خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
غمــی دارم به دل از بهر دوری***مــثــال آینه در دســـت کـــوری

مثـــال مــادری در داغ فرزند***مثـال یــک قـــدم تا پــای گـــوری

مثــال یک دل بیتاب و مغــرور***مثال خنده های فیک و زوری

#zahra.s


★مجموعه اشعار آشوب دل | -ZAHЯმ- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Parmida_viola، Z.A.H.Ř.Ą༻، parädox و 11 نفر دیگر

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
همه جان و تن من پر ز او شد

ولیکن رفت ،دل بیتاب او شد

#zahra.s
***
دست هایت را بگیرم تکیه گاهم میشوی؟

دل ببازم برتو من ،آرام جانــــم میشوی؟

#zahra.s



★مجموعه اشعار آشوب دل | -ZAHЯმ- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: Parmida_viola، Z.A.H.Ř.Ą༻، parädox و 13 نفر دیگر

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
عشق آمد بار دیگر تا کند ویران مرا

تا که آتش ها زند خاکستر قلب مرا

تا که آمد بار دیگر پاگذارد در دلم

دید آن ویرانه های قبلی و رفت از دلم

گفتمش ای عشق از درد دل من سوختی؟

او نگاهی کرد و آخر گفت ،تو بد سوختی

میروم اما ببخش من را که بد سوزاندمت

از خوشی و شادی هر عاشقی هم راندمت

خنده ای برلب زدم تا او نداند حال من

گفتمش باخنده من راضی برو آتش بزن

کوله بارش بست و رفت از این دل غم دیده ام

او ندید اشکم ولی فریاد زد من دیده ام

قصه‌ی عشقم تمام و مانده ام من ناتمام

میکنم این شعر عشق و عاشقی را من تمام.

#zahra.s


★مجموعه اشعار آشوب دل | -ZAHЯმ- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Parmida_viola، Z.A.H.Ř.Ą༻، parädox و 12 نفر دیگر

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
کوید 19

اومدی تو زندگیم شدی بلای جونم
هرجا که پا میذارم دارن از تو میخونن
تو همه دنیا شده خونه شبیه زندون
بچه ی خندون دیروز شده زار و گریون
میکشه درد و دیگه نداره راه چاره
چون که تو پارک نزده ماسک حالا زاره زاره
پیرمرد مهربون کناری خوابیده
میگه که ای بچه جون دیگه جواب نمیده
دیگه گریه و پشیمونی چه سودی داره
اون زمان باید میبودی تو به فکر چاره
کرونا شده بلای جون با این که ریزه
داره کاری میکنه اشک همه بریزه
اینقده خطرناکه باید مراقب باشی
فرق نداره که پزشک یا که معلم باشی
از پرستار و مهندس تا جوونه بیکار
داره میکشه یا شایدم بشی تو بیمار
توی مترو اتوبوس یا حتی توی کوچه
فاصله باید بگیری از هرکی که پوچه
پوچ نه که تو خالی باشه منظورم اونا نیست
یعنی که شوخی گرفته زندگیشو
مغز نداره تو سرش یه حفره ی تو خالیست
تو همین لحظه که من شعرو میخونم برات
با همین ساعت و تاریخ شده روز وفات
تنها راه چارمون اینه مراقب باشیم
از خونه بیرون نریم تا اینکه سالم باشیم
همگی باهم و یک صدا باید بخونیم
تا شکست کرونا تو خونمون میمونیم


#zahra.s


★مجموعه اشعار آشوب دل | -ZAHЯმ- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: Parmida_viola، Z.A.H.Ř.Ą༻، openworld و 8 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا