ نظام‌ ایجاب‌ می‌کند تا تمامی‌ برنامه‌های‌ ارائه‌ شده‌ از جانب‌ دولت‌ خدمتگزار، موبه‌مو اجرا گردد و مردم، کاملاً‌ گردن‌ نهند. نه‌ آنکه‌ به‌ بهانه‌هایی‌ - که‌ غالباً‌ جنبه‌ مصلحت‌اندیشی‌ شخص‌ دارد - شانه‌ خالی‌ کنند و احیاناً‌ بر خلاف‌ مصلحت‌ عامه‌ رفتار کنند، چه‌ رسد به‌ آنکه‌ کارشکنی‌ کنند. از این‌ مسأله‌ مالیات‌ که‌ اگر در اجرای‌ دقیق‌ آن‌ کوتاهی‌ شود، مایه‌ تضعیف‌ دولت‌ می‌گردد و در اجرای‌ برنامه‌های‌ محوله‌ در ابعاد مختلف‌ سیاستگذاریها ناتوان‌ گشته، گاه‌ به‌ سقوط‌ انجامد. و مفاد آیه‌ «و أنفقوا فی‌ سبیل‌ ا و لا تلقوا بأیدیکم‌ اًلی‌ التهلکه» تذکر همین‌ مطلب‌ بود.
‌ ‌مشورت‌ در دو بُعد «حق‌ و تکلیف»؟
یکی‌ از مهمترین‌ اصول‌ مطرح‌ شده‌ در سـ*ـیاست‌ اسلامی، اصل‌ مشورت‌ است‌ که‌ در دو بعد حق‌ و تکلیف‌ مورد توجه‌ است: مشورت، در رابـ*ـطه‌ با دولتمردان‌ یک‌ تکلیف‌ است‌ که‌ در تمامی‌ سیاستگذاریها بایستی‌ راه‌ مشورت‌ را بپویند. دور رابـ*ـطه‌ با مردم‌ یک‌ حق‌ است‌ که‌ باید طرف‌ مشورت‌ قرار گیرند. این، حق‌ مردم‌ است‌ که‌ دولت، در تمامی‌ سیاستگذاریها با آنان‌ در میان‌ گذارد، و نهادهای‌ طرف‌ مشورت‌ و نیز کارشناسان‌ مربوطه‌ که‌ در ابعاد مختلف‌ کشورداری، طرف‌ مشورت‌ قرار می‌گیرند، باید مردمی‌ و از متن‌ جامعه‌ و برگزیدگان‌ انتخابی‌ مردم‌ باشند.
در آیه‌ شریفه‌ می‌فرماید:
«فبما رحمةٍ‌ من‌ ا لِنتَ‌ لهم، و لو کنت‌ فظاً‌ غلیظ‌ القلب‌ لا نفضوا من‌ حولک‌ فاعف‌ عنهم‌ و استغفر لهم، و شاورهم‌ فی‌ الأ‌مر، فاًذا عزمت‌ فتوکل‌ علی‌ ا اًن‌ ا یحب‌ المتوکلین.»
در این‌ آیه، بر سه‌ أمر تاکید شده‌ است:
1. روش‌ ملایمت‌ و ملاطفت‌ در پیش‌ گرفتن‌ و دوری‌ از هرگونه‌ و دوری‌ از هرگونه‌ بدخویی‌ و غلظت، که‌ پایه‌ و اساس‌ جذب‌ نیروهای‌ مردمی‌ و جلوگیری‌ از یأس‌ و طرد آنان‌ می‌گردد.
2. چشم‌پوشی‌ مستمر از ناروائیهایی‌ که‌ احیاناً‌ از برخی‌ سر می‌زند.


امام علی (ع) و حقوق متقابل مردم و حکومت

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
حضور همیشگی‌ مردمی، نیرومندترین‌ پشتوانه‌ استواری‌ نظام‌ حاکم‌ است.
در عبارت‌ «و شاورهم‌ فی‌ الأ‌مر» سه‌ جهت‌ مورد توجه‌ است:
1. مخاطب‌ در این‌ دستور، شخص‌ پیامبر به‌عنوان‌ زعیم‌ سـ*ـیاسی‌ امت‌ است. پیامبر اکرم(ص) دارای‌ سه‌ شخصیت‌ است: شخصیت‌ حقیقی‌ خاص‌ و با عنوان‌ یکی‌ از افراد برجسته‌ جامعه‌ که‌ از برازندگی‌ خاصی‌ در جامعه‌ خود برخوردار بود، ولی‌ دارای‌ هیچ‌ سِمَتی‌ نبود. دوم، شخصیتی‌ که‌ دارای‌ مقام‌ نبوت‌ بود، و مرجعیت‌ تشریع‌ را در عرصه‌ شریعت‌ بر عهده‌ داشت. سوم، شخصیتی‌ که‌ در عرصه‌ سـ*ـیاست، مقام‌ زعامت‌ را عهده‌دار بود. اکنون‌ در این‌ دستور (در آیه‌ کریمه) شخصیت‌ سوم‌ پیامبر مورد خطاب‌ است. پیامبر، به‌عنوان: زعیم‌ سـ*ـیاسی، دستور دارد تا پیوسته‌ با مردم‌ به‌ مشورت‌ نشیند، و در تصمیم‌گیریها در عرصه‌های‌ سیاستگذاری، با مردم‌ در تماس‌ باشد و با آنان‌ مشورت‌ کند. از این‌رو این‌ دستور، مخصوص‌ شخص‌ وی‌ نیست، بلکه‌ عنوان‌ زعامت‌ سـ*ـیاسی‌ او مورد خطاب‌ است‌ و فراگیر خواهد بود، هرکه‌ در هر پست‌ و مقامی، مسؤ‌ولیت‌ سیاستگذاری‌ کشور را برعهده‌ داشته‌ باشد، مشمول‌ این‌ خطاب‌ خواهد بود.
آیة‌ «و أمرهم‌ شوری‌ بینهم» (شوری/ 38) در اموری‌ که‌ مرتبط‌ به‌ شؤ‌ون‌ عامه‌ است‌ (أمرهم) با مشورت‌ انجام‌ می‌دهند و این، وصفی‌ است‌ که‌ به‌صورت‌ «اِخبار» در آمده، و حتمیت‌ آن‌ را می‌رساند.
2. مرجع‌ ضمیر جمع‌ (و شاورهم) مردمند که‌ می‌بایست‌ طرف‌ مشورت‌ قرار گیرند. مستقیماً، آنگاه‌ که‌ مسأله‌ به‌ آرای‌ عمومی‌ گذارده‌ می‌شود. یا غیر مستقیم، آنگاه‌ که‌ برگزیدگان‌ مردم‌ (انتخاب‌ شدگان‌ از جانب‌ مردم) طرف‌ مشورت‌ قرار می‌گیرند.
در وصیت‌ پیامبر(ص) به‌ امیر مؤ‌منان(ع) بر همین‌ مطلب‌ تاکید شده‌ است: موقعی‌ که‌ سوره‌ نصر نازل‌ گردید و پایان‌ دوران‌ رسالت‌ را اعلام‌ کرد، امیر مؤ‌منان‌ از پیامبر می‌پرسد: در پیش‌آمدها که‌ رهگشایی‌ از کتاب‌ و سنت‌ در آن‌ یافت‌ نشود، چه‌ باید کرد؟ پیامبر می‌فرماید: آن‌ را با جمع‌ مؤ‌منینِ‌ متعهد در میان‌ گذارید «اِجعلوه‌ شُوری‌ بین‌ المؤ‌منین(») یا «تَجعلونه‌ شُوری‌ بین‌ العابدین‌ من‌ المؤ‌منین(»). با جمع‌ شایستگان‌ (افراد با اخلاص‌ و دارای‌ تعهد ایمانی) به‌ مشورت‌ بنشینید. سپس‌ می‌فرماید: «و لا تقضونه‌ برأیٍ‌ خاصةً»: هرگز با یک‌ رأی‌ خاص، درباره‌ مسائل‌ مرتبط‌ با جامعه، تصمیم‌ نگیرید.
و مقصود را «رأی‌ خاص»: رأی‌ فرد، رأی‌ یک‌ جناح‌ یا حزب‌ یا صنف‌ که‌ جنبه‌ همگانی‌ ندارد.
و در روایتی‌ دیگر: «و لا تقصرونه‌ بأمرٍ‌ خاصة» یعنی: این‌ دستور را در تمامی‌ موارد اِجرا دارید و به‌عبارتی: در تمامی‌ پیش‌آمدها و مسائل‌ مرتبط‌ با سـ*ـیاست‌ عامه، راه‌ مشورت‌ را پیشه‌ کنید.


امام علی (ع) و حقوق متقابل مردم و حکومت

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
3. مقصود از «أمر»، به‌ قرینه‌ سیاق، سیاستگذاریهای‌ مرتبط‌ به‌ شؤ‌ون‌ عامه‌ است. زیرا هرگاه‌ مخاطب‌ به‌ خطاب‌ «و شاورهم» شخصیت‌ سـ*ـیاسی‌ پیامبر اکرم‌ باشد، می‌بایستی‌ مورد تکلیف‌ نیز مسائل‌ سـ*ـیاسی‌ باشد، چون‌ عنوان‌ موضوع، خود تعیین‌کننده‌ مفهوم، و محدوده‌ تکلیف‌ را مشخص‌ می‌سازد. مثلاً‌ اگر به‌ فقیهی‌ گفتند: راه‌ احتیاط‌ پیشه‌ گیر، بدان‌ معنا است‌ که‌ در مقام‌ استنباط‌ احکام‌ فقهی‌ و افتأ، با دقت‌ و احتیاط‌ کامل‌ رفتار کن. و این‌ دستور به‌ کارهای‌ دیگر وی‌ ارتباطی‌ ندارد.
علاوه، الف‌ و لام‌ در «فی‌ الأ‌مر» اشاره‌ به‌ معهود است، که‌ نمی‌تواند امر نبوت‌ باشد، بلکه‌ امر رفتاری‌ و رهبری‌ - برای‌ پیشرفت‌ و رسیدن‌ به‌ هدف‌ - مقصود است، که‌ همان‌ سیاستگذاریهای‌ کلی‌ در پیشبرد سـ*ـیاست‌ رهبری‌ می‌باشد. و آیه‌ «و أمرهم‌ شوری‌ بینهم» نیز همین‌ مطلب‌ را می‌رساند. زیرا «أمر» مضاف‌ به‌ جمع، همان‌ سـ*ـیاست‌ کلی‌ و مرتبط‌ به‌ شؤ‌ون‌ عامه‌ است.
‌ ‌مشورت‌ چگونه‌ انجام‌ گیرد؟
موضوعاتی‌ که‌ متعلَّق‌ احکام‌ شرع‌ قرار می‌گیرند، اگر درباره‌ آنها تبیینی‌ از جانب‌ شارع‌ اِرائه‌ نشده‌ باشد ناگزیر، تشخیص‌ محتوایی‌ و محدوده‌ مفهوم‌ آن، به‌ فهم‌ متعارف‌ (عُرف) واگذار شده‌ است. و مقصود از عرف: شیوة‌ متعارف‌ عقلایی‌ است.
درباره‌ «مشورت‌ جمعی» دستورات‌ اکید داده‌ شده‌ است، ولی‌ در چگونگی‌ آن‌ و چگونه‌ انجام‌ گیرد و چگونه‌ از آن‌ بهره‌ گرفته‌ شود، تبیین‌ نشده‌ و لذا بایستی‌ به‌ شیوه‌ متعارف‌ عقلای‌ جهان‌ رجوع‌ کرد.
شیوه‌ متعارف‌ چنین‌ است‌ که‌ با جمع‌ شایستگان‌ می‌نشینند و آنچه‌ که‌ رأی‌ اکثریت‌ قاطع‌ باشد، قابل‌ اجرا می‌دانند. شریعت‌ اسلام‌ هم‌ جز این‌ نگفته، و نسبت‌ به‌ این‌ شیوه‌ عقلایی‌ رَد‌ع‌ و منعی‌ نکرده‌ و در نتیجه، آن‌ را پذیرفته‌ است. همین‌ شیوه‌ را پیامبر اکرم، در تمامی‌ مشورتها پیروی‌ می‌نمود. «و لقد کان‌ لکم‌ فی‌ رسول‌ا أُسوةٌ‌ حَسَنة.» (احزاب/ 21) پیروی‌ از روش‌ پیامبر در اصول‌ سیاستمداری‌ فریضه‌ است.
‌ ‌تبیین‌ آیه‌ شَور:
آیه‌ «و أمرهم‌ شوری‌ بینهم» روش‌ است‌ که‌ نحوه‌ مشورت‌ متعارف‌ منظور است.
و أما آیه: «و شاورهم‌ فی‌ الأ‌مر فاًذا عزمت‌ فتوکل‌ علی‌ ا.» ابتدا، دستور مشورت‌ داده‌ است‌ و سپس‌ در مقام‌ اجرا و تنفیذ، دستور توکل‌ بر خدا داده‌ شده‌ است.
در اینجا برخی‌ در تفسیر آیه، گمان‌ برده‌اند که‌ مشورت، برای‌ روشن‌ شدن‌ مقام‌ مسؤ‌ول‌ است، ولی‌ تصمیم‌ نهایی‌ با خود او است‌ هرچند برخلاف‌ نظر مشاوران‌ باشد!


امام علی (ع) و حقوق متقابل مردم و حکومت

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و Narín✿
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا