خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
خاكستر

به من بگوييد
فرزانه گان رنگ بوم و قلم
چگونه
خورشيدي را تصوير مي كنيد
كه ترسيمش
سراسر خاك را خاكستر نمي كند؟

انجمن رمان نویسی




اشعار حسین پناهی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، LIDA_M، Ghazaleh.A و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
كاج‌ها در بكر اند

نيمكت كهنه باغ
خاطرات دورش را
در اولين بارش زمستاني
از ذهن پاك كرده است
خاطره شعرهايي را كه هرگز نسروده بودم
خاطره آوازهايي را كه هرگز نخوانده بودي

انجمن رمان نویسی




اشعار حسین پناهی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، LIDA_M، Ghazaleh.A و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
بيكرانه
در انتهاي هر سفر
در آيينه
دار و ندار خويش را مرور مي كنم
اين خاك تيره اين زمین
پايوش پاي خسته ام
اين سقف كوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خداي دل
در آخرين سفر
در آيينه به جز دو بيكرانه كران
به جز زمين و آسمان
چيزي نمانده است
گم گشته ام ‚ كجا
نديده اي مرا؟

انجمن رمان نویسی




اشعار حسین پناهی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، LIDA_M، Ghazaleh.A و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
غريب

مادربزرگ
گم كرده ام در هياهوي شهر
آن نظر بند سبز را
كه در كودكي بسته بودي به بازوي من
در اولين حمله ناگهاني تاتار عشق
خمره دلم
بر ايوان سنگ و سنگ شكست
دستم به دست دوست ماند
پايم به پاي راه رفت
من چشم خورده ام
من چشم خورده ام
من تكه تكه از دست رفته ام
در روز روز زندگانيم

انجمن رمان نویسی




اشعار حسین پناهی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، LIDA_M، Ghazaleh.A و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهانه

بي تو
نه بوي خاك نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسكينم
چرا صدايم كردي
چرا ؟
سراسيمه و مشتاق
سي سال بيهوده در انتظار تو ماندم و نيامدي
نشان به آن نشان
كه دو هزار سال از ميلاد مسيح مي گذشت
و عصر
عصر واليوم بود
و فلسفه بود
و ساندويچ دل وجگر

انجمن رمان نویسی




اشعار حسین پناهی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، LIDA_M، Ghazaleh.A و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
بقا

ده دقيقه سكوت به احترام دوستان و نياكانم
غژ و غژ گهواره هاي كهنه و جرينگ جرينگ زنگوله ها
دوست خوب من
وقتي مادري بميرد قسمتي از فرزندانش را با خود زير گل خواهد برد
ما بايد مادرانمان را دوست بداريم
وقتي اخم مي كنند و بي دليل وسايل خانه را به هم مي ريزند
ما بايد بدويم دستشان را بگيريم
تا مبادا كه خداي نكرده تب كرده باشند
مابايد پدرانمان را دوست بداريم
برايشان دمپايي مرغوب بخريم
و وقتي ديديم به نقطه اي خيره مانده اند برايشان يك استكان چاي بريزيم
پدران ‚ پدران ‚ پدرانمان را
ما بايد دوست بداريم

انجمن رمان نویسی




اشعار حسین پناهی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، LIDA_M، Ghazaleh.A و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
كودكي ها

به خانه مي رفت
با كيف
و با كلاهي كه بر هوا بود
چيزي دزديدي ؟
مادرش پرسيد
دعوا كردي باز؟
پدرش گفت
و برادرش كيفش را زير و رو مي كرد
به دنبال آن چيز
كه در دل پنهان كرده بود
تنها مادربزرگش ديد
گل سرخي را در دست فشرده كتاب هندسه اش
و خنديده بود

انجمن رمان نویسی




اشعار حسین پناهی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، LIDA_M، Ghazaleh.A و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
دل خوش

جا مانده است
چيزي جايي
كه هيچ گاه ديگر
هيچ چيز
جايش را پر نخواهد كرد
نه موهاي سياه و
نه دندانهاي سفيد

انجمن رمان نویسی




اشعار حسین پناهی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، LIDA_M، Ghazaleh.A و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
باد ما را خواهد برد...

باد
پرده ها را آرام تکان میدهد
و ما
بچه های خوش باور
لـ*ـب ریز از اضطراب امید
زوایای نیمه روشن را به هم نشان می دهیم!
درختان سبزند
ماشین و گنجشک ها
بلند بلند چیزی میگویند!
این جا نیز
حرفی به ارزش یک لیوان آب خنک
به دست نمی رسد!
باید برگردیم!
باید به جایی برگردیم که رنگ دامنه هایش
تسکین بخش اندوه بی پایانمان باشد!
به جایی که چون خاشاک های پوشیده
از لا به لای شاخه های سر سخت تر
به خاک جارو شده رسوب کنیم
باد
ما را خواهد برد
خواهد برد باران
به خاک تبدیلمان خواهد کرد !
به خاکی که طلاست
و مرگ را غیر قابل تغییر ساخته است
خاک
خاک گس حسادت حیات !

انجمن رمان نویسی




اشعار حسین پناهی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، LIDA_M، Ghazaleh.A و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
ابله

سنگ اندیشه به افلاک مزن ! دیوانه !
چونکه انسانی از تیره سر طاسانن !
زهره گوید که شعور همه آفاقی تو !
مور داند که تو بر حافظه اش حیرانی !
در ره عشق دهی هم سر هم سامان را
چون به معشـ*ـوقه رسی بی سر بی سامانی !
راز در دیده نهان داری باز از پی راز
کشتی دیده به توفان خطر میرانی!
سرخوش از هندسه ی روشن خویشی ! سرخوشی !
پشت در آینه در آینه سرگردانی
بس کن ! ای دل !که در این بزم خراب شعور
هر کس از شعر تو دارد به بـ*ـغل دیوانی !
لـ*ـب به اسرار فرو بند میندیش به راز !
ورنه از قافله ی مور ملخ درمانی !

انجمن رمان نویسی




اشعار حسین پناهی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، LIDA_M، Ghazaleh.A و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا