مشاعره با حرف ص

M O B I N A · 20/5/23

صبا ز طره ی جانان من چه می خواهی ؟
ز روزگار پریشان من چه می خواهی ؟

M O B I N A · 20/5/23

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

M O B I N A · 20/5/23

صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می آرد
دل شوریده ی ما را ز نو در کار می آرد

M O B I N A · 20/5/23

صبح است و ژاله می چکد از ابر بهمنی
برگ صبوح ساز و بده جام یک منی

M O B I N A · 20/5/23

صبحدم چون کله بندد آه دود آسای من
چون شفق در خون نشیند چشم شب پیمای من

M O B I N A · 20/5/23

صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد

M O B I N A · 20/5/23

صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید

M O B I N A · 20/5/23

صلاح از ما چه می جویی که مستان را صلا گفتیم
به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم ۳

M O B I N A · 20/5/23

صبر است مرا چاره هجران تو لیکن
چون صبر توان کرد که مقدور نماندست

M O B I N A · 20/5/23

صف ها همه را قطار کردند همه

هی فحش به ما نثار کردند همه

شرمنده ی بی دانگی مورچه هام
از خانه ی ما فرار کردند همه

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی