خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام دلنوشته: هآنیه جآن
نام نویسنده: ASaLi_Nh8ay
سطح دل‌نوشته: منتخب
ویراستار: elnaź вαnσσ

امشب مهتاب در قلب آسمان می‌درخشد و ستارگان مانند مرواریدهای پراکنده، اما درخشان آسمان را چراغانی کرده‌اند.
فصل ها یکی پس از دیگری گذشتند تا به ماه دوم تابستان برسند؛ مرداد را می‌گویم.
همان فصلی که زاده‌هایش همیشه نقاب لبخند را بر چهره می‌زنند تا مبادا انسانی از ناراحتیشان رنگ غم به خود بگیرد.
مرداد جان گِله‌ای از تو دارم!
آری از تو!
چرا زاده‌هایت خدای صبر و وفاداری شده‌اند و در برابر حرف‌های ناحق بغض‌هایشان را فرو می‌برند و بدون هیچ سخنی لبخندی را مهمان چهره خود می‌کنند؟!
پارادوکس در وجود زاده‌هایت موج می‌زند مرداد. می‌خندند اما ناراحت!
می‌خواستم لبخندی از سر شادی مهمانت شود اما نمی‌دانم موفق شده‌ام یا نه؟!
می‌دانی وقتی که از سرشوق و شادی می‌خندی چهره‌ات زیباتر می‌شود اما انکار نمی‌کنم در هنگام اخم هم چهره‌ات جذاب‌تر می‌شود.
زیباترین یا جذاب‌ترین؟!
از نظر من تو بهترین هستی در همه چیز!
بهترین معلمم در جست وجوی جمله‌ای پرنقش و نگار برای تبریک تولدت بودم؛ اما با خود گفتم شاید یک جمله ساده اما پر از احساس برایت شیرین‌تر از جمله ای پر نقش ونگار باشد!
بهترین معلم و عزیزترینم در یک جمله ساده اما پر احساس تولدت را تبریک می‌گویم.
"تولدت مبارک بهترین"

به درخواست نویسنده به متروکه منتقل شد!


Hanieh-jan.jpeg


|این دلنوشته رو تقدیم به زیباترین نگاه می‌کنم.
عزیزم امیدوارم که از سورپرایز طلایی شادمان شوی و شادی وجود تو را پر کند.
بهترین دنیا تولدت مبارک.
دهم/مردادماه |​


دلنوشته هانیه جان | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ٩٨

 

پیوست ها

آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14، FaTeMeH QaSeMi، *KhatKhati* و 8 نفر دیگر

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
بار دیگر خستگی که در چشمانت موج می‌زند از نگاهم دور نمی‌ماند.
اسطوره‌ای برای من مهربانم!
لبخند می‌زنی در اوج خستگی؟!
نقاب لبخند می‌زنی بر روی چهره خسته‌ات و لحظه‌ای خستگی‌ات را به زبان نمی‌آوری.
اما مهربانم نفهم که نیستیم خستگی‌ات را می‌فهمیم.
می‌دانی اولین درس را از نگاه خسته‌ات آموختم.
درس اول "لبخند بزن در هنگام خستگی"​


دلنوشته هانیه جان | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14، FaTeMeH QaSeMi، *KhatKhati* و 7 نفر دیگر

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
درس دوم "خستگی‌ات را پشت نقاب لبخند پنهان کن"
خسته‌ای اما به روی ماهت نمی‌آوری.
گاهی فکر می‌کردم خستگی با تو هم خوانی ندارد و خسته نخواهی شد!
اما اکنون می‌فهمم خستگی من و تو یا او نمی‌شناسد؛ گریبان هم را می‌گیرد و جسم و روح را خسته می‌کند.
چه بخواهی، چه نخواهی باز خسته می‌شوی، اما اراده قوی می‌خواهد که با جسمی خسته، لبخند بزنی!!​


دلنوشته هانیه جان | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14، FaTeMeH QaSeMi، *KhatKhati* و 7 نفر دیگر

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
یادت می‌آید که گفتی جوان که شوی درک بالاتری خواهی داشت و مشکلات سعی می‌کنند تو را خسته و آزرده کنند؟!
گفتی جوان که شوی چشمانت زندگی را واضح‌تر می‌بینند، یادت می‌آید؟!
مشکلات گریبان گیر تو شد اما باز لبخند زدی و دنبال راه حل‌ها گشتی.
پس درس سوم "در برابر برخی از مشکلات سکوت نکن و به دنبال کلید جواب باش!"​


دلنوشته هانیه جان | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14، FaTeMeH QaSeMi، *KhatKhati* و 6 نفر دیگر

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
درس چهارم خلاصه می‌شود در حرف تو!
درس چهارم" به جای جست وجوی چراهای مشکلات به دنبال چه‌طور حل کردن آن‌ها باش!
همیشه به جای پاسخ دادن به چراهای مشکلاتت به دنبال چه‌طورهای آن‌ها گشتی!
اراده می‌خواهد بی‌توجه به چراهای بی‌جواب در جست وجوی چه‌طور حل کردن آن‌ها هستی.​


دلنوشته هانیه جان | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14، FaTeMeH QaSeMi، *KhatKhati* و 6 نفر دیگر

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
بغض که می‌کنی، غم‌های عالم بر سرم خراب می شود.
بغض‌های تو بغض‌های من است!
و دردهایت، دردهای من است!
پس مهربانم مبادا بغض کنی یا درد بکشی!​


دلنوشته هانیه جان | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14، FaTeMeH QaSeMi، *KhatKhati* و 6 نفر دیگر

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
هوای دلت بارانی که می‌شود، هوای گریه را می‌کنی!
بغض‌های خفه شده در گلویت از تو طلب رها شدن را دارند.
نمی‌دانم در هنگام بارانی شدن چه حالی داری؟!
اما می‌دانم حال خوبی نخواهی داشت و به آ*غو*ش تنهایی پناه می‌بری.​


دلنوشته هانیه جان | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14، FaTeMeH QaSeMi، *KhatKhati* و 7 نفر دیگر

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
بگویم صبوری یا وفادار؟!
درس امروز چیست معلم صبورم؟!
خوب بودن را دوست داری و به دنبال آن بقیه را به خوب بودن دعوت می‌کنی.
گویا خوب بودن جز عادت‌های روزانه‌ات شده است.
همیشه خوب باش مهربان معلم!
درس پنجم" با یک‌دیگر خوب باشید؛ مبادا دل‌های هم دیگر را با حرفی نابجا بشکنید!"​


دلنوشته هانیه جان | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14، FaTeMeH QaSeMi، *KhatKhati* و 6 نفر دیگر

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
مقدس‌ترین کلمه‌ای که به من آموختی کلمه "مادر" بود!
آموختی مادرهایمان را عاشقانه ستایش کنیم و عاشقشان باشیم.
گرمی آ*غو*ش مادر را برایمان توصیف کردی.
درس امروز واضح است!
درس ششم" مادرم دوستت دارم"​


دلنوشته هانیه جان | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14، FaTeMeH QaSeMi، *KhatKhati* و 6 نفر دیگر

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
امروز از آرزوهایش می‌گفت!
به راستی که چه‌قدر واقع بین است نسبت به زندگی.
کاش علاوه بر زبان خارجه، معلم اخلاق و زندگی برای من می‌بودی!
کاش راز زندگی‌ات را به من هم می‌آموختی.​


دلنوشته هانیه جان | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14، FaTeMeH QaSeMi، *KhatKhati* و 5 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا