مشاعره با حرف پ

Ryhwn · 16/1/21

پس از عمری که میگردد
به کامم یک نفس گردون...
نمیدانم که میسازد؟ همان ساعت پشیمانش
هاتف_اصفهانی
***
پیام دادم و گفتم
بیا خوشم می دار
جواب دادی و گفتی که
من خوشم بی تو !
سعدی
***
پسندی خوار و زارم تا کی و چند
پریشان روزگارم تا کی و چند
ته که باری ز دوشم برنگیری
گری سربار بارم تا کی و چند
باباطاهر

محدثه موحدی · 23/3/21

پسر کو ندارد نشان از پدر
نشاید که نامش دهند پسر

FaTeMé_KH · 23/3/21

پرخاش که از هر دهنی تلخ چو زهر است
چون از لـ*ـب شیرین تو افتاد شکر شد

ابوالحسن ورزی

Sh@bnam · 12/5/21

فاطمه بانو گفت:
پرخاش که از هر دهنی تلخ چو زهر است
چون از لـ*ـب شیرین تو افتاد شکر شد

ابوالحسن ورزی

پیوستگی به حق ز دو عالم بریدن است
دیدار دوست، هستی خود را ندیدن است
بیدل دهلوی
♡♡♡
پدر، آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
شیشه ای بود که شد باعث ویرانی من
پروین اعتصامی
♡♡♡
پنــج روزی که دریـن مرحـله مهلــت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان اینهمه نیست
حافظ

BARAN :) · 12/6/21

Sh@bnam گفت:
پیوستگی به حق ز دو عالم بریدن است
دیدار دوست، هستی خود را ندیدن است
بیدل دهلوی
♡♡♡
پدر، آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
شیشه ای بود که شد باعث ویرانی من
پروین اعتصامی
♡♡♡
پنــج روزی که دریـن مرحـله مهلــت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان اینهمه نیست
حافظ

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
نا خلف باشم اگر من به جویی نفروشم

Sh@bnam · 12/6/21

BARAN :) گفت:
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
نا خلف باشم اگر من به جویی نفروشم

پُر از خاطرات ترک خورده‌ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده‌ایم
اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم
اگر دل دلیل است، آورده‌ایم
اگر داغ شرط است، ما برده‌ایم
اگر دشنه ی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده‌ایم!

BARAN :) · 12/6/21

Sh@bnam گفت:
پُر از خاطرات ترک خورده‌ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده‌ایم
اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم
اگر دل دلیل است، آورده‌ایم
اگر داغ شرط است، ما برده‌ایم
اگر دشنه ی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده‌ایم!

پدر، آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
شیشه ای بود که شد باعث ویرانی من

Sh@bnam · 12/6/21

BARAN :) گفت:
پدر، آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
شیشه ای بود که شد باعث ویرانی من

پروانه سوخت، شمع فرو مرد، شب گذشت
ای وای من که قصه‌ی دل ناتمام ماند

BARAN :) · 13/6/21

Sh@bnam گفت:
پروانه سوخت، شمع فرو مرد، شب گذشت
ای وای من که قصه‌ی دل ناتمام ماند

پارسایی و سلامت هوسم بود ولی
شیوه ای می کند آن نرگس فتان که مپرس

Sh@bnam · 13/6/21

BARAN :) گفت:
پارسایی و سلامت هوسم بود ولی
شیوه ای می کند آن نرگس فتان که مپرس

پنج روزی که درین مرحله مهلت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

کاربر فعال انجمن

حامی انجمن رمان ۹۸

کاربر فعال انجمن

حامی انجمن رمان ۹۸

کاربر فعال انجمن

حامی انجمن رمان ۹۸

کاربر فعال انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین