خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-ZAℍЯმ-

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,853
امتیاز واکنش
43,901
امتیاز
483
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 45 دقیقه
جان کندن عبث را بر خود کنیم شیرین

یکچند کوه می کند بیهوده کوهکن هم

( وحشی بافقی )

جای او دیده خونبار شد، ای اشک، برو

هر دم از خون دل آغشته مکن جایش را

( هلالی جغتایی )

جهانیان را بسیار امیدهاست بدو

وفا کناد بفضل آن امیدها یزدان

( فرخی سیستانی )

جمعیتشان در پریشانی خوش ست

قوت، جوع و جامه، عریانی خوش ست

( عمان سامانی )

جان بهای نظری، چشم توام فرمان داد

عذر بپذیر که این قیمت فرمانی بود

( امیر خسرو دهلوی )

جان بهای نظری، چشم توام فرمان داد

عذر بپذیر که این قیمت فرمانی بود

( مولوی )


جز زهد خشک، خشکی دیگر بجا نماند

زین آب در سراسر این خاک مشکبار

( صائب تبریزی )

جهان گشت تاری سراسر ز گرد

ببارید شنگرف بر لاژورد

( فردوسی )


مشاعره با حرف ج

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

-ZAℍЯმ-

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,853
امتیاز واکنش
43,901
امتیاز
483
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 45 دقیقه
جان من، با آنکه خاص از بهر کشتن آمدی

ساعتی بنشین، که عمر جاودان گویم تو را

( هلالی جغتایی )

جانت به سخن پاک شود زانکه خردمند

از راه سخن بر شود از چاه به جوزا

( ناصر خسرو )

جان خوشست، اما نمیخواهم که: جان گویم ترا

خواهم از جان خوشتری باشد، که آن گویم ترا

( هلالی جغتایی )

جهان را چه سازی که خود ساختست

جهاندار ازین کار پرداختست

( سعدالدین وراوینی )

جلوه کند چو قامتش زیر قبای زرفشان

ما و به جلوه گاه او جامهٔ جان دریدنی

( فروغی بسطامی )

جهان گفتی از تیغ وز جوشن است

ستاره ز نوک سنان روشن است

( فردوسی )

جور می کن که سر از کوی وفا نتوان تافت

گر چه بر خسرو صد پاره جفا بنشیند

( امیر خسرو دهلوی )


جان موجه دریای عشق دل گوهر یکتای عشق

سر کاسه صهبای عشق من بنده و مولای عشق

( فیض کاشانی )


مشاعره با حرف ج

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

-ZAℍЯმ-

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,853
امتیاز واکنش
43,901
امتیاز
483
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 45 دقیقه
جان من یاد کن آن را که به بوی چو تویی

همه شب بر گذر باد صبا بنشیند

( امیر خسرو دهلوی )

جنت سرای عشق دان دوزخ بلای عشق دان

جانرا فدای عشق دان من بنده و مولای عشق

( فیض کاشانی )

جام می در دور می بینم که می گردد مدام

جاودان بزمی چنین ما را مهیا کرده اند

( ساه نعمت الله ولی )

جز با دل شکسته ترا کار زار نیست

خود را نگاه دار، که بر قلب می زنی

( اوحدی )

جز با دل شکسته ترا کار زار نیست

خود را نگاه دار، که بر قلب می زنی

( عراقی )

جهنده بر زمین خوش بادپایی

پرنده در هوا فرخ همایی

( جامی )

جمله را دل در طلب چون خم بجوش

لیک آن سر خیل مخموران خموش

( عمان سامانی )

جهاندار گفتا چنینست راست

بدین، برز و بالا و چهرش گواست

( اسدی توسی )

جان کل با جان جزو آسیب کرد

جان ازو دری ستد در جیب کرد

( مولوی )


مشاعره با حرف ج

 

-ZAℍЯმ-

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,853
امتیاز واکنش
43,901
امتیاز
483
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 45 دقیقه
جزو و کل را جام وحدت داده اند

بر همه خود را هویدا کرده اند

( شاه نعمت الله ولی )

جز این چه دانم گفتن که عنصری گوید

«چنین نماید شمشیر خسروان آثار»

( مسعود سعد سلمان )

جرعه یی هم ریخت ز آن ساغر بخاک

ز آن سبب شد مدفن تن های پاک

( عمان سامانی )

جان و دل و عقل هر سه هستند

در عشق تو چون دو چشم یک تن

( سیف فرغانی )

جان فشان و راه کوب و راد زی و مرد باش

تا شوی باقی چو دامن بر فشانی زین دمن

( رشید الدین میبدی )

جنس ما چون نیست جنس شاه ما

مای ما شد بهر مای او فنا

( مولوی )

جوابش داد مریم که ای جهانگیر

شکوهت چون کواکب آسمان گیر

( نظامی گنجوی )

جانا، به خود نگاه کن و حال ما ببین

گر جان ندیده ای که جدا گردد از تنی

( اوحدی )

جلوه کن جلوه که هم ماهی و هم خورشیدی

باده ده باده که هم خلدی و هم رضوانی

( فروغی بسطامی )

جان می دهیم و عشرت موهوم می خریم

چون گل همان تبسم ما خونبهای ماست

( بیدل دهلوی )

جسمی دارم دلی خراب اندر وی

جانی دارم هزار تاب اندر وی

( مهستی گنجوی )


مشاعره با حرف ج

 

-ZAℍЯმ-

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,853
امتیاز واکنش
43,901
امتیاز
483
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 45 دقیقه
جزکاهش جان نیست ز همصحبت سرکش

گریان بود آن موم که با شعله ندیم است

( بیدل دهلوی )

جنت بود بستان عشق دوزخ بود زندان عشق

آن پرتوی از نوی عشق وین دودی از نیران عشق

( فیض کاشانی )

جنت بود بستان عشق دوزخ بود زندان عشق

آن پرتوی از نوی عشق وین دودی از نیران عشق

( عمان سامانی )

جائی رسیدهٔ که نبیند محیطِ تو

گرسوی چرخ بر شود اندیشه سالها

( سعدالدین وراوینی )

جز حادثه هرگز طلبم کس نکند

یک پرسش گرم جز تبم کس نکند

( رودکی )

جامی بده ای سـ*ـاقی تا چهره برافروزم

راهی بزن ای مطرب تا خرقه دراندازم

( خواجوی کرمانی )

جان که پیرامن خال سیهت می بیند

عنکبوتی ست که بر گرد مگس می گردد

( امیر خسرو دهلوی )

جان منزل جانان عشق دل عرصه جولان عشق

تن زخمی چوکان عشق سر گوش در میدان عشق

( فیض کاشانی )

جان ما تیره تر از طرهٔ خوبان ختن

دل ما تنگتر از دیدهٔ ترکان طراز

( انوری )

جان ما تیره تر از طرهٔ خوبان ختن

دل ما تنگتر از دیدهٔ ترکان طراز

( مولوی )

جانم از شوق تو، گر خرقه تن کرد قبا

نتوان گفت درین خرقه که نقصان دارد

( امیر خسرو دهلوی )

جهان بروی تو می دیدم ار چه همچو جهانت

وفا و مهر ندیدم چو نیک در نگردیدم

( خواجوی کرمانی )


مشاعره با حرف ج

 

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,078
امتیاز واکنش
13,971
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 16 ساعت 10 دقیقه
جان کندن عبث را بر خود کنیم شیرین
یکچند کوه می کند بیهوده کوهکن هم


جای او دیده خونبار شد، ای اشک، برو
هر دم از خون دل آغشته مکن جایش را


جهانیان را بسیار امیدهاست بدو
وفا کناد بفضل آن امیدها یزدان


جمعیتشان در پریشانی خوش ست
قوت، جوع و جامه، عریانی خوش ست


مشاعره با حرف ج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
5,533
امتیاز واکنش
20,956
امتیاز
423
زمان حضور
43 روز 20 ساعت 47 دقیقه
جان کندن عبث را بر خود کنیم شیرین
یکچند کوه می کند بیهوده کوهکن هم


جای او دیده خونبار شد، ای اشک، برو
هر دم از خون دل آغشته مکن جایش را


جهانیان را بسیار امیدهاست بدو
وفا کناد بفضل آن امیدها یزدان


جمعیتشان در پریشانی خوش ست
قوت، جوع و جامه، عریانی خوش ست
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه میگردانند...
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند...

حافظ


جز صبا کیست کزین خسته برد پیغامی
جز نسیم از بر دلدار که آرد خبری
ای صبا، صبح دمی بر سر کویش بگذر
تا معطر شود آفاق ز تو هر سحری

عراقی



جانا بجز از عشق تو دیگر هوسم نیست
سوگند خورَم من که بجای تو کسم نیست
امروز منم عاشق بی مونس و بییار
فریاد همی خواهم و فریاد رسَم نیست

سنائی


مشاعره با حرف ج

 
  • تشکر
Reactions: niloofar.H

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,078
امتیاز واکنش
13,971
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 16 ساعت 10 دقیقه
جان من یاد کن آن را که به بوی چو تویی
همه شب بر گذر باد صبا بنشیند

امیر خسرو دهلوی

جنت سرای عشق دان دوزخ بلای عشق دان
جانرا فدای عشق دان من بنده و مولای عشق

فیض کاشانی

جام می در دور می بینم که می گردد مدام
جاودان بزمی چنین ما را مهیا کرده اند

ساه نعمت الله ولی

جز با دل شکسته ترا کار زار نیست
خود را نگاه دار، که بر قلب می زنی

اوحدی

جز با دل شکسته ترا کار زار نیست
خود را نگاه دار، که بر قلب می زنی

عراقی


مشاعره با حرف ج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
5,533
امتیاز واکنش
20,956
امتیاز
423
زمان حضور
43 روز 20 ساعت 47 دقیقه
جمالت آفتاب هر نظر باد
ز خوبی روی خوبت خوبتر باد
همای زلف شاهین شهپرت را
دل شاهان عالم زیر پر باد

حافظ

جانا تبش عشق به غایت برسید
از شوق تو کارم به شکایت برسید
ارزانکه نخواهی که بنالم سحری
دریاب که هنگام عنایت برسید

مولانا

جور بر من می‌پسندد دلبری
زور با من می‌کند زورآوری
بار خصمی می‌کشم کز جور او
می‌نشاید رفت پیش داوری

سعدی


مشاعره با حرف ج

 

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
963
امتیاز واکنش
4,205
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
جز فکر جدا شدن ز دلدارم نیست
این صبر هراسنده ولی یارم نیست
دندان به جگر نهادنی میباید
اما چه کنم صبر جگر دارم نیست
وحشی_بافقی
***
جانا، تو به حسن اگر نلافی پیداست
کندر دهنت موی شکافی پیداست
ما را دل سخت تو در آیینهٔ نرم
مانندهٔ سنگ از آب صافی پیداست
اوحدی مراغه ای
***
جان حیاتی داد کوه و دشت را
ای خدایا ای خدایا جان کیست
میدود چون گوی زرین آفتاب
ای عجب اندر خم چوگان کیست
مولانا


مشاعره با حرف ج

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا