•~✓جــمـــله‌های به یــاد مانـــدنی✓~•

amir.h.f · 5/9/20

⊱ به سکوت خو می گرفت.

و آن قدر بی حضور شده بود که همه فراموشش کرده بودند.

انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد...

☆سمفونی_مردگان

#عباس_معروفی

amir.h.f · 5/9/20

در زمان ما خنده ارزان نیست...

خنده از ته دل...

تا بخواهی پوزخند و زهرخند و ریش‌خند اما یک خنده‌ی پاک.

کاش می‌جستی، قایمش میکردی و به دیوار اتاقت می‌کوبیدی !

☆آتش_بدون_دود

#نادر_ابراهیمی

amir.h.f · 5/9/20

⊱ بابا‌ لنگ دراز عزیز. شما کجا هستید. شما را به خدا به یاد من باشید. من خیلی تنها هستم و دلم می‎خواهد یک نفر به یاد من باشد. آه بابا کاش شما را می‎شناختم آن وقت هرگاه یکی از ما غمگین بود یکدیگر را دلداری می‎دادیم. گمان نمی‎ کنم بتوانم بیش از این در لاک ویلو بمانم. خیال دارم از اینجا بروم. من بیماری تنهایی دارم و تشنه خانواده هستم.

☆بابا_لنگ_دراز

#جین_وبستر

amir.h.f · 5/9/20

⊱ جنايت را نمى شود علاج كرد

زخم هايى كه به روح وارد مى شوند،

بزرگترين جنايت اند!

☆دست_هاى_آلوده

#ژان_پل_سارتر

amir.h.f · 5/9/20

⊱ دوباره سکوت و تاریکی همه‌جا را فرا گرفت– من پیه‌سوز اطاقم را روشن نکردم، خوشم آمد که در تاریکی بنشینم– تاریکی، این ماده غلیظ سیال که در همه‌جا و در همه چیز تراوش میکند. من به آن خو گرفته بودم– در تاریکی بود که افکار گم شده‌ام، ترسهای فراموش شده، افکار مهیب باور نکردنی که نمی‌دانستم در کدام گوشه مغزم پنهان شده بود، همه از سر نو جان میگرفت، راه میافتاد و بمن دهن کجی میکرد– کنج اطاق، پشت پرده، کنار در، پر از این افکار و هیکلهای بی‌شکل و تهدید کننده بود.

☆بوف_کور

#صادق_هدایت

amir.h.f · 5/9/20

گذشته دروغى بيش نيست

و خاطره بازگشتى ندارد

و هر بهارى كه مى گذرد،

ديگر برنمى گردد و حتى شديدترين

و ديوانه كننده ترين عشقها

نيز حقيقتى ناپايدار است...

☆صد سال تنهایی

#گارسیا_مارکز

amir.h.f · 5/9/20

⊱ اگر برای بعضی از دردها درمان‌های متعدد و زیاد تجویز کنند این علامت آن است که درد بی‌درمان است. من فکرها میکنم. مغز خود را داغون میکنم، هزارها تدبیر به خاطرم می‌رسد، واقعا هزارها! امّا اساساً معنی همه‌ی آن‌ها این است که یک راه حل هم به نظرم نمی‌رسد.

☆باغ_آلبالو

#آنتوان_چخوف

amir.h.f · 5/9/20

⊱ کسی چه می داند؟ اصلا مقصودتان چیست که آدم آخرش می میرد؟

شاید انسان صد حس داشته باشد که در موقع مرگ، فقط پنج حس آشنا و معروفش از بین برود و نود و پنج حس دیگرش زنده بماند.

☆باغ_آلبالو

#آنتوان_چخوف

amir.h.f · 5/9/20

⊱همه خانواده های خوشبخت به هم شبیه هستند ، اما تیره بختی یک خانواده بدبخت مخصوص به خود است.

☆انا_کارنینا

#تولستوی

amir.h.f · 5/9/20

⊱بسيارى از معلمين تاريخ هنوز هم نمى دانند مقصود از تدريس تاريخ فقط دانستن حوادث جنگى نيست و اگر مقصود همين باشد، براى شاگرد مدرسه چه فايده دارد كه بداند فلان جنگ در چه تاريخ واقع شده يا فلان سردار در چه تاريخ بدنيا آمده؟ يا چه زمانى مرده است؟ بلكه شاگرد بايد بطور دقیق از علت اين نبردها و حوادث تاريخى آگاه شود.

☆نبرد_من

#آدولف_هيتلر

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین