وقتی بچه بودین چجور شخصیتی داشتین؟یه خاطره از بچگیتون

parädox · 14/10/20

بچگیم

لوس بودم لجباز بودم شیطون بودم
همیشه هم با همه کل مینداختم

sahar83 · 14/10/20

یه دختر جیغ جیغو و دردسر ساز که با دختر عمم هم سر جنگ داشتم

Silaaaaaaa · 15/11/20

من بچگیم خیلی آروم بودم وکم حرف خیلی ام می‌خوابیدم

اما هرچی بزرگتر می‌شم شیطون تر وپر حرف تر وزبون دراز تر می شم

Z.A.H.Ř.Ą༻ · 15/11/20

بچگیم خیلی آروم و مظلوم و بی صدا بودم .
ولی الان خیلی شیطون شدم

.جوری که بیشتر وقتا عموم میگه زهرا کوچولو لطفا بشین و اذیت نکن.

هلیا · 16/11/20

بچگی م تو خونواده نماد ارامش و سکوت بودم اصن

البته لوسم بودم
ولی یه بچه دیگع کنارم میدیدم از خود بیخود میشدم(با توجه به خاطراتی که از دختر خالم دارم)
یه خاطرم دارم هیشکی به غیر از دختر خالم نداره

یه بار خالم اینا اومده بودن خونمون
منو و دختر خالم رفتیم تو اتاق بازی کنیم
دختر خالم بود یا من بودم یادم نیس ولی یکیمون رف رو میز نشست
میزه م که از این میز تحریر بزرگا بود
خلاصه یکیمون رو میز نشسته بود اوک یکی پایین میز
بعدشم میزه نمیدونم چی شد که یه تکون خورد اونیکه رو میز نشسته بودش اومد پایین
فقط تکون خوردن میزه رو نگا کردیم که یهو میزه افتاد رومون
بعدشم کا هیچی داد و بی داد راه انداختیم که بیاین کمک
که خوشبختانه میزه سبک بود
و این بود خاطره دخترک ارام خانواده :bathtub:

Niuosha.dkw · 16/11/20

خیلی مظلوم بودم و نمیتونستم از حق خودم دفاع کنم
همه بچه ها بهم زور میگفتن :aiwan_light_girl_cray:

اما برعکس الان
همه رو شپلق میزنم و بهشون دستور میدم

بچه ها فامیل دیگه جرعت ندارن بهم " تو " بگن

Otaku girl · 16/11/20

بچه تر که بودم(چون الانم يجورايى بچه به حساب میام)سردسته همه بچه های فامیل بودم شیطون بودم پرحرف پررو رومخ لجباز و سادیسمی(نمي خواستم كرم بريزما ولى نمى شد بايد حتما گريه يا جيغ يكى رو در مياوردم)
يبار به يكى از بچه هاى فاميل كرم ريختم يجورى جيغ ميزد و گريه ميكرد به غلط كردن افتادم

*Ghazale* · 16/11/20

بچه ی اجتماعی نبودم همیشه اروم بودم و بیشتر تو حال و هوای خودم بودم کمتر با بقیه انس میگرفتم
کم میرفتم بیرون برای بازی با همسنام بیشتر تو اتاق درحال تماشای کارتون بودم یادمه عیده فطر بود من با لباس بیرون کارتون دریاچه قورو نگا میکردم

.
اینم هست که بهترین دوستم سگ عموم بود اونم زیاد طول نکشید چون اونو فروخت و من دوباره برگشتم تو لاک خودم

خلاصه زیاد فرقی با بچگی ندارم فقط تنها تفاوتم اینه که سعی میکنم بیشتر با مردم ارتباط برقرار کنم

عسل شمس · 6/7/21

بسیار شیطون جذاب و تو دل برو

خاطره هم نمیگم نمی‌خوام

سیده کوثر موسوی · 27/11/21

خوب من بچه آرومی بودم و سرم تو کار خودم بود و همش کارتون می‌دیدم.
یه بار ۴ ساله ام بود رفتم بیرون زن همسایه امون نشسته بود بیرون و ناخناش رو می‌گرفت. منم که دید گفت بیا ناخناتو بگیرم آقا چه ناخن گرفتنی پدر ناخنام رو درآورد فکر کنم خون هم دراومد ازشون اینجاست که تنها خاطره ای که از پدرم دارم یادمه خیلی نگرانم شد و زن همسایه رو دعوا کرد...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اخراج شده

عضو تازه وارد انجمن

عضو جدید انجمن

مدیر ارشد رمان ۹۸

حامی انجمن رمان ۹۸

کاربر نیمه فعال

عضو جدید انجمن

مدير بازنشسته

دوستدار انجمن رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین