•~✓جــمـــله‌های به یــاد مانـــدنی✓~•

amir.h.f · 11/9/20

واقعیت این است که ما همگی در این سیاره، تنها هستیم. هر کدام از ما کاملا تنهاییم و هرچه زودتر این حقیقت را بپذیریم، به نفعمان خواهد بود. بسیاری از مردم تنها زندگی می کنند، چه ازدواج کرده باشند و چه مجرد باشند. بدون هیچ یافتنی، همیشه در جستجو بوده اند...!

☆پلی به سوی جاودانگی

#ریچارد_باخ

amir.h.f · 11/9/20

عشق فصل‌های خود را دارد.

رابـ*ـطه‌ها هم باید بنا به فصل‌ها تغییر کند تا در جهنم تابستان هم مانند بهشت بهاران جوان و شکوفان بمانند؛

وگرنه دیگر عشقی در کار نخواهد بود که بپاید.

☆ زندگی خوب

#مارک_ورنون

amir.h.f · 11/9/20

من که توانایی آن را نداشته ام که گذشته خودم را نگه دارم، چطور می توانم به نجات دادن گذشته دیگری امید داشته باشم؟

☆ تهوع

#ژان_پل_سارتر

amir.h.f · 11/9/20

هملت: بودن یا نبودن؟ مسئله این است!

آیا شریف‌تر آن است که ضربات و لطمات روزگار نامساعد را متحمل شویم و یا آنکه سلاح نبرد بدست گرفته با انبوه مشکلات بجنگیم تا آن ناگواری ها را از میان برداریم؟

☆هملت

#ویلیام_شکسپیر

amir.h.f · 11/9/20

مدّتی باران و تاریکی را گوش کردم. چه لذّتی دارد از فردای نیامده نترسیدن، گوش به باران دادن، چای درست کردن، پادشاه وقت خود بودن ...

☆ روزها در راه

#شاهرخ_مسکوب

amir.h.f · 11/9/20

هرکس به شیوه خود به خدا نزدیک می شود؛ یکی با یقین، دیگری با انکار و سومی با تردید ...

☆ مکتوب

#پائولو_کوئیلو

amir.h.f · 11/9/20

اگر بخواهیم همیشه از احساسمان پیروی کنیم

کشتی زندگیمان بارها و بارها به گل می نشیند.

در زندگی فقط یک راه بی خطر وجود دارد

و آن راه، حقیقت است ...

☆ آنی شرلی در خانه رویاها

#لوسی_ماد_مونت_گومری

amir.h.f · 11/9/20

پدرم به من گفته بود برو سراغ جایی که اول بهت پول می‌دهند و بعد امیدِ این که می‌توانی پول را برگردانی. این یعنی بانکداری و بیمه. آن چیزی را که واقعی است ازشان بگیر و به‌جایش یک تکه کاغذ تحویل‌شان بده. پول‌شان را خرج کن. باز هم خواهد رسید.

دو چیز محرکِ آن‌هاست: طمع و ترس.

یک چیز محرکِ توست: فرصت.

به نظر نصیحت خوبی می‌رسید. فقط مسئله این بود که پدرم وقتی مُرد کاملاً ورشکسته بود!

☆ عامه پسند
#چارلز_بوکفسکی

amir.h.f · 11/9/20

ولی سرانجام روزی رسید که آن وضع خوش و آرام پایان یافت.

وقتی دو نفر که ظاهرا با یکدیگر صمیمی و موافق هستند،

متوجه شوند که واقعا در بعضی جهات با یکدیگر تضاد دارند

و آنچه مورد علاقه ی یکی است دیگری را خوش نمی آید،

خواه ناخواه میانه شان شکرآب خواهد شد.

☆ بلندی های بادگیر

#امیلی_برونته

amir.h.f · 11/9/20

هريک از ما،

شب ها پيش از خواب،

از شاخه ای به شاخه ی ديگر می پريم

و دور كره ی زمين می چرخيم.

آينده هزار در دارد و كليد اين درها

در جيب های ماست.

جيرينگ جيرينگ ِ آنها را می شنويم

و نميدانيم كدام در را،

كی و كجا، باز كنيم...!

☆ دو دنیا

#گلی_ترقی

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین