- عضویت
- 7/7/20
- ارسال ها
- 1,358
- امتیاز واکنش
- 18,213
- امتیاز
- 373
- محل سکونت
- ~OVEN~
- زمان حضور
- 34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
ترسیدم. شکمم را چسبیدم، برخواست و خنده ی بلندی سر داد. بمیرم برای خود بیکسم که حتی همسایه ی درست و حسابی ای هم اطرافم نبود تا صدای فریاد هایم را بشنود! از ترس تمام عضلاتم منقبض شده بود، چشمانم گشاد شده و در گوشم سوت ممتدی می شنیدم. آخر الزمان من بود، اینجا قیامتم بود؛ برای یک مادر چه چیز بدتر از...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان دیجور | ~PARLA~ کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: