مشاعره با حرف پ

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پس تو را هر غم که پیش آید ز دَرد

بر کسی تهمت منه، بر خویش گَرد

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پیِ همدردیام به چشمِ پرآب

ماهیان، زار میزنند امشب

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پریشان کن سرِ زلف سیاهت، شانهاش با من

سیهزنجیرِ گیسو باز کن، دیوانهاش با من

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پس از عمری تجسّس، گشت معلوم

که تو در کُشتنِ من دست داری

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پند حکیم، بیش از این در من اثر نمیکند

کیست که برکُنَد یکی زمزمة قلندری؟

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پروانههای خنده دگر پر نمیزنند

در خانهای که نیست گلِ بینظیر من

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پیوسته است سلسلة موجها به هم

خود را شکسته هرکه دلِ ما شکسته است

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پیکرتراش، روز ازل شاهکار کرد

با تیشه، نقشِ یار به سنگ آشکار کرد

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پیِ هرلحظه مرا بیمِ فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گُسَلِ زلزلهها ست

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پریشانخاطران رفتند در خاک

مرا از خاکِ ایشان آفریدند

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی