هانیه جان | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان 98

ASaLi_Nh8ay · 21/2/20

***
دقیق بخواهم بگویم 25 سال قبل یک فرشته زیبا چشم‌هایش را به روی این جهان تقلبی باز کرد.
فرشته‌ای که از همان اول سرنوشتش رقم خورده بود و هدف نهایی‌اش مشخص شده بود.
خدا او را دوست دارد و دست محبتش را بر سر او می‌کشد.
نام او را هآنیه گذاشتند و چه نام زیبایی!
دهم مرداد ماه، سال روز به دنیا آمدنت مبارک بهترین هآنیه.

ASaLi_Nh8ay · 21/2/20

***
مادرت سرش همیشه بالاست.
به‌خاطر زاده‌ای چون تو به خودش افتخار می‌کند.
ای کاش من نیز زاده مرداد ماه می‌بودم تا مثل تو سرنوشت روشنی در انتظارم باشد.
تابستان به خودش می‌بالد و خوش‌حالی‌اش را پنهان نمی‌کند؛ دلیل خوش‌حالی‌اش مشخص است!
چون تو به دنیا آمدی تابستان به خودش می‌بالد.

ASaLi_Nh8ay · 21/2/20

***
هآنیه جان.
صحبت‌هایم کم کم رو به تمام شدن است.
اما این را هرگز فراموش نکن که تو همیشه برای ما بهترین بوده‌ای و بهترین خواهی بود.
زبان با وجود تو برایمان شیرین گون شده است؛ پس تا انتها همراه ما باش.
فراموش نکن شاگردانی هم‌چون ما داری که با تمام وجود دوستت دارند.

ASaLi_Nh8ay · 21/2/20

***
مهربان معلم روزی از هم جدا خواهیم شد!
اما،
خاطره‌های تو در قلبمان خاطره‌ها خواهیم ساخت و یاد تو همیشه زنده است.
مهربانی بی‌دریغ تو، در دل‌هایمان خانه کرده است.
و تو همیشه در قلب و یاد ما زنده خواهی بود.

ASaLi_Nh8ay · 21/2/20

***
زیبا معلم
الحق که لقب معلم فقط به تو می‌آید.
لقبی که به آن نام صدایت می‌زنند و تو با مهربانی پاسخ می‌دهی!
معلمم
هر چه از تو بگویم باز کم گفته‌ام؛ زیرا تو بیشتر از آنی که بخواهم برای دیگران تو را به درستی وصف کنم!

ASaLi_Nh8ay · 21/2/20

***
فریادهایت زیباست!
اما نمی‌گویی حنجره مبارکت آسیب می‌بیند؟!
مهربان هآنیه،
چرا با آمار اذیت‌های بی شمارمان تعداد منفی‌هایمان کم است؟!
چرا برای اذیت‌هایمان از ما نمره‌ای کسر نمی‌کنی ؟!
این‌جاست که باید بگویم:
"مهربان معلم، دوستت دارم"

ASaLi_Nh8ay · 21/2/20

***
5/مرداد ماه/ 1398
این تاریخ را به یاد داری؟!
همان موضوع اعتراض‌هایمان از شما!!
در حقیقت بحث هیچ اعتراضی نبود!
بلکه بحثی برای تولد تو بود.
6/مرداد ماه/ 1398
این دفعه نتوانستیم از روی اجبار تو را به بیرون از کلاس ببریم!
متوجه رفتارهای مشکوکمان شده بود.
اما موفق نشدی که بدانی چه کاری در ساعت کلاست انجام می‌دهیم.
آن روز از هر لحظه‌ای که شما فارغ از کارهای ما می‌شدید، استفاده می‌کردیم تا برنامه‌هایمان را کامل کنیم!

7 /مرداد ماه/ 1398
روز نهایی!
درست است روز تولدت 10 مردادماه است و ما نزدیک ترین روز به روز تولدت را انتخاب کرده بودیم!
روزی که قرار است به همه ما خوش بگذرد.

ASaLi_Nh8ay · 21/2/20

***
ابتدای سال 98 برایم چندان دلنشین نبود!
اما گاهی شنیدن تولدت مبارک از زبانی تلخ برایت یک دلنشینی به وجود می‌آورد!
سال دل‌نشینی برایم نبود اما اتفاقاتی افتاد که طعم خوشی را چشیدم.
یکی از آن اتفاقات برنامه تولد تو بود مهربان!
تولدی که می‌خواستیم برایت بهترین تولد شود و هم‌چنین به یاد ماندنی.
تولدت پیشاپیش مبارک بهترین

ASaLi_Nh8ay · 21/2/20

***
سال‌ها گذشتند!
روزها گذشتند و به دنبال آن‌ها عمرما گذشت!
روزها می‌گذرد و عمرما هم‌چنان در حال گذر است!
شاید با خودت بگویی:
چه زود گذشت!
شاید هم نه!
شاید از 25 سال زندگی شادمان باشی و شاید هم حسرت چیزهایی را بخوری!

ASaLi_Nh8ay · 21/2/20

***
بهار با سه ماه رویایی‌اش آمد.
فروردین با سبزی طبیعتش آمد و چندی بعد گذشت! تمام شد!
اردیبهشت با شکوفه‌هایی صورتی رنگ آمد و گذشت!
خرداد و تیر هم آمدند و گذشتند!
و مرداد رسید!
مرداد همراه با نسیم تابستانه‌اش از راه رسید و گرمابخش وجودها شد.
مرداد ماهی
ساده می‌نویسم و ساده می‌گویم اما امیدوارم به دلت بشیند
"هآنیه جآن؛ تولدت مبارک"

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین