خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان ۹۸

شاعر شدم از چشمِ تو گاهی بنویسم
شاعر شدم هر قصه بخواهی بنویسم

گیسوی پریشانِ تو را دیدم و آن گاه
بر خود شدم از موی سیاهی بنویسم

در دستِ تو سیبی که مرا وسوسه می‌کرد
از لـ*ـذت بی وصف گناهی بنویسم

ای اسمِ تو آغازگر شعر بخوانم
شاعر شدم از چشمِ تو گاهی بنویسم


اشعار علی حسنی بـ*ـو*ساری

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~ و Karkiz

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان نویسی

شاعر صدایم می‌زنند از ننگ می‌ترسم
از شعرهای شاعرِ دل‌تنگ می‌ترسم

عمری نشستم پای تو از خویش ترسیدم
از صحبت آیینه‌ها با سنگ می‌ترسم

گیسوی بی پوششِ تو را کابوس می‌بینم
از بیدِ مجنونِ پر از نیرنگ می‌ترسم

تنها سوار‌ِ لشکرِ مویت منم اما
وقتی کلاه
انداختی از جنگ می‌ترسم

حرفی بزن. شاید جهانم را برقصانی
از حالِ رخوت بارِ بی آهنگ می‌ترسم


اشعار علی حسنی بـ*ـو*ساری

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~ و Karkiz

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان

فرقی ندارد زندگی با مرگ
وقتی که شعرم کار دستم داد
دنیا که روزی جای خوبی بود
امروز از چشمانِ من افتاد

تنهای تنها در مسیری گُنگ
پایان این بی راهه جایی نیست
ما توی یک کشتی گرفتاریم
در بینِ ما هم ناخدایی نیست


اشعار علی حسنی بـ*ـو*ساری

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~ و Karkiz

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان نویسی


نکند غرق شدن توی خیالی باشد
یا به کوتاهی شیرینی خوابی باشد

می‌توان پر زد و در عمقِ نگاهت گم شد
لاجرم نیست که چشمانِ تو آبی باشد

این که تنها تو بخندی به کلامم کافی‌ست
بعد هر جمله نباید که جوابی باشد



اشعار علی حسنی بـ*ـو*ساری

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~ و Karkiz

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان نویسی


یک دفعه جای این که مرا مبتلا کنی...
بد نیست تا که گوشه‌ی چشمی به ما کنی

برعکسِ میلِ
باطنی‌ام دوست دارمت
گاهی خلافِ واقعه باید شنا کنی

جانم به زیر پای تو افتاده، گوش کن
وقتی که نامِ کوچکِ مرا صدا کنی

ای بی وفا چگونه دلت آمده که باز
دریای زیرِ روسری‌ات را رها کنی

آن قدر در خیالِ تو غرقم بعید نیست
من را زِ جمعِ مردمِ تنها جدا کنی

من اشتباه بوده‌ام از دیدِ تو ولی...
ای کاش تا دوباره بخواهی خطا کنی


نفرین نمی‌کنم ولی از این به بعد هم
دیگر برای خلق نباید دعا کنی...


اشعار علی حسنی بـ*ـو*ساری

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~ و Karkiz

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان نویسی

توی حوضِ زندگی ماهی درون آب نیست
آسمان صاف است، اما ردی از مهتاب نیست

هر سکوتِ مبهمی آبستنِ ناگفته‌هاست
این که ساکت مانده عمری، خصلتِ مرداب نیست

چشم می‌بندم که هم رنگِ سیاهی‌ها شوم
زندگی از پشت عینک آن قدر جذاب نیست

بی خودی دل بستنِ آدم به هر چیزی خطاست
جای عکسِ تار افتاده، درونِ قاب نیست

فرق است بسیار بینِ آدمِ بی خواب با...
هرکسی که امشب از روی لجاجت خواب نیست

عشق یعنی مبتلا بودن، ولی این روزها...
هیچ مجنونی برای لیلی‌اش بی تاب نیست


اشعار علی حسنی بـ*ـو*ساری

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان نویسی

غزل که بی تو غزل نیست، مایه‌ی ننگ است
کسی که شعر بگوید همیشه دل تنگ است

بدون عشقِ تو حالم شبیه سربازی‌ست
که بی سلاح و سپر در میانه‌ی جنگ است

گلایه کردنِ تو از منی که ویرانم
فرو نمودنِ میخی به داخل سنگ است

چه قدر زخمِ زبان در کلام موزونت
شبیه یک نت خارج درون آهنگ است

چگونه مایه‌ی دل‌تنگی کسی باشد
همان که اهلِ زمستانِ سردِ بی رنگ است

رهایی از قفس آن قدر هم نمی‌ارزد
چرا که فاصله‌ی ما هزار فرسنگ است


اشعار علی حسنی بـ*ـو*ساری

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان نویسی

قدرِ مردی که پناه آورده کنجِ غارها
خسته‌ام از زندگی، از مرگ، از تکرارها

خیره شو در من، نگاهت خوشه خوشه زندگی‌ست
مثل خورشیدی که می‌تابد به شالیزارها

پشتِ لبخندِ ملیحت فتنه برپا می‌کنی
مثل گلبرگی که پنهان گشته زیرش خارها

سهم من از کلِ دنیای بدونِ عشق چیست؟
چیست جز هم صحبتی با سقف، با دیوارها

سوختم، آتش گرفتم روی میز‌ِ کافه‌ها
من خودم را دفن کردم بینِ ته سیگارها

مثل من از نیش حرفِ نارفیقان دور نیست
هر که پرورده درون آستینش مارها



اشعار علی حسنی بـ*ـو*ساری

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان نویسی

حالا نشستی روبرویم چای می‌نوشی
من شعر می‌خوانم ولی اصلاً حواست نیست

اما اگر لـ*ـب وا کنی از قبل می‌دانم
که قالب و وزن و ردیفِ شعرهایت چیست



با ضربه‌ی ابیاتِ آخر استکان افتاد
شاید شبیه من که از آن سوی چشمانت

این قطره‌های چای هم پاشیده بر رویت
تا مثل من یک لکه‌ی لنگی به دامانت...


اشعار علی حسنی بـ*ـو*ساری

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رمان نویسی

تو خیالت قدم بزن با من
توی فکرت بگیر دستامُ

جای من عاشقِ خودت باشُ
تا یه ذره بفهمی دنیامُ


من پر از حرف‌های ناگفته
من سکوتی شبیه فریادم

بدجوری دلم پیشت گیره
ولی فکر می‌کنم که آزادم


اشعار علی حسنی بـ*ـو*ساری

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا