خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

sareh.mi81

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/7/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
4
امتیاز
73
سن
23
زمان حضور
1 ساعت 46 دقیقه
سلام من دنبال یه رمان میگردم که دختره از خارج برگشته بود از جایی که پدرش اون و از بچگی فرستاد تا توی یه خوابگاه درس بخونه. حالا برگشته با کلی خاطره تلخ.
این دختره یه دختر عمویی داره که فک کنم اسمش ماهرخ بود ولی ماهی صداش میکردن. ماهرخ با یه پسری نامزد میشه. این دختره باباش میخواسته بهش بی احترامی کنه اما فرار میکنه دختره و میره پیش نامزد ماهی اونم فراریش میده تو یه روستا و ...

ممنون میشم اگه اسمشو بگید


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: SheRviN DoKhT و ❁کوکے❁

Shbnm1997

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/7/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
71
سن
26
زمان حضور
35 دقیقه
رمان چند سال پیش خوندم اما اسمش یادم‌نیست درباره دختری هست که تو روستا با پدرش زندگی میکنه و با دوستانش از رودخونه مروارید جمع میکنه همون موقع پسری اسب سوار پیدا میشه که از شهر میاد و میخواد مروارید هارو از دختر بخره برای مادرش و اون دختر رو به نزد مادرش میبره تا مادرش دخترو ببینه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: ❁کوکے❁

mimk

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
71
سن
31
زمان حضور
43 دقیقه
سلام و وقت بخير خدمت تماميه دوستان عزيز
من حدوداً ٨-١٠ سال پيش يك رمان از اين سايت خوندم كه موضوعش فكر كنم عاشقانه بود ،
داستان دختر خانمي بود كه عشق رفتن از ايران بود ،و هيچ دليلي نداشت كلا خوش گزوني با دوستانش بود و كنكور داشت ،
به سرش ميزنه كه با كسي ازدواج كنه و بره خارج و ازش جدا بشه
حالا به هر ترفندي شده
يك شب توي دورهمي با دوستانش ،يك پسر رو ميبينه و باهاش صحبت ميكنه و معامله ميكنه كه اون پسر اين كار رو براش انجام بده،
بعداز ازدواج ناخواسته عاشق پسر ميشه
و همچنان پيگير رفتن بود
و زماني كه همه چيز جور ميشه كه بره خارج از كشور ،
همسرش به بهانه كار تنهاش ميزاره
و دختر پروازش انجام ميشه
به محض رسيدم به كشور مد نظرش حس تنهايي ميكنه
و يه صدايي ميشنوه كه يكي داره صداش ميكنه
وقتي برميگرده ميبينه همسرشه كه اونجاست و
و ميفهمه كه اون هم عاشق شده و باهم زندگي ميكنن.

لطفاً اگر كسي اسمش رو ميدونه بهم بگه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: Mahla_Bagheri

❁کوکے❁

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/8/18
ارسال ها
55
امتیاز واکنش
2,230
امتیاز
153
محل سکونت
دریآ کنار~☁
زمان حضور
7 روز 10 ساعت 41 دقیقه
سلام من دنبال یه رمان میگردم که دختره از خارج برگشته بود از جایی که پدرش اون و از بچگی فرستاد تا توی یه خوابگاه درس بخونه. حالا برگشته با کلی خاطره تلخ.
این دختره یه دختر عمویی داره که فک کنم اسمش ماهرخ بود ولی ماهی صداش میکردن. ماهرخ با یه پسری نامزد میشه. این دختره باباش میخواسته بهش بی احترامی کنه اما فرار میکنه دختره و میره پیش نامزد ماهی اونم فراریش میده تو یه روستا و ...

ممنون میشم اگه اسمشو بگید
رمان ناگفته ها
اثر: بهاره حسنی
چک کنید♡


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و SheRviN DoKhT

مینا۶۷

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
71
سن
35
زمان حضور
18 دقیقه
سلام
من یه کتاب خوندم قبلا اسمش یادم نمیاد امکانش هست کمک کنید بهم
دختره فکر کنم اسمش دلارام بود و عکاس.با یه پسری که برای گرفتن ارثیه ش باید ازدواج کنه ،ازدواج صوری میکنن .دختره قبلا شاهد یه بی احترامی بوده برای همین از ازدواج میترسه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: ❁کوکے❁

بانو فاطی

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
71
سن
33
زمان حضور
23 دقیقه
ی رمان خوندم دختر داستان میفهمه خواهرش و شوهرش باهم ریختن رو هم خانواده اش هم مجبورش میکنن از شوهرش طلاق بگیره،،خواهرش و شوهرش باهم ازدواج میکنن ی بچه ناقص هم بدنیا میارن،دختر داستان با ی پسری که خودش قبلا از زن عقدیش طلاق گرفته ازدواج میکنه،،با پسر داستان تو شرکت اشنا میشه اسم پسر داستان هادی بود،،دختر داستان بچه هم داشته تو رو خدا اگه اسمش بلدید بگید


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: ❁کوکے❁

❁کوکے❁

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/8/18
ارسال ها
55
امتیاز واکنش
2,230
امتیاز
153
محل سکونت
دریآ کنار~☁
زمان حضور
7 روز 10 ساعت 41 دقیقه
ی رمان خوندم دختر داستان میفهمه خواهرش و شوهرش باهم ریختن رو هم خانواده اش هم مجبورش میکنن از شوهرش طلاق بگیره،،خواهرش و شوهرش باهم ازدواج میکنن ی بچه ناقص هم بدنیا میارن،دختر داستان با ی پسری که خودش قبلا از زن عقدیش طلاق گرفته ازدواج میکنه،،با پسر داستان تو شرکت اشنا میشه اسم پسر داستان هادی بود،،دختر داستان بچه هم داشته تو رو خدا اگه اسمش بلدید بگید
رمان من برمیگردم
اثر: سمیه.ف.ح
چک کنید♡


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

Sana00m

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
71
سن
30
زمان حضور
14 دقیقه
سلام
رمان درباره دختریه که پدر و مادرش رو از دست دادهوثروتمندم بودن.فک کنم کارخونه داشت باباش.یه مدت پیش خالش زندگی میکنی.بعد مدتی مابقی ارثش رو یه خونه میخره.روبروی اپارتمانش یه اپارتمان خالی هست.پسره اسم خاصی مثل ادرین داره.صاحب یه شرکت هست فک کنم معماری.دختر هم هنوز فارغ التحصیل نشده بخاطر مشکل مالی دنبال کار و تو شرکت پسر که همسایش هست کار پیدا میکنه.خیلی دنبالش گشتم.اگه کسی اسمش رو میدونه بگه لطفا


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: ❁کوکے❁

Sana00m

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
71
سن
30
زمان حضور
14 دقیقه
سلام
رمان درباره دختریه که پدر و مادرش رو از دست دادهوثروتمندم بودن.فک کنم کارخونه داشت باباش.یه مدت پیش خالش زندگی میکنی.بعد مدتی مابقی ارثش رو یه خونه میخره.روبروی اپارتمانش یه اپارتمان خالی هست.پسره اسم خاصی مثل ادرین داره.صاحب یه شرکت هست فک کنم معماری.دختر هم هنوز فارغ التحصیل نشده بخاطر مشکل مالی دنبال کار و تو شرکت پسر که همسایش هست کار پیدا میکنه.خیلی دنبالش گشتم.اگه کسی اسمش رو میدونه بگه لطفا


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: ❁کوکے❁

Masoomehmasi

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/5/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
6
امتیاز
71
سن
20
زمان حضور
5 ساعت 8 دقیقه
درمورد دختریه که خانوادش وضع مالیه خوبی دارن ولی میره دانشگاه عاشق پسری به نام ایمان میشه که زیاد پولدار نیس و اینکه وقتی میره سر بازی پدر بزرگ دختره مجبورش میکنه با پسر عموش ازدواج کنه که اگه اینکارو نکنه تو شرکت پسره مواد میندازه وقتی ایمان میاد دختره بش میگه من دوستت ندارم ازت بدم میاد میره فرانسه با پسر عموش ایمان کینه میگیره ازشون شرکتشونو ورشکست میکنه کع بعدها میفهمه دختره بخاطر خودش اینکارو کرد البته ازدواج دختره با پسر عموش صوری بوده


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: ❁کوکے❁
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا