خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
آرامش
می‌تونه یک جُفت پا باشه
که وقت خستگیات سَرِت رو بزاری روشون
یا یک جُفت دست که بره بینِ خَرمَنِ موهاتُ گُم بشه ...
آرامش
می‌تونه یک جُفت چِشم باشه
که با مهربونی بهت خیره می‌شه
پرسه زدن توی همین کوچه پس کوچه‌هایی که عام و نَچَسب به نظر میان
و یه دنیای دیگه‌ست یه دنیا که می‌شه آرامشِ زندگی



ببین!
آدم به تنهایی هم می‌تونه آرامش داشته باشه، اما زندگی با عشق
یک جور غیر قابلِ توصیفی شیرین می‌شه ...
یک جور غیر قابل توصیفی زیباتر به نظر میاد ...
یک جور غیر قابل توصیفی همه چیز بوی زندگی به خودش می‌گیره ...
یک جور غیر قابل توصیفی امید تو دلت خونه می‌کنه ...
یک جور غیر قابل توصیفی پر از طراوت و شادابی می‌شه ...
می‌فهمی که چی می‌گم؟


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
♥♥♥


روز‌های زندگی‌ام گرم می‌گذرد با تو، به گرمای لحظه‌هایی که تو در حصارمنی
با تو گرم هستم و نمی‌سوزد عشقمان،‌ ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام می‌گذرد، عشق ما نیز آرام می‌گذرد
و تویی سرچشمه زلال این دل، ساعت عشق‌ ما تمام لحظه‌های زندگی است
ثانیه‌هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست‌





ای جان من
مهربانی و محبت‌هایت
وفاداری و عشق این روزهایت
امیدی است برای خوشبختی فردایت
می‌دانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند
مثل یک گل به پاکی چشمهایت
به وسعت دنیای بی‌همتایت
هوای تو را می‌خواهم در این حال دلتنگی
امواجی از یاد تو را می‌خواهم
در دریای خاطره‌های به یادماندنی





هم نفس، ای که با تو یک نفس عاشقم
هم زبان، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه‌ام را می‌گویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت
که در این سکوت می‌توان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق می‌خوانم چشمانت را
و چه عاشقانه گرفته‌ایم دست‌های یکدیگر را



گفتی دستهایم گرم است
گفتم عزیزم این چشم‌های تو است که مرا به آتش کشیده است
همه‌ دنیا فریاد عشق ما را شنیده است
هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است
چقدر قلبت زیباست …
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من
چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم
در کنار تو،


تویی که برایم از همه چیز بالاتری
و از همه کس عزیزتر


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Melika Kakou

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
عضویت
24/4/20
ارسال ها
351
امتیاز واکنش
7,083
امتیاز
263
محل سکونت
In The Windows
زمان حضور
73 روز 27 دقیقه
بی اجازه دوستت دارم
چشم از تو
اشک از من
دل از تو
درد از من
قلب از تو
طپش از من
نفس از تو
اگر مرگ باشد آن هم از من!!!


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
♥♥♥


نمی‌توانم لحظه‌ای دور شوم از تو، درک کن چه حسی دارم، همیشه می‌مانم مال تو
کاش می‌شد سهم من از با تو بودن تنها آرامش و عشق باشد نه دلتنگی و انتظار ...
هر گاه نیستی و دلتنگ توام، نامت را در دلم زمزمه می‌کنم، اینگونه است که آرام می‌شوم
دلم به سوی آسمان دلتنگی پر می‌کشد، درد دل می‌کند با خاطره‌هایت، تکرار می‌کند حرفهایت را



نه عزیزم


نمی‌توانم لحظه‌ای دور شوم از تو، نشسته‌ام روی ابر‌های خیال و در رویا‌های سیر می‌کنم با تو
نه عزیزم


به این خیال نباش که روزی سرد شوم، جانم را از من بگیرند با تو دوباره زنده می‌شوم



نه عزیزم


به این خیال نباش که نباشم، دنیا را از من بگیرند، با تو دوباره صاحب دنیا می‌شوم
این روز‌ها می‌گذرد، آسمان تاریک امشب جایش را به روشنی فردا می‌دهد
هیچگاه آن عشقی که در قلبم نسبت به تو دارم تمام نمی‌شود، تمام نمی‌شود هیچگاه آن احساسی که به تو دارم
هر چه دوست داری از من بخواه جز فراموش کردنت،


اگر می‌خواهی بروی برو، اما من هستم، آنقدر می‌مانم تا برگردی
آنقدر عاشقت می‌مانم تا برگردی ...


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
♥♥♥


می‌خواستم با تنهایی کنار بیایم، دلم با تنهایی کنار نیامد
رفت تنهایی و جایش را به یک عشق آسمانی داد
شکست شیشه غمهایم و پر شد از شادی روزگارم
نه در رویاهایم تو را سوار بر اسب سفید می‌بینم نه مثل پرنده در آسمان‌ها
من تو را بی رویا همینجا در کنار خودم می‌بینم



نشسته‌ای روی پاهایم، خیلی خوب فهمیده‌ای که چقدر دوستت دارم
و بلند فریاد می‌زنی دوست داشتنت را
بی قید و شرط، بی منت، بدون خواهش، بدون التماس
من تو را دارم تو اینجا هستی دقیقا کنار من
چند لحظه به وسعت تمام لحظه‌ها، نگاهت می‌کنم و همین می‌شود که من تو را حس می‌کنم



یک احساس بی پایان که تو را در بر گرفته و درونم را از عطر حضور عاشقانه‌ات پر کرده
تویی قبله راز و نیازهایم، دستانت را به من سپرده‌ای و گرم شده دستهایم
تا همینجا همین خط، بگذار آخر خطمان را نشانت دهم
آخر خط ما یک نقطه چین بی پایان است ...
می‌خواهم همه بدانند که عشقمان ابدی و جاودان است ...


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
♥♥♥




آخرش یک نفر از راه می‌رسد
که بودنش جبرانِ تمامِ نبودن‌هاست

جبرانِ تمامِ بی انصافی‌ها و شکستن‌ها …
یکی که با جادویِ حضورش دنیایِ تو را متحول می‌کند ...
جوری تو را می‌بیند که هیچ کس ندیده ...
جوری تو را می‌شنود که هیچ کس نشِنیده ...
و جوری روحِ خسته‌ تو را از عشق و محبت اشباع می‌کند

که با وجود او دیگر نه آرزویی می‌ماند برایِ نرسیدن

و نه حسرت و اندوهی برای خوردن …
دستش را که گرفتی در چشمانش که نگاه کردی بگو:
تو مثل باران هستی
بارانی از گل
بارانی از مهر
بارانی از لبخند
بارانی که به زندگی کویری من جان بخشید
با تو بودن را دوست دارم، چرا که تو را دوستت دارم آرام جانم
تا همیشه پای تو می‌مانم

حواست باشد!
بعضی آدم‌ها خودِ معجزه‌اند انگار
آمده‌اند تا تو مزه‌ خوشبختی را بچشی
آمده‌اند تا دلیلِ آرامش و لبخندِ تو باشند
آمده‌اند که زندگی کنی


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
♥♥♥




حتی اگر هرگز
بار دیگر تو را نبینم
احتیاج دارم بدانم
جایی
در این شهر کثیف ترسناک
در گوشه ای از این جهنم سیاه
تو هستی و
مرا دوست داری...


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: Melika Kakou

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
احساس می کنم تکه ای از قلبم به هر کجا که می روی به هر کجا که سفر می کنی با توست عزیزترین، در نبودت هیچ تسکینی برای تنهاییم نیست… ثانیه ها را می شمارم برای دوباره با تو بودن

******


دلم بودن با تو را می خواست، و اگر بودی در مقابلت زانو می زدم و به قصد پرستیدنت، تمام نهفته های قلبم را نثار تو می کردم



******

بدون تو خانه خالی از هر شور و جنبشی ست، به خانه می روم … نیستی و انگار چیزی گم شده ست.. برگرد تا خانه بهشت شود ای صاحب زیباترین چشم های جهان، برگرد تا دوباره نفس های من آغاز شود عشق شیرینم

******


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

Melika Kakou

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
عضویت
24/4/20
ارسال ها
351
امتیاز واکنش
7,083
امتیاز
263
محل سکونت
In The Windows
زمان حضور
73 روز 27 دقیقه
دلم بهانه‌گیر شده
زندگی می‌خواهد
عشق می‌خواهد
سفر می‌خواهد
هوای تازه می‌خواهد
قشنگی می‌خواهد
نه
هیچکدام از اینها را نمی‌خواهد
خوب من...
دلم تو را می‌خواهد.....


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
دِل دارم، معجزه ی کلامِ من، با خدا حافظی ات می میرم و بازگشتت مرا به زندگی باز می گرداند، روزی که برگردی به شادی دیدن بهشت چشمانت دوباره قَبای عشق خواهم پوشید و دوباره زندگی خواهم کرد

******




قدیس وارِ من، هر نوایی که در این جا می پیجد یاد آور توست، با توست که عطر مهربانی و یاس را حس می کنم، صاحب تمام رویاهایی و شکوه تمام شعرهای جهان به خاطر توست

******


پس از سال ها، هنوز خود را دلتنگ آن چشم های بارانی می یابم، هر دقیقه از هر ساعت، هر روز در هر هفته، هر هفته در هر ماه و هر ماه در هر سال

******


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا