مشاعره با حرف د

SelmA · 24/1/23

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عو تو سگان شما نیز بگذرد

moh@mad · 25/1/23

Ghoolagh گفت:
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عو تو سگان شما نیز بگذرد

دلی کامد ز عشق دوست در جوش
بماند تا قیامت سرخوش و مدهوش

ز بسیاری که یاد آرد ز معشوق
کند یکبارگی خود را فراموش

Moubina · 25/1/23

moh@mad گفت:
دلی کامد ز عشق دوست در جوش
بماند تا قیامت سرخوش و مدهوش

ز بسیاری که یاد آرد ز معشوق
کند یکبارگی خود را فراموش

در این دنیا ک مردانش عصا از کور میدزدند
من از خوش باوری انجا محبت ارزو کردم

moh@mad · 25/1/23

Moubina گفت:
در این دنیا ک مردانش عصا از کور میدزدند
من از خوش باوری انجا محبت ارزو کردم

دلا گر عاشقی بنشین که جانانت برون آید
بر آن در منتظر میباش تا جانت برون آید

اگر صد سال آب از گریه بر آتش زند چشمم
هنوز از سـ*ـینه من سوز هجرانت برون آید

matieh · 27/1/23

در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید و السلام

moh@mad · 27/1/23

matieh گفت:
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید و السلام

دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را

matieh · 29/1/23

دیر زیاد! آن بزرگوار خداوند
جان گرامی به جانش اندر پیوند

moh@mad · 3/2/23

matieh گفت:
دیر زیاد! آن بزرگوار خداوند
جان گرامی به جانش اندر پیوند

در عشق اگر بی‌جان شوی جان و جهانت من بسم
گر دزد دستارت برد من رسم دستاری کنم

دل را منه بر دیگری چون من نیابی گوهری
آسان درآ و غم مخور تا منت غمخواری کنم

(SINA) · 4/2/23

دیروز اگر سوخت ای دوست غم برگ و بار من و تو
امروز می‌آید از باغ بوی بهار من و تو

moh@mad · 4/2/23

(SINA) گفت:
دیروز اگر سوخت ای دوست غم برگ و بار من و تو
امروز می‌آید از باغ بوی بهار من و تو

درمان درد عاشقان صبرست و من دیوانه‌ام
نه درد ساکن می‌شود نه ره به درمان می‌برم

ای ساربان آهسته رو با ناتوانان صبر کن
تو بار جانان می‌بری من بار هجران می‌برم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر تالار بیوگرافی

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین