- عضویت
- 11/4/20
- ارسال ها
- 118
- امتیاز واکنش
- 1,690
- امتیاز
- 213
- سن
- 23
- محل سکونت
- هیاهوی عشق!
- زمان حضور
- 3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمان 98 | دانلود رمان
کسی حق ورود به چادرش را نداشت. دستانش را مشت کرده بود.
با اینکه پدرش به او گفته بود امکان هر نوع اتفاقی هست، ولی باز هم توقع این کار را از سوی آنالی نداشت!
از خشم نمیدانست چکار باید بکند. بهترین کار را این میدانست که سربازان و افرادش را...
کسی حق ورود به چادرش را نداشت. دستانش را مشت کرده بود.
با اینکه پدرش به او گفته بود امکان هر نوع اتفاقی هست، ولی باز هم توقع این کار را از سوی آنالی نداشت!
از خشم نمیدانست چکار باید بکند. بهترین کار را این میدانست که سربازان و افرادش را...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان والکری سفید | sh.roohbakhsh کابر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: