مشاعره با حرف ش

Parmida_viola · 20/10/21

نوشیدنی بی غش و سـ*ـاقی دو دام رهند
که زیرکان جهان از کمندشان نرهند

moh@mad · 4/11/21

Parmida_viola گفت:
نوشیدنی بی غش و سـ*ـاقی دو دام رهند
که زیرکان جهان از کمندشان نرهند

شـادم که در شرار تو می سوزم
شـادم که در خیال تو می گریم
شـادم که بعد وصـل تو باز اینسان
در عشــق بی زوال تو می گریم

فروغ

شمعی فروخت چهره که پروانه تو بود
عقلی درید پرده که دیوانه تو بود
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوه جانانه تو بود

شهریار

نوشیدنی لعل و جای امن و یار مهربان سـ*ـاقی
دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سـ*ـینه حافظ
که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
حافظ

~ĤaŊaŊeĤ~ · 17/11/21

شب بود، شمع بود، من بودم و غم
شب رفت،شمع سوخت،من موندم و غم

خیلی زیبــــــــاست

moh@mad · 22/11/21

حنانه سادات هاشمی گفت:
شب بود، شمع بود، من بودم و غم
شب رفت،شمع سوخت،من موندم و غم

خیلی زیبــــــــاست

شمعی فروخت چهره که پروانه تو بود
عقلی درید پرده که دیوانه تو بود
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوه جانانه تو بود

شهریار

~ĤaŊaŊeĤ~ · 28/11/21

شرمم از خرقه‌ی آلوده‌ی خود می آید
که بر او وصله به صد شعبده پیراسته‌ام

moh@mad · 2/12/21

حنانه سادات هاشمی گفت:
شرمم از خرقه‌ی آلوده‌ی خود می آید
که بر او وصله به صد شعبده پیراسته‌ام

شده با عکس کسی حرف دلت را بزنی
و دلت را به همین شیوه تسلا دهی

~ĤaŊaŊeĤ~ · 8/12/21

شب دل بریدن ماست چه اتفاق خوبی
چمدان ببند بی من سفری قریب داری

moh@mad · 18/12/21

حنانه سادات هاشمی گفت:
شب دل بریدن ماست چه اتفاق خوبی
چمدان ببند بی من سفری قریب داری

شب چو در بستم و سرخوش از مینابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم

منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم