خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
همه می‌گویند سکوت خوب است!
درست می‌گویند،
خوب است!
اما بعضی وقت‌ها!
بغض خوب‌تر است!
هم خودش را می‌شکند...
هم تو را...

هم سکوتت را!


شیار | ~Bright~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ozan♪، *RoRo*، Saghár✿ و 16 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
در انتهایی‌ترین نقطه‌ی زندگی هستم؛
آنجا که به غروب خیره می‌شوی و رقص پرنده ها در آسمان را تماشا می‌کنی!

و تو، شروع من هستی...
انتهایم را شروع کن!
85.gif
***
انگار زلزله آمده است،
همه چیز می‌لرزد!
دستانم...
زانوانم...
مردمک‌هایم...
لـ*ـب‌هایم؛
اما...

چطور ممکن است تو تنها ثابت جهان باشی؟!
***
گفتم بره می‌میرم.
رفت...
زنده‌ام؟
آره
زنده‌ام...
اما...
نیمکت ذخیره‌ی مردگان،
خیلی سفت است!


شیار | ~Bright~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ozan♪، *RoRo*، Saghár✿ و 17 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
کور ها را دیده‌ای؟
کر ها را چطور؟
به نظرت لال ها می‌توانند عاشق شوند؟ یا کر ها؟ کور ها؟
این روز ها حس می‌کنیم هرکه کوله بار سخنان عاشقانه‌اش بیشتر است، بیشتر دوست‌مان دارد.
اما عاشقی که به تعداد دفعات گفتن نیست!
عاشقی حسی‌است که باید
بی کلام...
بی نگاه...
بی صدا...
حس شود!

وگرنه کر و کور و لال‌ها را عاشقی چه می‌دهد؟!


شیار | ~Bright~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ozan♪، *RoRo*، Saghár✿ و 14 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
قیامت شده!
همه چیز تاریک است.
چرا مردم نمی‌دانند؟
دیگر آن فواره، آب‌فشان نیست...
خون می‌پاشد!
زمین داغ و سوزان است...
چشمانم غمگین و گریان.
قیامت است، تو رفته‌ای...

نه، مردم نمی‌دانند!


شیار | ~Bright~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ozan♪، *RoRo*، Saghár✿ و 14 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوستت داشتم، دوستم داشتی؛ با هم خوب بودیم!
دوستت دارم، دوستم نداری؛ با هم خوبید!
فقط ازت یک چیز می‌خوام؛ حلقه‌ای که بهم دادی، تنها به عنوان یک یادگاری، از تو، پیشم می‌مونه.

دوستت دارم، دوستم داری؛ نگهبان در جهنم نمی‌ذاره حلقه‌تو با خودم ببرم!


شیار | ~Bright~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ozan♪، *RoRo*، Saghár✿ و 14 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
- بیا نهارت رو بخور.
مادرم است، نگران است. می‌ترسد از گرسنگی تلف شوم؟
یا شاید می‌ترسد قند خونم پایین بیوفتد و از حال بروم؟
شاید هم نگران آینده ام است...
با خود می‌گوید دختری را که چهارپاره پوست و استخوان است، که می‌خواهد به همسری؟
اما خدا را شکر...
نمی‌داند در خلوتم تنها و تنها خوراک این روزهایم، غصه است!
خدا را شکر که نمی‌داند آنقدر غصه خورده‌ام، که سیرِ سیر شده ام...

حتی از زندگی!


شیار | ~Bright~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ozan♪، *RoRo*، Saghár✿ و 14 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
چشمانش روشن است...
لبخندش زیبا...
حیف مال من نیست!
پنج‌شنبه است، کسی بالای قبرم گریه می‌کند...

عینک دودی‌اش نمی‌گذارد چشمان روشنش را ببینم!
***
در روز‌هایی که همه‌چیز برایم تکراری بود،
تو هنوز هم، مد روز بودی!
***
یک بار گفتی پرتره‌ات را بکشم؛
کشیدم...
خندیدی و گفتی:
- اصلا نقاشی‌ات خوب نیست.
اما حال با وجود نقاش نبودنم،
چرا در لحظه های نبودنت، هر ثانیه را «درد» می‌کشم؟


شیار | ~Bright~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ozan♪، *RoRo*، Saghár✿ و 16 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
هرکس‌که قاصدکی را می‌بیند، دلش پر می‌کشد.
سریعا آرزویی می‌کند، چشم می‌بندد و فوت می کند...
اما تو، همین که قاصدکی را فوت کنی،
تا عطر نفس‌هایت را بیاورد...

برای دلم کافی‌ست!


شیار | ~Bright~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ozan♪، *RoRo*، Saghár✿ و 16 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
مدت‌ها بود که چشم‌هام به ساعت دیواری اتاقم دوخته شده بود،
لحظه‌ها رو می‌شمردم،
یا نه...
لحظه‌ها رو زندگی می‌کردم...
تا زمانی‌که ببینمت.
اما امروز...
قاب عکست رو زدم جای ساعت دیواری اتاقم.
از اون موقع،
تو شدی تمام لحظه‌هام!


شیار | ~Bright~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ozan♪، *RoRo*، Saghár✿ و 15 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو خیلی آرزو داری
و
من یک آرزو...

این‌که تو به آرزوهات برسی!


شیار | ~Bright~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ozan♪، *RoRo*، Saghár✿ و 14 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا