{ یادش بخیر ... }

The Black Queen · 19/9/20

یادش به خیر ورداشتم غذا رو سوزوندم از ترس مامانم تو باغچه زیر درخت به خاک سپردمش. فکر کنم یه چند سال دیگه به عنوان زیر خاکی پیداش میکنن میگن آثار باستانیه نمیدونن قابلمه جهاز مامان منه

SheRviN DoKhT · 8/11/20

یادش بخیر خودمونو می کشتیم نریم مدرسه بشینیم خونه درس بخونیم ، تو ایام کرونا ولی به غلط کردن افتاده بودیم.

parädox · 8/11/20

یادش بخیر یه زمانی یه ظرف اش میگرفتیم تمام اکیپ 8 نفره حمله میکردن بش

parädox · 8/11/20

یادش بخیر یه زمانی دغدغه مون یه عروسک بود نه یه ادم

parädox · 8/11/20

یادش بخیر یه زمانی بوی عیدو عمیقا حس میکردیم ولی الان تنها بعنوان رسیدن سال جدید حسش میکنیم

parädox · 8/11/20

یادش بخیر یه زمانی عیدی میدادن:/!

SheRviN DoKhT · 20/11/20

یادش بخیر می نشستیم تا شب یانگوم بازی میکردیم:/
Hediew

. faRiBa . · 20/11/20

یادش به خیر قدیما برای اینکه مامانم دعوام نکنه ساندویچی که برای مدرسه اماده میکرد رو توی راه موقع برگشت میخوردم تا نبینه

Ghazaleh.A · 20/11/20

یادش بخیر کرونا نبود با خیال راحت انگشتامون تو دهنمون بود b:
الان ما استرس بگیریم چی کار کنیم؟

Maryam.alef · 20/11/20

یادش بخیر...چقدر آدمای اطرافم برام مهم بودن

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو تازه وارد انجمن

نویسنده انجمن

اخراج شده

اخراج شده

اخراج شده

اخراج شده

نویسنده انجمن

مدیر آزمایشی مجله خبری رمان ۹۸

کاربر حرفه‌ای

دوستدار انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین