خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Mahsa._.M

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/2/20
ارسال ها
197
امتیاز واکنش
2,052
امتیاز
228
محل سکونت
Ekipw Vampire
زمان حضور
30 روز 3 ساعت 18 دقیقه
نسیم زلف جانان کو؟ که چون برگ خزان دیده
به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را
نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن
که از آب بقا جویند عمر جاودانی را


نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش آموزان عالم را چنین دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد در جهان
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند


نصیب کوردلان است نعمت دنیا
تو چشم رشد و تمیزی همین گناهت بس
استاد شهریار


مشاعره با حرف ن

 
  • تشکر
Reactions: niloofar.H

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
نبیند جز زیان از حسن تدبیر
به بند دفتد ز جوهر همچو شمشیر

که به تنها حیوانات و جماد
هر چه در عالم عمر است به فرمان تو باد

رنجیر از و حیدر نامجوی
بگفت ار وو دانی از این به بگوی

نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد
ما همانیم اگر یار همان است که بود

نیست نشان زندگی
تا رسد نشان تو

نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید
فغان که بخت من از خواب در نمی آید

نه در پی مقام و نه پست و منصبی
ایثار می نمود دل و جان خویش را

نه غزل نوشته بودم نه ترانه‌ای سرودم
که به حرمت سکوتم تو به دیدنم بیایی

نور ایمان و فضیلت در دلش تابان شده
زهد و تقوا و صداقت خوی خوش دارد بسیج

نردبان این جهان ما و منی
عاقبت این نردبان افتادنی‌است

نه دل بسته به این دنیای فانی
نه غمناک است از بهر زندگانی

نام تو بسی تربیت نام عمر داد
زان روی عدل تو چو عدل عمر آمد


مشاعره با حرف ن

 

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,054
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 25 دقیقه
نه کار دل به کام و نه دلدار سازگار
خونین دلم ز طالع ناسازگار خویش
یکدم قرار نیست دلم را ز تاب عشق
در آتشم ز دست دل بی‌قرار خویش

عبید زاکانی

نکته‌ای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین
عیب دل کردم که وحشی وضع و هرجایی مباش
گفت چشم شیرگیر و غنج آن آهو ببین

حافظ

نقش بند جان که جان‌ها جانب او مایلست
عاقلان را بر زبان و عاشقان را در دلست
آنک باشد بر زبان‌ها لا احب الافلین
باقیات الصالحات است آنک در دل حاصلست

مولانا


مشاعره با حرف ن

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: niloofar.H و من فرق دارم

Asal_Zinati

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/20
ارسال ها
593
امتیاز واکنش
19,821
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار..
زمان حضور
129 روز 11 ساعت 21 دقیقه
ناله‌ام در سـ*ـینه ماند و استخوانم در گلو
تا خروش خفته را از دل برارم چاه کو؟
***
نقش زیبای جوانی را شبی دیدم به خواب
از غم او دیگرم در چشم گریان خواب نیست


مهدی سهیلی


مشاعره با حرف ن

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,054
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 25 دقیقه
نبایستی هم اول مهر بستن
چو در دل داشتی پیمان شکستن
به ناز وصل پروردن یکی را
خطا کردی به تیغ هجر خستن

سعدی

ندارد خاطر آگاه جز غفلت غم دیگر
بغیر از فوت وقت اینجا نباشد ماتم دیگر
غم عالم چه حد دارد به گرد عاشقان گردد؟
نمی باشد بغیر ازبیغمی اینجا غم دیگر

صائب

نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر، سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل:
وای، این شب چقدر تاریک است

سهراب


مشاعره با حرف ن

 

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نباید بستن اندر چیز و کس دل
که دل برداشتن کاریست مشکل

نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم
زبانم در دهانِ باز بسته ست

نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

نه من برآن گلِ عارض، غزل سرایم و بس
که عندلیب تو از هر طرف هزارانند

نصیب ماست بهشت ای خدا شناس برو
که مستحق کرامت گناهگارانند

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
نه هرکه آینه سازد سکندری داند

نه هرکه طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه‌داری و آیین سروری داند


مشاعره با حرف ن

 

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن
که از آب بقا جویند عمر جاودانی را

نگـویـم جمله با من باش و ترک کامکاران کن
چو هم شاهی و هم درویش، گاه آنجا و گاه اینجا

نازنینا نیازمند توام
عمر اگر بود می‌کشم نازت

ندارِ عشقم و با دل سر قمارم نیست
که تاب و طاقت آن سرخوشی و خمارم نیست

نصیب کوردلان است نعمت دنیا
تو چشم رشد و تمیزی همین گناهت بس

نقش می‌بستم که گیرم گوشه‌ای زان چشم سرخوش
طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود


مشاعره با حرف ن

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Nazgol.H و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,054
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 25 دقیقه
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
که ز دوستی بمیریم و تو را خبر نباشد

سعدی


نشاط دهر به زخم ندامت آغشته است
نوشیدنی خوردن ما شیشه خوردن است اینجا

صائب

نور خورشید می دهد ما را
درد جاوید می دهد ما را
هر بلائی که او به ما بخشید
ملک جمشید می دهد ما را

شاه نعمت ‌الله ولی


مشاعره با حرف ن

 
  • تشکر
Reactions: Nazgol.H

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
نتوان وصف تو گفتن که در وصف نگنجی
نتوان شبه تو جستن که تو در وهم نیایی

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگ دل این زودتر میخواستی حالا چرا

نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید
فغان که بخت من از خواب در نمی آید


نردبان این جهان ما و منی ست
عاقبت این نردبان افتادنی ست


نمیدانم تو میدانی که انسان بودن و ماندن چه دشوار است
چه زجری میکشد آنکس که انسان است
و از احساس سرشار است


مشاعره با حرف ن

 
  • تشکر
Reactions: Nazgol.H

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,054
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 25 دقیقه
نشانم پیش تیرش کاش تیرش بر نشان آید
که پیشم از پی تیر خود آن ابرو کمان آید
مگوییدش حدیث کوه درد من که می‌ترسم
چو گویید این سخن ناگه برآن خاطر گران آید

وحشی

نه به ابر، نه به آب، نه به برگ
نه به این آبی آرام بلند
نه به این خلوت خاموش کبوترها
من به این جمله نمی‌اندیشم!

مشیری

نانم مده آبم مده آسایش و خوابم مده
ای تشنگی عشق تو صد همچو ما را خونبها
مولانا


مشاعره با حرف ن

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا