خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
به این مذهب ساده و خالص ، یونانیان مهاجم تمام انحرافات و وسوسه های تمدن مجلل و لـ*ـذت طلبی خود را اضافه کردند. اطراف یهودیه را حلقه ای از شهرها و آبادیهای یونانی مانند سامره ، نئاپولیس ، غزه ، اشقلون ، آزوتوس (اشدود)، یوپا (یافا)، آپولونیا ، دوریس ، سوکامینا ، پولیس (حیفا) و عکا (اکر) فرا گرفته بود. در آن طرف اردن ، شهرهای دمشق ، جذره (گادارا ) ، گراسا، دیوم ، فیلادلفیا، پلا، رافیا، هیپون ، سکوتوپولیس و کانتا وجود داشتند که هر یک دارای ادارات ، تأسیسات ، معابد خدایان ، مدرسه و دانشگاه ، ورزشگاه و بازیهای لـ*ـخت یونانی بودند. از این شهرها و همچنین از اسکندریه ، انطاکیه ، دلوس و رودس ، مردم یونانی و یهودی به اروشلیم می آمدند و با خود آن مشرب مسری هلنیسم را می آوردند که دل دادن به علم و فلسفه ، هنر و ادبیات ، زیبایی و لـ*ـذت طلبی ، آواز و موسیقی ، با ده گساری و عیش و نوش ، ورزش و روسپیها و جوانان خوب روی جز و آن بود و تعمقی سرخوشانه به همراه داشت که نسبت به تمام اخلاقیات تردید می کرد و متضمن نوعی شکاکیت غیر روستایی بود که تمام اعتقادات مابعدطبیعی را زیر و زبر می کرد. چطور جوانان یهودی می توانستند در مقابل این وسوسه ها، دعوت به لذایذ، و این آزادی از محدودیتهای جانفزا مقاومت کنند؟ جوانان زیرک یهودی شروع کردند که ربنها را به عنوان مال اندوز مسخره کنند، و پیروان آنها را احمقانی بدانند که بدون چشیدن طعم خوشی و تجمل و لذایذ زندگی پیر می شوند. یهودیان ثروتمند نیز تحت نفوذ قرار می گرفتند، زیرا استطاعت مالی آن را داشتند که تسلیم وسوسه ها شوند. یهودیانی که در یونان منصبی رسمی داشتند سـ*ـیاست را در این می دیدند که به زبان یونانی تکلم کرده ، به راه و رسم یونانی زندگی کنند و حتی از خدایان آنها تحلیل نمایند .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
در سال ۱۹۸، آنتیوخوس سوم ، بطلمیوس پنجم را شکست داد و یهودا را جزو امپراطوری سلوکیه کرد . یهودیان ، که از یوغ مصری به ستوه آمده بودند، از آنتیوخوس پشتیبانی کرده ، تصرف اروشلیم را به دست او به عنوان آزادی خود استقبال کردند. لیکن جانشین او، آنتیوخوس چهارم ، که لشکرکشیهای بزرگی را طرح می ریخت و محتاج پول بود، به یهودا به نظر منبع درآمد می نگرسیت . لاجرم فرمان داد که یهودیان یک سوم محصول غلات و یک دوم محصول میوه ی خود را به عنوان مالیات بدهند. علی رغم آنکه معمولاً رین اعظم یهود منصبی ارثی بود، شخص چاپلوسی به نام یاسون را به این سمت منصوب کرد. این شخص ، که نماینده ی گروهی بود که اعضای آن طرفدار یونانی کردن یهودا بودند، اجازه خواست که به تشکیل مؤسسات یونانی در یهودا بپردازد. آنتیوخوس با خوشحالی پذیرفت ، زیرا از گوناگونی و مقاومت آیینهای شرقی در آسیا یونان به عذاب آمده بود و اندیشه ی متحدکردن امپراطوری چند زبانه ی خود را تحت یک قانون و یک مذهب در سر می پروراند. چون یاسون در اجرای این امر عجله ی کافی نشان نداد، آنتیوخوس او را با منلائوس ، که وعده های بزرگ تر و رشوه ی بیشتری می داد، تعویض کرد. در مدت حکومت او، یهوه با زئوس یکی شد، کشتیهای معابد برای تهیه ی پول به فروش رفت ، و حتی در پاره ای از اجتماعات کلیمی برای خدایان یونانی قربانی کردند؛ ورزشگاهی در اروشلیم باز شد و جوانان یهودی ، و حتی خاخامها، برهنه در بازیهای ورزشی شرکت می کردند! بعضی جوانان یهودی ، در شور و شوق هلنیسم ، تن به اعمال جراحی می دادند تا کمبودهای جسمانی خود را که ممکن بود نژادشان را فاش بنماید جبران کنند. (مقصود این است که چون یهودیان ختنه می کردند، نژادشان معلوم می شد؛ بنابراین ، کاری می کردند که رفع این نقیصه شود .)


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
یهودیان ، که از این جریانات تکان خورده بودند و احساس می کردند که موجودیت مذهبشان به مخاطره افتاده ، اکثراً به طرف حسیدیم متمایل شده ، به آنها گرویدند. چون پوپیلیوس ، آنتیوخوس چهارم را از مصر بیرون کرد، به اورشلیم خبر رسید که آنتیوخوس کشته شده است . یهودیان از شادی سر از پا نشناخته ، به مأموران او حمله برده و اخراجشان کردند، رهبران طرفدار یونان را کشتند و معبد خود را از کراهت شیطانی پاک کردند. آنتیوخوس ، که نمرده بلکه مورد خفت قرار گرفته بود، بی پول و معتقد به اینکه یهودیان در لشرکشی او به مصر خراب کاری کرده بودند و توطئه می کردند که یهودا را به بطالسه ملحق گردانند، به اورشلیم تاخت ، هزاران نفر زن و مرد یهودی را کشت ، به معبد آنها بی حرمتی نمود و آن را غارت کرد، قربانگاه طلای آن را ربوده و ثروت و گنجهای آن را ضبط نمود، منلائوس را دوباره به کار گماشت ، و فرمان داد که یهودیان را به زور یونانی کنند. او فرمان داد که معبد را دوباره به زئوس هدیه کنند، به جای محراب قدیمی محرابی تازه بسازند، و قربانیهای معمولی را متروک و تنها خوک قربانی کنند. اجرای سبت ((در عبری به معنای استراحت ) روز شنبه آخرین روز هفته ی یهود؛ که از ایام بسیار قدیم ، این روز را مخصوص ترک کار و اشتغال به عبادت می شمردند.) را ممنوع کرد و ختنه کردن را جرم بزرگی اعلام نمود. در سراسر یهودا، مذهب قدیم و آیینهای آن ممنوع شد و مراسم یونانی با زور شمشیر تحمیل گردید. هر یهودی که از خوردن گوشت خوک ابا می کرد یا کتاب مقدس همراه داشت زندانی یا کشته می شد، و هر جا کتاب آسمانی پیدا می شد آن را می سوزانیدند. به دستور او شهر اروشلیم را آتش زدند، دیوارهایش را خراب کردند، و سکنه ی یهودیش را به بردگی فروختند. مردم خارجی را در آنجا سکونت داد و بر کوه صهیون قلعه ی جدیدی ساخت و پادگانی از سربازان خود در آنجا گذارد تا به نام شاه حکومت کنند. آنتیوخوس ظاهراً گاهی در فکر آن بود که خود را خدا اعلام کند و از مردم بخواهد که او را پرستش و نیایش کنند .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
افراط در زجز و آزار یهودیان روزبه روز بیشتر می شد . همیشه در هر اجتماعی اقلیتی هستند که ذاتاً از آزار مردم لـ*ـذت می برند؛ این کار نوعی رهایی از قیود تمدن است . مأموران آنتیوخوس ، که به هر گونه تظاهر یهودیت در اروشلیم خاتمه داده بودند، مانند آتشی که بین مرگ و پرستش آیین یونانی ، که شامل خوردن گوشت خوک قربانی بود، یکی را انتخاب کنند. تمام کنیسه ها و مدارس یهودی بسته شد. آنهایی که از کارکردن در روز شنبه ابا می کردند، به عنوان یاغی ، تحت تعقیب قرار می گرفتند. یهودیان را وا می داشتند که مانند یونانیها تاج گل پیچک بر سر بگذارند، در مراسم مذهبی شرکت کنند و به احترام دیونوسوس آوازهای گوشخراش بخوانند. بسیاری از یهودیان به مقتضیات روز عمل کردند و منتظر شدند تا طوفان بگذرد. عده ی زیادی به غارها و کوهها فرار کردند، با زحمت چیزی از زمین به دست آوردند، و مصممانه به اجرای آیین یهود ادامه دادند. افراد فرقه ی حسیدیم بین آنها رفت و آمد می کردند و ایشان را به صبر و شجاعت دعوت می کردند. قسمتی از سربازان شاهی به غاری که هزاران نفر یهودی از زن و مرد و کودک در آن می زیستند رسیدند و فرمان دادند که همگی از غار بیرون شوند. یهودیان اطاعت نکردند، چون شنبه بود، حاظر نشدند که کار کنند و سنگهایی را که ممکن بود در غار بیرون را سد کنند حرکت دهند؛ سربازان با شمشیر حمله کردند، عده ای را کشتند، و بقیه را در دود خفه کردند. زنهایی که پسرانشان را ختنه کرده بودند با نوازدانشان از دیوار شهر حلق آویز شدند. یونانیها از قدرت این آیین قدیمی به حیرت در آمدند، زیرا قرنها بود که چنین استحکام عقیده ای ندیده بودند. داستهانهای شهیدان این معرکه دهان به دهان گشت و کتابهایی چون اول و دوم مکابیان را پر کرد . بدین ترتیب ، نخستین نمونه ی شهادت به مسیحیت عرضه شد. یهودیت که ، نزدیک به تحلیل رفتن بود، در روح اجتماع و مذهبی مردم توسعه یافت و در حالت انزوای دفاعی به خود گرفت .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
در میان یهودیانی که در آن روزها از اورشلیم فرار کردند، متاتیاس نامی بود از خانواده ی حشمونایی از قبیله ی هارون و پنج پسرش یوحنان ، شمعون ، یهودا ، الیعازر ، یوناتان . چون آپلس که مأمور آنتیوخوس بود به مودن که این شش نفر مخفی شده بودند آمد، مردم را جمع کرد و از آنها خواست که «قانون » را مردود شمرده ، برای زئوس قربانی کنند. متاتیاس کهنسال با پسرانش قد برافراشت و گفت : «حتی اگر تمام مردم در این کشور فرمان جدایی از آیین خود را اطاعت کنند، من و پسرانم به (عهد ) اجدادی خود وفادار خواهیم ماند.» همین که یکی از یهودیها جلو رفت تا قربانی مورد نظر را به معبد تقدیم کند، متاتیاس او را کشت و نماینده ی شاه را نیز به قتل رساند. سپس به مردم گفت : «هر کس طرفدار قانون است و می خواهد از ( عهد) خود دفاع کند به دنبال من بیاید.» عده ی زیادی از دهقانان به دنبال او و پسرانش به سوی کوههای ابراهیم روانه گشتند و در آنجا دسته ی کوچکی از یاغیهای جوان و طرفداران حسیدیم که هنوز زنده بودند به آنها پیوستند .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
چندی بعد متاتیاس ، در حالی که پسرش یهودای مکابی را به رهبری گروه منصوب کرده بود، در گذشت یهودا جنگجویی بود که شجاعتش مانند پرهیز کاریش زبانزد همه بود. قبل از هر جنگی ، مانند مؤمنین دعا می کرد، لیکن در میدان نبرد «چون شیر خشمناک می جنگید». این ارتش کوچک «در کوهها مانند حیوانات می زیست و از ریشه ی گیاهان تغذیه می کرد.» سربازان آن گاه به گاه به سر مردم دهکده ای می ریختند،از دین بر گشتگان را می کشند، محرابهای کافران را فرو می ریختند، و «هر کودکی را می یافتند که ختنه نشده بود شجاعانه ختنه می کردند.» چون این اخبار به گوش آنتیوخوس رسید، ارتشی از یونانیهای سوریه برای درهم شکستن نیروی مکابیان فرستاد. یهودا با لشکریان او در دره ی عمواس مصاف داد، و گرچه ارتش یونانی از سربازان تعلیمات دیده ی مزدور متشکل شده و همگی کاملاً مسلح بودند و پیروان یهودا اسلحه ی درستی نداشتند، یهودیها پیروزی کامل یافتند. آنتیوخوس قوای بزرگ تری فرستاد که سردار آن چندان به پیروزی خود اطمینان داشت که سوداگران برده فروش را همراه خود برد تا یهودیان را که اسیر شده فرض می کرد، بخرند و حتی بر دیوارهای شهر نرخ آنها را اعلان کرد. یهودا این ارتش را هم در میتسپا چنان شکستی داد که اروشلیم بدون مقاومت به دستش افتاد. وی تمام قربانگاههای کفار را خراب کرد، تزیینات «معبد» را از بین برد، آن را پاک کرد و از نو تقدیم یهوه نمود و تشریفات قدیمی را در میان تحسین یهودیان متعصبی که برمی گشتند برقرار ساخت . ( جشن سالیانه ی این بازگشت و تقدیم مجدد معبد به یهوه (حنوکا) را هنوز هم یهودیان در خانه های خود برپا می دارند .)


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
چون لوسیاس نایب السلطنه با ارتش جدیدی برای تسخیر پایتخت حرکت کرد، خبر رسید – و این بار به درستی – که آنتیوخوس مرده است . لوسیاس ، که می خواست در سایر جاها آزادی عمل داشته باشد، به یهودیان پیشنهاد کرد که حاضر است ، به شرط خلع سلاح ، به آنها آزادی مذهبی بدهد. فرقه ی حسیدیم پذیرفت ، لیکن مکابیان نپذیرفتند . یهودا اعلام کرد که اگر مملکت یهودا می خواهد از کشت و کشتار بعدی در امان باشد، باید آزادی سـ*ـیاسی و مذهبی توأم داشته باشد. طرفداران وی ، که از رسیدن به قدرت سرخوش شده بودند، به نوبت به کشت و کشتار یونانیها، نه تنها در اورشلیم بلکه در شهرهای سرحدی ، پرداختند. در سال ۱۶۱، یهودا نیکانور را در آداسا شکست داد و، با جلب اتحاد روم ، موجب تقویت قدرت خود شد، لیکن در همان سال در جنگی که شرایط سختی برای او داشت به قتل رسید. برادرش یوناتان جنگ را شجاعانه ادامه داد، لیکن او نیز در عکا به قتل رسید. تنها بازمانده ی برادران ، شمعون ، به کمک روم موفق شد استقلال یهودا را به دمتریوس دوم بقبولاند. طبق فرمان عمومی ، شمعون به سمت ربن اعظم و سردار کل منصوب شد و چون این ستمها در خانواده اش موروثی گردید، وی مؤسس سلسله ی حشمونایی شد . اولین سال سلطنت او را شروع عصر جدیدی دانستند و با ضرب سکه ای احیای قهرمانی کشور یهود را اعلام کردند .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا