خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-ZAℍЯმ-

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,852
امتیاز واکنش
43,897
امتیاز
483
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 15 ساعت 15 دقیقه
ز شیشه خانه دل، چهره عرقناکش

چنان گذشت که بر لاله زار ژاله گذشت



ز بس شکست قد سرو قامتمان در باغ

به هر شکوفه گل اشک جای ژاله نشست



زوال اعتبارات جهان فرصت نمیخواهد

زخجلت آب گردم تا گهر را ژاله بنویسم



ز دوزخ آنگهی ترسم که جز تو مالکی یابم

بهشت آنگاه خوش باشد که تو رضوان من باشی



ز شاهراه سعادت به باغ رضوان رفت

وزیر کامل ابونصر خواجه فتح الله


ز نو هر لحظه ایمان تازه گردان

مسلمان شو مسلمان شو مسلمان


زهرابه بیار تا بنوشم چو شکر

من رام توام رام توام رام توام



زین بیابان بچه تدبیر شوم رام تسلی

هست هر ذره جنون چشمکی از داغ بلنگم


مشاعره با حرف ز

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,013
امتیاز واکنش
22,135
امتیاز
423
زمان حضور
47 روز 6 ساعت 44 دقیقه
ز من مپرس که در دست او دلت چونست
ازو بپرس که انگشت‌هاش در خونست
وگر حدیث کنم تندرست را چه خبر
که اندرون جراحت رسیدگان چونست

سعدی

زهی گرفته تیغ و سنان چه بحر و چه بر
زهی گشو ده به کلک و بنان چه خشک و چه تر

قاآنی

زلف یر روی تو گویی که بر آتش دود است
ای بسا دیده کز آن دود سرشک آلود است
شادی بزم تویی، دیرتر از جا برخیز
پاسی از شب نگذشته ست، قیامت زود است


شهاب ترشیزی


مشاعره با حرف ز

 

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
884
امتیاز واکنش
5,002
امتیاز
228
زمان حضور
113 روز 16 ساعت 43 دقیقه
زهر است عطای خلق هرچند که دوا باشد
حاجت زکه می خواهی جایی که خدا باشد

زبس نیزه و گرز و کوپال و تیغ
تو گفتی هوا ژاله بارد زمیغ

زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد

زمن بنیوش و دل در شاهدی بند
که حسنش بسته زیور نباشد

زکوی میکده دوشش به دوش می بردند
امام شهر که سجاده می کشید به دوش


مشاعره با حرف ز

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,013
امتیاز واکنش
22,135
امتیاز
423
زمان حضور
47 روز 6 ساعت 44 دقیقه
زلفت که چو حلقهٔ کمند افتادست
از وی دل عالمی به بند افتادست
در پای تو افتاد و شکستش سر از آنک
آشفته ز بالای بلند افتادست

اوحدی مراغه ای

زمان قرعه ی نو می زند به نام شما
خوشا که جهان می رود به کام شما...
درین هوا چه نفس ها پر آتش است و خوش است
که بوی عود دل ماست در مشام شما...

هوشنگ ابتهاج

ز شرم عشق خموشم کجاست گریه شوق ؟
که با تو شرح دهد مشکلی که مندارم
رهی چو شمع فروزان گرم بسوزانند
زبان شکوه ندارد دلی که من دارم
رهی معیری

ز جور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت
به سوی دیو محن ناوک شهاب انداز
ز چشم شوخ تو جان کی توان برد
که دایم با کمان اندر کمین است

زندگاني گر کسي بي عشق خواهد من نخواهم راستي بي عشق زندان است بر من زندگاني
شهریار


مشاعره با حرف ز

 

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
884
امتیاز واکنش
5,002
امتیاز
228
زمان حضور
113 روز 16 ساعت 43 دقیقه
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هرآنکه خدمت جام جهان نما بکند

✠ ✶ ✠ ✶✠

ز دیده خون بچکاند فسانه‌ی حافظ
چو یاد وقت زمان شباب و شیب کند

✠ ✶ ✠ ✶✠

ز بخت خفته ملولم بود که بیداری
به وقت فاتحه‌ی صبح یک دعا بکند


مشاعره با حرف ز

 

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
884
امتیاز واکنش
5,002
امتیاز
228
زمان حضور
113 روز 16 ساعت 43 دقیقه
زآشفتگیّ حال من آگاه کی شود
آنرا که دل نگشت گرفتار این کمند

✠ ✶ ✠ ✶✠

زمان خوشدلی دَریاب و دُر یاب
که دائم در صدف گوهر نباشد

✠ ✶ ✠ ✶✠

زاهد و عُجب و نماز و من و سرخوشیّ و نیاز
تا ترا خود زمیان با که عنایت باشد

✠ ✶ ✠ ✶✠

زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است
عشق کاری است که موقوف هدایت باشد


مشاعره با حرف ز

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
884
امتیاز واکنش
5,002
امتیاز
228
زمان حضور
113 روز 16 ساعت 43 دقیقه
ز شمشیر سرافشانش ظفر آنروز بدرخشید
که، چون خورشید انجم سوز تنها بر هزاران زد

✠ ✶ ✠ ✶✠

زاهد خام که انکار می‌ و جام کند
پخته گردد چو نظر بر می‌خام اندازد

✠ ✶ ✠ ✶✠

زر از بهای می‌ اکنون چو گل دریغ مدار
که عقل کل به صدت عیب متهم دارد

✠ ✶ ✠ ✶✠

ز سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان
کدام محرم دل ره درین حرم دارد

✠ ✶ ✠ ✶✠

ز دیده‌ام شده یک چشمه در کنار روان
که آشنا نکند در میان آن ملّاح

✠ ✶ ✠ ✶✠

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت


مشاعره با حرف ز

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
884
امتیاز واکنش
5,002
امتیاز
228
زمان حضور
113 روز 16 ساعت 43 دقیقه
ز شمشیر سرافشانش ظفر آنروز بدرخشید
که، چون خورشید انجم سوز تنها بر هزاران زد

✠ ✶ ✠ ✶✠

زاهد خام که انکار می‌ و جام کند
پخته گردد چو نظر بر می‌خام اندازد

✠ ✶ ✠ ✶✠

زر از بهای می‌ اکنون چو گل دریغ مدار
که عقل کل به صدت عیب متهم دارد

✠ ✶ ✠ ✶✠

ز سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان
کدام محرم دل ره درین حرم دارد

✠ ✶ ✠ ✶✠

ز دیده‌ام شده یک چشمه در کنار روان
که آشنا نکند در میان آن ملّاح

✠ ✶ ✠ ✶✠

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت


مشاعره با حرف ز

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,013
امتیاز واکنش
22,135
امتیاز
423
زمان حضور
47 روز 6 ساعت 44 دقیقه
زلفت، که چو حلقهٔ کمند افتادست
از وی دل عالمی به بند افتادست
در پای تو افتاد و شکستش سر از آنک
آشفته ز بالای بلند افتادست

اوحدی مراغه ای

زمان قرعه ی نو می زند به نام شما
خوشا که جهان می رود به کام شما...
درین هوا چه نفس ها پر آتش است و خوش است
که بوی عود دل ماست در مشام شما...

هوشنگ ابتهاج


زان شبی که وعده کردی روز وصل
روز و شب را میشمارم روز و شب

مولانا


مشاعره با حرف ز

 

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,078
امتیاز واکنش
13,969
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 16 ساعت 10 دقیقه
زاهدم برد به مسجد که مرا توبه دهد
توبه کردم که ندانستــه به جایی نروم

شمس لنگرودی

ز من مپـرس که از حال او دلت چون است
از او بپرس که انگشتهایش در خـون است

سعدی

ز بس که می شدیم به حسرت جدا از او
خــــون می چکــــد روز وداع از نگـــاه مـــا

نظیری نیشابوری


مشاعره با حرف ز

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا