خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

عاشقانه نوشت

  1. Saghár✿

    عاشقانه های سارا قبادی

    اين روزها بى حواس ترين زن دنيا منم كه در گذر از ميان مردم شهر با هر عطرى به ياد تو سرخوش مى شوم و در چهار خانه ي هر پيراهنى شبيه تو بيتوته مى كنم اين روزها هستى و نيستى و ميان بى حواسي هاى معلقم قدم مى زنى تو را مى گردم در ميان تمام كسانى كه شبيه تو نيستند و سراغ تو را از شلوغ ترين خيابان هاى شهر...
  2. Saghár✿

    دلنوشته های سارا صالحی

    یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته میمیره یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان...
  3. BINA.A

    دلنوشته‌ های محمد عسکری ساج

    کارگرانی در من مشغول کارند که گذشته را حفر می‌کنند... و هر بار دست‌هایم را پیدا می‌کنند میان موهایت موهایت را پیدا می‌کنند در شیار دست‌هایم و مگر شیارهای کف دست غیر از این است که تو رودخانه‌های زیادی بوده‌ای که از من گذشته‌ای؟ این کارگر که آواز می‌خواند، به دهانم رسیده است؛ این کارگر که گریه...
  4. BINA.A

    ‌عاشقانه‌ های مهران رضانیا

    می‌شود نبود؟ یا می‌شود چشم‌ها را بست و آهسته مُرد؟ تا دوباره متولد شوم و تو را جایی دیگر ببینم! در جهانی دیگر، و یا در جغرافیایی نزدیک به موهای تو...! ولی می‌ترسم زبان هم را نفهمیم! آن وقت تا بخواهم یاد بگیرم و تکرار کنم "دوستت دارم"، باز هم دیر شده باشد... انجمن رمان نویسی...
  5. SAEEDEH.T

    عاشقانه های زهرا سرکار راه

    دلم یک آرمشِ مُمتد می خواهد ! بخوابم ، بیدار شوم... آمده باشی ... بخوابم ، بیدار شوم نرفته باشی ... بخوابم ، بیدار شوم هیچ چیز تکان نخورده باشد ... *** برای در خواب دیدنت به کدام پهلو باید خوابید؟ کدام وِرد را باید خواند؟ چگونه باید بود که از میانِ تمامِ نخواستنی‌ها یک توِ دلخواه به خواب بیایی؟...
  6. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌ های لیلا کردبچه

    می خواهی دلتنگت نباشم انگار که بخواهی، شیروانی‌هایِ "رشت" خیس نباشند. انگار که بخواهی زمستان‌هایِ "الموت" سرد انگار که بخواهی پاییزهای روستای چنار "کاشان" زرد. دنیا اما کاری به خواستنِ هیچکس ندارد. من هم سالهاست می خواهم کنارم باشی. انجمن رمان نویسی https://forum.roman98.com https://roman98.com
  7. SAEEDEH.T

    دلنوشته‌ های امیر وجود

    بايد مرد باشى تا بفهمى ميان چند ميليارد آدم يكى را دوست داشته باشى و پايش بمانى حتى اگر نباشد... انجمن رمان نویسی https://forum.roman98.com https://roman98.com
  8. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌ های کیکاووس یاکیده

    فرقی نمی کند باران ببارد یا نه فرقی نمی کند چشمان تو چه رنگ باشد به خانه می رسم یا نه مهم نیست! من کلاهی ندارم که از سر بردارم یا دندانی نمانده ست تا لبخندی بسازم من و تو خاطرات درختان یک کوچه ایم! انجمن رمان نویسی https://forum.roman98.com https://roman98.com
  9. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌ های روجا چمنکار

    می خواستم پرنده باشی پر بکشی و هرگز برنگردی. حالا سال هاست در من لانه کرده ای شاخه هایم را شکسته ای هر شب خواب هایم را ریخت و پاش می کنی و هر روز نوک می زنی به زندگی ام... انجمن رمان نویسی https://forum.roman98.com https://roman98.com
  10. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌ های کیومرث منشی‌زاده

    وسواس دوست داشتن مرا بیاد ماهی قرمزی میندازد که در آبهای تنگ بلور به آرامی خواب رفته است یک روز ماهی قرمز از آب سبک تر خواهد شد و دستی ماهی قرمز را – که دیگر نه ماهی ست و نه قرمز از پنجره به باغ پرتاب خواهد کرد تا باران خاکستری مرغان ماهیخوار بر برگ های سپیدار و زردآلو فرو ریزد...! انجمن رمان...
  11. Kallinu

    عاشقانه‌ های محمود درویش

    وطن من پیشانی توست پس مرا گوش ده که تو را می‌گویم: مرا ترک نکن چونان گیاهی پشت حصارها چونان کبوتری مهجور مرا ترک نکن چونان ماهِ دل‌شکسته چونان سیاره‌ای که میان شاخه‌ها به گدایی افتاده‌ست مرا ترک نکن آزاد در حزن خویش. با دستانی که خورشید را جاری می‌کند از دودکش سلول من مرا زندانی کن و اگر از آنِ...
  12. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌ های سیاوش کسرایی

    به یادت هست آن شب را که تنها به بزمی ساده مهمان تو بودم؟ تو می‌خواندی که دل دریا کن ای دوست من اما غرق چشمان تو بودم؟ تو می‌گفتی که: پروا کن صد افسوس مرا پروای نام و ننگ رفته است من آن ساحل‌نشین سنگم چه دانی چه‌ها بر دل این سنگ رفته است مکش دریا به خون خواندی و خاموش تمناگر کنار من نشستی چو...
  13. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌ های عباس صفاری

    انجمن رمان نویسی https://forum.roman98.com https://roman98.com نگو کسی به فکرت نیست و نامت را دنیا از یاد برده است شاید دنیا "تویی و من" و نام ما مهم نیست در جریده عالم با حروف درشت چاپ شود همین که جانانه بر زبان جاری شود تا ابدیت خواهد رفت. انجمن رمان نویسی https://forum.roman98.com...
  14. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌ های ناهید عرجونی

    پیراهن‌ ات را در پهلو گرفته‌ ام این پرچم سفید من است در برابر جنگ‌ های نابرابر دنیا! انجمن رمان نویسی https://forum.roman98.com https://roman98.com
  15. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های فاضل نظری

    بی قرار توام و در دل تنگم گله‌هاست آه بی‌ تاب شدن، عادت کم حوصله‌ هاست همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌ هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال وقتی قفس پرزدن چلچله‌ هاست بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله‌ هاست باز می‌ پرسمت از...
  16. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های رسول یونان

    خورشید برای من ساعت هفت غروب طلوع می کند آن هم از پشت میز یک کافه یعنی وقتی تو را می بینم روز من از حضور تو شروع می شود شب من از غیبت تو کاری کن روزهایم بلند باشند من از شب ها می ترسم انجمن رمان نویسی https://forum.roman98.com https://roman98.com
  17. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های حسین منزوی

    بی‌تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه تو ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو من همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه تو هرکه و هرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تو من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من عرش تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو ای همه دستان ز تو و خوش سرخوشان ز تو هم...
  18. ASaLi_Nh8ay

    عاشقانه‌های مولانا

    در هوایت بی قرارم روز و شب سر ز پایت بر ندارم روز و شب ****** یک ساعت عشق صد جهان بیش ارزد صد جان به فدای عاشقی باد ای جان
  19. Leyla

    مادر!

    انسان های عجیبی هستند... انسان های عجیب فوق العاده... مگر می شود با زخم ما ، یک نفر دیگر دردش بگیرد؟! مگر می شود با مشکل و گرفتاری های ما، یک نفر دیگر درگیر شود؟! مگر می شود با بیماری ما، یک نفر دیگر بیمار شود؟! مگر می شود کسی ما را بیشتر از خودش دوست داشته باشد؟! دارم درباره ی کسانی می گویم...
  20. ASaLi_Nh8ay

    هانیه جان | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان 98

    نام دلنوشته: هآنیه جآن نام نویسنده: ASaLi_Nh8ay سطح دل‌نوشته: منتخب ویراستار: elnaź вαnσσ امشب مهتاب در قلب آسمان می‌درخشد و ستارگان مانند مرواریدهای پراکنده، اما درخشان آسمان را چراغانی کرده‌اند. فصل ها یکی پس از دیگری گذشتند تا به ماه دوم تابستان برسند؛ مرداد را می‌گویم. همان فصلی که...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا