نویسنده این موضوع
پارت نوزدهم:
لیان با دیدن من جلو اومد.
دست داد و آروم گفت:
-چهطورم؟!
-عالی.
لبخندی زد و جلوتر از من وارد شد.
داشتم برمیگشتم که داتان با اخمهای درهم از کنارم گذشت و بدون ذرهای توجه وارد خونه شد.
هه... حالا حالاها باید بکشی جناب.
این برق چشمهای لیان، تازه...
لیان با دیدن من جلو اومد.
دست داد و آروم گفت:
-چهطورم؟!
-عالی.
لبخندی زد و جلوتر از من وارد شد.
داشتم برمیگشتم که داتان با اخمهای درهم از کنارم گذشت و بدون ذرهای توجه وارد خونه شد.
هه... حالا حالاها باید بکشی جناب.
این برق چشمهای لیان، تازه...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان دو گوی یخ | fariba.82 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: