خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
تمدن سلوکیان
۲۱-۵- وظیفه ی مهم امپراطوری سلوکیه در تاریخ این بود که به خاور نزدیک نظم و امنیتی اقتصادی بدهد که ایران قبل از اسکندر می داد، و روم بعد از قیصر در آینده قرار بود بدهد. علی رغم جنگها، انقلابها، غارتها و فسادی که طبیعی امور بشری است ، این وظیفه به خوبی انجام شد . پیروزی مقدونی هزاران سدی را که حکومتها و زبانهای گوناگون به وجود آورده بودند در هم شکست و غرب و شرق را به تبادلات اقتصادی بیشتر دعوت کرد . نتیجه ی این موفقیت ، رستاخیز درخشان آسیای یونان بود. در حالی که تضادها، اختلافات ، فقر زمین و تغییر راههای بازرگانی سرزمین اصلی یونان را به تباهی می کشاند، وحدت نسبی و آرامشی که سلوکیها به وجود آوردند موجب ترقی کشاورزی و بازرگانی و صنعت شد. شهرهای یونانی آسیا دیگر آزاد نبودند که انقلاب کنند یا در نوع حکومت خود دست به تجربه بزنند. هماهنگی را شاهان به مردم تحمیل می کردند و در واقع مردم آن را مانند خدایی پرستش می نمودند . شهرهای قدیمی مانند میلتوس ، افسوس وازمیر (سمورنا) مجدداً رونق اولیه ی خود را باز یافتند .
درههای دجله ، فرات ، اردن ، اورونتس ، مایاندروس ، هالوس و اوکسوس (یا آمودریا) در آن زمان حاصلخیزتر از آن بود که امروزه بتوان تصور کرد؛ زیرا این سرزمینها در نظر ما امروز، پس از دوهزار سال فرسایش ، خشکی ، و غفلت در کشت و کار، جز صحراها و کوهستانهای خشک چیزی نیست . زمین را کانالهایی نوشیدنی می کرد که دولت موظف به ایجاد و نگاهداری از آنها بود . زمین متعلق به شاه ، اشراف ، شهرها، معابد یا مردم بود و در همه حال کار آن به دست سرفهایی بود که از راه توارث یا فروش با زمین متتقل می شدند . ثروتهای زیرزمینی متعلق به دولت بود، ولی دولت در استفاده از آنها اقدامی نمی کرد. حرفه ها تخصصی شده و حتی هر شهری در ساختن مصنوع به خصوصی بهتر از سایرین شده بود. میلتوس مرکز پرمشغله ی نساجی بود، انطاکیه مواد خام وارد می کرد و آنها را به کالاهای ساخته شده تبدیل می نمود. بعضی از کارخانه ها که غلامان در آنها کار می کردند، در بس فرآوی پاره ای از مصنوعات اهمیت نسبی یافته بودند. لیکن مصرف داخلی کمتر از تولید بود و مردم چنان فقیر بودند که بازار داخلی اجازه نمی داد کارخانه های بزرگ با تولید فراوان به وجود بیاید .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بازرگانی حیات اقتصادی یونان را تشکیل می داد؛ ثروتهای زیاد در شهرهای بزرگ به وجود می آورد و جمعیت روز افزون شهرها را به کار اشتغال می داد. نقل و انتقال پول ، دیگر اکنون کاملاً جای معامله ی **** را که تا چهارصد سال پس از ضرب اولین سکه توسط کرزوس ادامه داشت ، گرفته بود. مصر، رودس ، سلوکیه ، پس گامون و دولتهای دیگر پولهایی انتشار می دادند که به قدر کافی باثبات و شبیه هم بودند که تجارت بین المللی را تسهیل نمایند . بانکدارها به دولت و مردم اعتبار می دادند. کشتیها بزرگ تر شده ، از چهار تا شش گروه دریایی سرعت داشتند و با گذشتن از دریاهای باز، راهها را کوتاه تر می کردند. سلوکیان بزرگراههایی را که یادگار ایرانیها در شرق بود مرمت کرده توسعه دادند. راههای کاروانرو از آسیای صغیر به سلوکیه و از آنجا به دمشق ، بیروت (بروتوس ) و انطاکیه کشیده شد. مراکز جمعیت ، که از تجارت ثروتمند شده بودند، انطاکیه را ثروتمند و انطاکیه هم به نوبت خود ایشان را ثروتمند می ساخت . شهرهای دیگر نیز از قبیل بابل ، صور، طرسوس ، کسانتوس ، رودس ، هالیکارناسوس ، میلتوس ، افسوس ، سمورنا، پرگامون ، بیزانس ، کوزیکوس ، آپامیا، هراکلیا، آمیسوس : سینوپه ، پانتیکاپایون ، اولبیا، لوسیماخیا، تسالونیکا ( سالونیکا)، خالکیس ، دلوس ، کورنت ، آمبراسیا، اپیدامنوس (دوراتتسو)، تاراس ، نئاپولیس (ناپل )، رم ، ماسالیا، امپوریون ، پانورموس (پالرمو)، سیراکوز، اوتیکا، کارتاژ، کورنه و اسکندریه مرکز جمعیتهای بزرگ شدند. یک پیوند بازرگانی وسیع اسپانیای تحت تسلط روم و کارتاژ، کارتاژ تحت تسلط هامیلکار، سراکوز تحت تسلط هیرون دوم ، روم تحت تسلط سکیپیوها، مقدونیه ی تحت تسلط آنتیگونوسها، یونان تحت تسلط اتحادیه ها، مصر تحت تسلط بطالسه ، خاور نزدیک تحت تسلط سلوکیان ، هند تحت تسلط سلسله ی ماوریا، و چین تحت تلسط سلسله ی هان را به یکدیگر می پیوست . راههای چین از ترکستان ، باکتریا (بلخ )، و ایران ، یا از دریاهای آرال (خوارزم ) و سیاه می گذشت . راههایی که از هند می آمد از افغانستان و ایران به سلوکیه ، یا از عربستان و پترا به اورشلیم و دمشق ، یا از اقیانوس هند به آدانا (عدن )، و سپس از دریای سرخ به سوئز و بالاخره به اسکندریه می رفت . به خاطر تسلط بر این دو راه اخیر بود که سلوکیها و بطالسه آن قدر جنگیدند (جنگهای سوریه ) که به علت ضعف به دست رومیها از پای در آمدند .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
حکومت سلطنتی سلوکیها، که از مشرق زمین سرچشمه می گرفت ، استبداد مطلق بود و هیچ مجلس یا شورایی اختیارات آن را محدود نمی ساخت . دربار بر مبنای دربارهای شرقی ساخته شده بود. حاجبان و خواجه سرایانی که لباسهای یراقدار متحدالشکل داشتند، مجمرهایی که برای خوشبو کردن بود و موسیقی به سبک شرق معمول شده بود، ولی فقط لباسهای زیر و زبان یونانی بر جای مانده بود، نجبا، مانند اشراف مقدونی ، یا اروپای قرون وسطی ، سرکردگان نیمه مستقل نبودند، بلکه مدیران یا نظامیانی بودند که شاه منصوب کرده بود . این ساخت حکومت سلطنتی از هخامنشیها به سلوکیان و ساسانیها و از آنها به روم زمان دیوکلسی و بیزانس زمان قسطنطین رسید. سلوکیها که می دانستند قدرت آنها در یک کشور خارجی بستگی به وفاداری جمعیتهای یونانی دارد، سعی
در مدت حکومت او، یهوه با زئوس یکی شد، کشتیهای معابد برای تهیه ی پول به فروش رفت ، و حتی در پاره ای از اجتماعات کلیمی برای خدایان یونانی قربانی کردند؛ ورزشگاهی در اروشلیم باز شد و جوانان یهودی ، و حتی خاخامها، برهنه در بازیهای ورزشی شرکت می کردند! بعضی جوانان یهودی ، در شور و شوق هلنیسم ، تن به اعمال جراحی می دادند تا کمبودهای جسمانی خود را که ممکن بود نژادشان را فاش بنماید جبران کنند. (مقصود این است که چون یهودیان ختنه می کردند، نژادشان معلوم می شد؛ بنابراین ، کاری می کردند که رفع این نقیصه شود .)
می کردند تا شهرهای قدیمی یونانی را تجدید بنا کنند و شهرهای جدید بسازند. سلوکوس اول نه شهر به نام سلوکیه ، شش انطاکیه ، پنج لائودیکه ، سه آپامیا، و یک تسراتونیکه ساخت ؛ و جانشینان او تا آنجا که می توانستند از او تقلید کردند. مانند آمریکای قرن نوزدهم ، شهرها رشد می کرد و هر روز به تعدادشان افزوده می شد .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
به واسطه ی همین شهرها بود که هلنیسم در آسیای باختری با سرعتی زیاد، اما نه طور عمقی ، پیشروی کرد. این فرآیند، البته ، جریانی قدیم بود که با مهاجرت بزرگ یونانیها آغاز شده بود. پراکنده شدن هلنیسم در واقع نوعی تجدید حیات یونیا بود – نوعی رجعت تمدن یونانی به مبدأ اولیه ی آسیای خود. حتی قبل از اسکندر، یونانیها مقامهای بزرگی در دربار شاهان ایران داشتند و بازگانان یونانی بر جاده های تجاری خاور نزدیک مسلط بودند. اکنون امکانات سـ*ـیاسی ، بازرگانی ، و هنری سیلی را از یونان قدیمی ، ماگناگراسیا، و سیسیل به این خطه روانه می کرد. مجسمه سازان و حکاکان یونانی از پادشاهان فینیقیه ، لوکیا، کاریا، کیلیکیا و باکتریا مجسمه می ساختند و برای آنها سکه می زدند . رقاصان یونانی بندرهای آسیا را زیرپا گرفته بودند. خلاف کاری **** به شکل یونانی آن مرسوم شد، ورزشگاهها و ژیمنازیومهای یونانی در شهرهای شرقی سر بر آوردند و ورزش و استحمام به سبک یونانی طرفداران زیادی پیدا کرد. آب نوشیدنی شهرها و فاضلابهای آنها به سبک جدید در آمد و خیابانها سنگ فرش و تمیز شدند . مدارس ، کتابخانه ها و تماشا خانه ها خواندن و ادبیات را رونق دادند و شاگردان دانشکده ها شیطنتهای قدیمی خود را در خیابانها آغاز کردند. به کسی با فرهنگ می گفتند که زبان یونانی را بداند و از نمایشنامه های مناندروس و اوریپید لـ*ـذت ببرد. این تسلط تمدن یونانی برخاور نزدیک یکی از نمونه های عجیب تاریخ باستان است ؛ هیچ تغییری به این سرعت و وسعت در آسیا دیده نشده بود. از جزییات و نتایج آن ما اطلاعات بسیار کمی داریم . اخباری که از ادبیات ، فلسفه و علوم سلوکیها در دست ماست بسیار ناچیز است . اگر ما امروز فقط اشخاص سرشناسی چون زنون رواقی و سلوکوس منجم و در عصر رومیها، ملئا گروس شاعر و پوسیدیپوس دانشمند را می شنایم ، دلیل آن نیست که عده ی زیادی وجود نداشته اند. فرهنگ سلوکیها پر رونق ، متنوع ، صیقل یافته ، پر از ذوق و در هنر مانند عصر ماقبلش بسیار بارور بوده است ، هرگز قبل از آن ، تا آنجا که دانش ما به یاد دارد، تمدنی در میان محیطهای گوناگون این چنین وسعت نیافته و دارای وحدتی پیچیده نبوده است . قریب به یک قرن ، غرب آسیا متعلق به اروپا بود. راه برای تسلط روم و بالاخره استیلای مسیحیت ، که ترکیب و هم نهادی از مجموعه ی جریانها بود، باز می شد .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
مع هذا آسیا مغلوب غرب نشد . تمدن آن قدیمی تر و عمیق تر از آن بود که روح خود را تسلیم کند. توده های مردم به زبانهای مادری خود حرف می زدند، راه و روش عادی خود را پیروی می کردند و خدایان اجدادی خود را می پرستیدند. خارج از سواحل مدیترانه از عمق تمدن یونانی کاسته می شد و مراکز یونانی ، چون سلوکیه در ساحل دجله ، تنها جزایر یونانی ای در اقیانوس شرق بودند. آن اختلاط و پیوند نژادی و فرهنگی که رؤیایش را اسکندر در سر می پروراند به وجود نیامد. یونانیان و تمدن یونانی در بالا قرار داشتند و در زیر آنها اختلاطی از مردم و فرهنگهای آسیایی دیده می شد. خواص فرهنگ یونانی در روح شرقی نفوذ نکرد؛ تازه طلبی ، اشتیاق به مادیت ، تمایل به کمال ، قوت افاده ی به معنا و استقلال فردی یونانی تغییری در خواص شرقیها ایجاد ننمود. برعکس ، با گذشت زمان ، نحوه ی اندیشه و احساس شرقی از زیر به قشر یونانیان حاکم نفوذ کرد و به توسط آنها به مغرب رفت تا دنیای «کفار» را تغییر شکل دهد. در بابل ، تاجر شکیبای سامی و بانکدار یهودی بریونانی سبک مزاج تفوق یافتند، خط میخی را حفط کردند و زبان یونانی را در دنیای تجارت در درجه ی دوم اهمیت قرار دادند. علم احکام نجوم و کیمیاگری جای هیئت و فیزیک یونانی را گرفت .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
سلطنت استبدادی شرقی نشان داد که از دموکراسی یونانی نیرومندتر است و بالاخره شکل خود را به دنیای مغرب زمین نیز تحمیل کرد. شاهان یونانی و امپراطوران رومی به نسق سلاطین شرقی تبدیل به خدایان روی زمین شدند و فرضیه ی حقوق آسمانی شاهان از طریق روم و قسطنطینه به اروپای جدید منتقل شد. از طریق زنون ، تسلیم و جبر شرقی وارد فلسفه ی یونان شد و از هزاران راه مختلف ، رازوری و قدوسیت خود را در خلئی که انحطاط اعتقادات قدیمی یونانیان به وجود آورده بود وارد کرد . یونانیان به آسانی خدایان شرق را، که اساساً شبیه خدایان خودشان بودند، پذیرفتند؛ منتها چون یونانی در حقیقت ایمان درستی نداشت ، در حالی که اعتقاد آسیایی محکم بود، خدای شرقی ماند و خدای یونانی فراموش شد. آیین بابلیها، فنیقیها و سوریها روح بسیاری از مهاجمان یونانی را تسخیر کرد. یونان به شرق فلسفه داد و شرق به یونان مذهب ؛ مذهب در این میان فاتح شد، زیرا فلسفه تجملی بود برای عده ای معدود، در حالی که مذهب تسلای خاطر عده ای فراوان بود. در جریان موزون تاریخی تغییر و تبدیل کفر و ایمان ، رازوری و طبیعت گرایی و مذهب و علم ، مذهب به قدرت بازگشت ، زیرا به درماندگی و تنهایی نهانی بشر پی برد و به او الهام و شعر بخشید و دنیای سرخورده ، استثمار شده و خسته از جنگ ، با خوشحالی آن را پذیرفت تا امید از دست رفته را بازیابد. نامنتظرترین و عیمق ترین اثر فتح اسکندر، شرقی گرایی روح اروپا بود .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
پرگامون
مستحیل شدن تدریجی یونانیها در آسیا قدرت سلوکیها را ضعیف ساخت و پادشاهیهای مستقلی در مرزهای دنیای هلنی به وجود آورد. تا حدود سال ۲۸۰، ارمنستان ، کاپادوکیا ، پونتوس و بیتینیا موفق شدند حکومتهای سلطنتی برای خود بیاورند و دیری نگذشت که شهرهای یونانی دریای سیاه تابع حکومتهای آسیایی گردیدند. بخارا و سغد نیز در سال ۲۵۰ استقلال یافتند. در سال ۲۴۷ ارشک اول ، خان یکی از ایلات ایرانی به نام پرنی ، حاکم سلوکی ایران را کشت و حکومت اشکانیان را تأسیس کرد که تا قرنها بلای جان رومیها شد. در سال ۲۸۲. فیلاتایروس ، که از طرف لوسیماخوس نه هزار تا لنت و قلعه ی مسلح پرگامون در آسیای صغیر را در اختیار داشت ، پول را ضبط و اعلام استقلال کرد. برادرزاده اش ائومنس اول شهرهای پیتانه و آتازنئوس را تصرف کرده ، پرگامون را تبدیل به کشوری سلطنتی نمود. آتالوس اول حقشناسی یونان آسیایی را با بیرون راندن گلها که به داخل دیوارهای شهر او نفوذ یافته بودند جلب کرد؛ پسر بزرگش ، ائومنس دوم ، حکومت با لیاقت او را ادامه داد، ولی ناگهان از روم علیه آنتیوخوس سوم کمک خواست و یونان را در شگفتی انداخت . چون آنتیوخوس را در ماگنسیا شکست دادند، رومیان تقریباً تمام آسیای صغیر را به ائومنس واگذار نمودند. برادر و وارثش ، آتالوس دوم ، به علت عدم اعتماد به پسرانش در اینکه بتوانند پرگامون را آزاد نگاه دارند، در هنگام مرگ پادشاهی خود را به روم بخشید .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
دولت کوچک پرگامون تا می توانست کوشید تولد و رشد خائنانه ی خود را جبران کرده ، از لحاظ مرکزیت هنر و دانش با اسکندریه رقابت کند. ثروتی را که از معادن ، تاکستانها، مزارع گندم ، محصولات پشم و پوست ، عطر، ساختن آجر و کاشی و زبردستی در تجارت جزایر شمالی دریای اژه به دست می آورد نه تنها صرف نگاهداری ارتش و نیروی دریایی نیرومندی می نمود، بلکه در راه تشویق هنر و ادبیات صرف می کرد. شاهان پرگامون عقیده داشتند که دولت و مؤسسات انتفاعی خصوصی می توانند به نحو مفیدی رقابت کرده متفقاً جلوی بی کفایتی و حرص و آز را بگیرند. شاه اراضی وسیعی را به دست غلامان کشت می کرد و کارخانه ها و معادن بسیاری را، البته نه به طور انحصاری ، اداره می نمود. در این سیستم منحصر به فرد، ثروت زیاد شد و چندین برابر گردید. پرگامون پایتخت آراسته ای شد که به خاطر معبد زئوس ، کاخهای مجلل ، کتابخانه و تئاتر، ورزشگاهها و حمامها و حتی مستراحهای عمومیش که شهرداری به آن می بالید مشهور بود. کتابخانه ی شهر از حیث تعداد کتاب و شهرت دانشمنداش بعد از اسکندریه در درجه ی اول بود و برای تفریح و لـ*ـذت مردم مجموعه ی بزرگی از نقاشیهای آن روز در موزه ی نقاشی شهر گرد آمده بود. برای حدود نیم قرن پرگامون زیباترین گل تمدنی هلنی بود .
در این حال ، خاندان سلوکیه رو به اضمحلال داشت . پیدایش سلطنتهای مستقل تقریباً قدرت آن را به بین النهرین و سوریه محدود ساخته بود. اشکانیان ، پرگامون ، مصر، روم با صبر و حوصله از هر مدعی حمایت کرده ، با برانگیختن آتش جنگهای داخلی ، موجبات تضعیف آن را فراهم می ساختند. در ۱۵۳، درست وقتی که دمتریوس اول درصدد احیای قدرت سلوکیان بود، روم سربازان مزدوری از هر گوشه گردآورد تا ادعای پوچ یک ماجراجوی سومری را نسبت به تـ*ـخت و تاج به کرسی بنشاند . پرگامون و مصر نیز در این حمله شرکت کردند، دمتریوس قهرمانانه جنگید و کشته شد و قدرت سلوکیها به دست الکساندر بالاس بی کفایت افتاد که آلت دست معشـ*ـوقه ها و روم بود .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
هلنیسم و یهودیها
تاریخ یهود در عصر هلنیستی بر محور دو مبارزه می چرخید: یکی مبارزه ی برون مرزی آسیای سلوکیها و مصر بطالسه بر سر فلسطین و دیگری مبارزه ی درونی راه و رسم زندگی هلنیستی و عبرانی . مبارزه ی نخستین از لحاظ تاریخی مرده است و می شود فعلاً از آن صرف نظر کرد؛ اما مثیو آرنلد معتقد است که مبارزه ی دومی معرف یکی از ماندگارترین برخوردها و شکافها بین احساس و تفکر بشر است . در تقسیم اولیه ی میراث اسکندر، مملکت یهودا (در فلسطین ، جنوب سامره ) به بطلمیوس رسید. سلوکیها این تقسیم را هرگز نپذیرفتند، زیرا خود را از مدیترانه دور می دیدند و از طرفی به ثروتی که ممکن بود از دمشق و اروشلیم به دست آید طمع داشتند. در نتیجه ی جنگهایی که پیش آمد، بطلیموس اول فاتح شد و یهودا بیش از یک قرن تحت تسلط بطالسه باقی ماند (۳۱۲-۱۹۸ ق م )، و هر چند که سالیانه ۸ هزار تالنت عوارض می داد، روبه رو نق و ترقی نهاد. در این مدت ، یهودا از خودمختاری وسیعی برخوردار بود و توسط مقام موروثی کشیش اعظم اورشلیم و مجمع بزرگ اداره می شد. این گروسیا ، یا شورای بزرگان قوم ، که عزرا و نحمیا (عزرا از کاهنان یهود و متولد بابل بود؛ نحمیا سـ*ـاقی اردشیر اول هخامنشی اردشیر درازدست بود، و به حکومت یهودا رسید. نام دو کتاب هم در «کتاب مقدس » به نام عزرا و نحمیاست .) دو قرن قبل تشکیل داده بودند، اکنون هم سنا و هم محکمه ی عالی شده بود. اعضای هفتاد نفری یا بیشتر آن از سران خانواده های بزرگ و با سوادترین دانشمندان سرزمین انتخاب می شدند. قوانین آن را طرح بنیاد یهودیت را از عصر یونان باستان تا امروز ریخت .


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
اساس یهودیت مذهب بود: روح اطاعت و حفظ اصول مذهبی در هر مرحله و لحظه ی زندگی یهودیان وجود داشت . اخلاقیات و رفتار مردم را شورای بزرگان در کمال جدیت و با دقت مقرر می داشت . بازی و ورزش بسیار معدود و محدود بود. ازوداج با خارج از دین ، تجرد و سقط جنین ممنوع بود. این بود که یهودیان فرزندان بسیار آوردند، همه را به عرصه رساندند و علی رغم جنگ و قحطی تعدادشان روز به روز افزایش می یافت ، تا آنجا که در زمان قیصر هفت میلیون کلیمی در امپراطوری روم زندگی می کردند. قسمت اعظم آنها، قبل از دوره ی مکابیان ، کشاورز بودند. یهودیها هنوز کاسب و تاجر نشده بودند. حتی در قرن اول میلادی یوسفوس (فلاویوس یوسفوس ، کاهن ، سپاهی ، رجل سـ*ـیاسی و مورخ یهودی . از جلمه آثارش می توان «تاریخ جنگهای یهود» (۷ مجلد) را ذکر کرد .) می نویسد: «ما مردمی بازرگان نیستیم .» بزرگ ترین تاجران آن زمان فنیقیها، عربها و یونانیها بودند. بردگی در یهودا نیز چون سایر نقاط بود، منتها مبارزه ی طبقاتی نسبتاً شدت کمتری داشت . هنر رواجی نداشت ، فقط موسیقی رونق یافت . نی ، طبل ، سنج ، بوق ، چنگ و بربط آواز یک نفره ، آواز دسته جمعی و آوازهای مذهبی را همراهی می کردند. مذهب یهود تشریفات مذهبی یونان را تحقیر می کرد؛ با تصاویر خدایان ، وخش و تفأل به وسیله ی امعای پرندگان کاری نداشت ؛ چون مذهب یونان خواص انسانی به خدای خود نمی داد، خرافات کمتر داشت و شادی و تجمل مذهب یونانی را فاقد بود. در مقابل آیینهای شرک یونانی ، کشیشهای یهودی در آوازهای مذهبی خود برگردانی می خواندند که هنوزهم در کنیسه ها به گوش می رسد: «بشنو، ای بنی اسرائیل ، خدای ما یهوه است ، و او یکی است .»


پس از اسکندر مقدونی چه گذشت؟

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا