خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظرتون راجب به سطح قلم من؟

  • عالی

    رای: 11 61.1%
  • خوب

    رای: 7 38.9%
  • بد

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    18

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت نهم
با نیش باز گفت:
-به به! آلما خانم کم پیدا شدی!
با ناراحتی سرم رو خاروندم و گفتم:
-اره بخدا شرمندتم!
با لبخند گفت:
-فدای سرت! فهمیدی کی میری روستا آقا دَدِه؟
با تعجب دو ابروی پرپشتم بالا رفتن. تاجایی که یادم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: آیدا رستمی، Saghár✿، • Zahra • و 20 نفر دیگر

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دهم
پسر خوشگلی که اسمش رو هم نمی دونستم، پشت سرم سوار ماشین شد. پس از اون که تو ماشین نشستیم، کمربند هامون زدیم و با روشن شدن ماشین، سفر خیلی کوتاهم با اون شروع شد. پس از چند دقیقه، نزدیک خونه شده بودیم. پسر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: آیدا رستمی، Saghár✿، • Zahra • و 20 نفر دیگر

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت یازدهم
با ریلکسی که تو خونم شناور بود، شونه ای بالا انداختم و سریع به سمت پله ها حرکت کردم.‌ پس از وارد شدنم به اتاق، یه راست خودم رو روی تـ*ـخت پرت کردم و کم کم خواب خوشمزه و گوگولی، مهمون چشمام شد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: آیدا رستمی، Saghár✿، • Zahra • و 20 نفر دیگر

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دوازدهم
عماد با درد، و چهره ای که بنظر می اومد خیلی از دستم شکاره گفت:
-چرا می زنی؟!
با غیظ گفتم:
-می زنم چون خیلی لوسی!
عماد با نگاه چپکی که بهم کرد، رو مبل نشست. با کمی مکث به سمت مامان رفتم و گفتم:
-بابا کی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: آیدا رستمی، Saghár✿، • Zahra • و 20 نفر دیگر

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سیزدهم
سکوت بر خونه فرمانروایی می کرد و ترسم از اون سکوت ترسناک، بیشتر می شد. با قدم های آهسته به سمت انباری کنار اتاق عماد رفتم. انباری، شامل وسایل قدیمی و خرت و پرت هایی که نیاز به یه اتاق داشتن بود؛ و از همون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: آیدا رستمی، Saghár✿، • Zahra • و 21 نفر دیگر

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت چهاردهم
با ناراحتی گفتم:
-اخه بابا!
مامان که تا اون موقع، مشغول خوردن آب پرتقالش بود، گفت:
-دخترم، بابات اگه براش کار پیش نمی اومد، حتما باهات می اومد؛ اما خب نمی شه! پس بهتره که زود صبحانتو بخوری!
با اخم سری...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: آیدا رستمی، Saghár✿، • Zahra • و 19 نفر دیگر

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پانزدهم
طعم زرشک پلو مامان عالی بود و اون مزه ترشی که داشت؛ آدم رو تو یه حال دیگه می برد. وقتایی که بیکار بودم، می رفتم آشپزخونه و به آشپزی مامان زل می زدم؛ اما خب هیچ وقت چیزی یاد نگرفتم و مامان بیشتر اوقات، غر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: آیدا رستمی، Saghár✿، • Zahra • و 19 نفر دیگر

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت شانزدهم
شیشه ماشین پایین بود و بادی که با شدت به صورتم سیلی های پی درپی می زد، موهام رو به رقص در اورده بود. با کلافگی شیشه رو پایین کشیدم و با اخم به روبه روم خیره شدم. پس از چند دقیقه، ماشین روبه روی خونه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: آیدا رستمی، Saghár✿، • Zahra • و 20 نفر دیگر

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هفدهم
پس از اون که کل وسایلا رو تو اتاق جا دادم، روی مبل نشستم. حسابی گرسنم شده بود و غذاهای مامان به کل تموم شده بودن، هیچ چیز هم تو یخچال نبود. پس از چند ثانیه با جرقه ای که تو ذهنم زده شد، سریع از جا بلند شدم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: آیدا رستمی، Saghár✿، • Zahra • و 21 نفر دیگر

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هجدهم
دقیقا کجا هستم. فقط تنها چیزی که می شد دید، دار و درخت بود. هر ثانیه که می گذشت، سوز سرد هوا بیشتر می شد و شومیزی که تنم بود جواب گو نبود که یهو با شنیدن صدایی از پشت سرم درجا خشکم زد.
-بیا پیش ما! تو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: آیدا رستمی، Saghár✿، • Zahra • و 20 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا