مشاعره با حرف پ

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پیامی ز من پیشِ کاووس بر

بگویش که ما را چه آمد به سر

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پاره گردانَد زلیخای صبا

صبحدم بر یوسُفِ گُل، پیرهن

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پس کدامین شهر زآنها خوشتر است؟

گفت: آن شهری که در وی دلبر است

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پروانهای از پیلهاش دارد هوای پاشدن

امّا تو او را بسته بر زنجیرِ دنیا خواستی

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پس حکیمان گفتهاند این لحنها

از دَوارِ چرخ بگرفتیم ما

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پیرهن، رنگین و رقصِ دستمال

فصلِ پاییزِ بهاری یاد باد!

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پارهدوزی میکُنی اندر دکان

زیرِ این دکّانِ تو، مدفون دو کان

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پرسید زآن میانه یکی کودک یتیم

کاین تابناک چیست که بر تاج پادشا ست؟

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پندگفتن با جَهولِ خوابناک

تخمافکندن بود در شورهخاک

~XFateMeHX~ · 20/2/22

پروانة پروانه، پَری سوخته باشد

داراییِ عاشق، جگری سوخته باشد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی