مشاعره با حرف ت

~XFateMeHX~ · 17/2/22

تنگهٔ زرگر بیابی صدهزار

یک حقیقت فهم کن در زر نگر

~XFateMeHX~ · 17/2/22

تابش حسن تو در کعبه و بتخانه فتاد

آتش عشق تو، بر محرم و نامحرم زد

~XFateMeHX~ · 17/2/22

تا صبا شانه بر آن زلف خم اندر خم زد

آشیان دل صد سلسله را، برهم زد

~XFateMeHX~ · 17/2/22

تو را تن تو چو بند است و این جهان زندان

مقر خویش مپندار بند و زندان را

~XFateMeHX~ · 17/2/22

تو آن شاهی که اندر شرق و در غرب

جهود و گبر و ترسا و مسلمان

~XFateMeHX~ · 17/2/22

تا هست آب در جگر و چشم تر بسر

بر کردهای خویش بزاری ببار اشک

~XFateMeHX~ · 17/2/22

تو سخن می گویی و خوبان عالم خامشند

لشکری خاموش به چون هست سلطان در سخن

~XFateMeHX~ · 17/2/22

تو عالمی و علمدار تو ست شیطانی

تو عِلم گوی که شیطان شود ز تو مقهور

~XFateMeHX~ · 17/2/22

تا عیار عشق عیاران پدید آرند باز

زرگران نه فلک در مرد پالایی شدند

~XFateMeHX~ · 17/2/22

تو طاعت حق کنی به امید بهشت

نه نه تو نه عاشقی که مـزدوری تـو

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی