مشاعره با حرف ص

moh@mad · 4/8/23

(SINA) گفت:
صوفی بیا که آینه صافیست جام را
تا بنگری صفای می لعل‌فام را

صافی و تیرگی آب ز سر چشمه بود
بی دل پاک سخن پاک نگردد هرگز

Delvin22 · 12/9/23

moh@mad گفت:
صافی و تیرگی آب ز سر چشمه بود
بی دل پاک سخن پاک نگردد هرگز

صمنا با غم عشق تو چه تدبیر کنم تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم

moh@mad · 13/9/23

Delvin22 گفت:
صمنا با غم عشق تو چه تدبیر کنم تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم

صید مجنون‌طینتان بی‌دام الفت مشکل است
هرکه بیمار محبت گشت سرتا پا دل است

چشم واکردن کفیل فرصت نظاره نیست
پرتو این شمع آ*غو*ش وداع محفل است

Delvin22 · 13/9/23

moh@mad گفت:
صید مجنون‌طینتان بی‌دام الفت مشکل است
هرکه بیمار محبت گشت سرتا پا دل است

چشم واکردن کفیل فرصت نظاره نیست
پرتو این شمع آ*غو*ش وداع محفل است

صورت نبست در دل ما کینه ی کسی
آیینه هر چه دید فراموش می کند

*AsAl* · 13/9/23

صبا ز منزلِ جانان گذر دریغ مدار
وز او به عاشقِ بی‌دل خبر دریغ مدار

moh@mad · 14/9/23

*AsAl* گفت:
صبا ز منزلِ جانان گذر دریغ مدار
وز او به عاشقِ بی‌دل خبر دریغ مدار

صنما مرده آنم که تو جانم باشی
می‌دهم جان که مگر جان جهانم باشی

روز عمر من مسکین به شب آمد تا تو
روشنایی دل و شمع روانم باشی

-FãTéMęH- · 25/9/23

صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر گشودن، پرستو شدن

سید حسن حسینی

moh@mad · 25/9/23

~ f@tii ~ گفت:
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر گشودن، پرستو شدن

سید حسن حسینی

صبر از تو چون كنم كه چو دور از منی مدام

شوق تو با صبوری من در كشاكش است

Delvin22 · 25/9/23

moh@mad گفت:
صبر از تو چون كنم كه چو دور از منی مدام

شوق تو با صبوری من در كشاكش است

صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت

~Hasti~ · 25/9/23

صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت

بگو از من به دلدارم تو را من دوست می دارم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

مدیر آزمایشی تالار زبان

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین