خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

HASTI84

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/2/20
ارسال ها
16
امتیاز واکنش
128
امتیاز
98
سن
18
زمان حضور
1 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت نهم
یه پسر قد بلند و چشم و ابرو مشکی به سمت مهیار اومد و با هم دست دادن.
مهیار:
- به به آقا آرش از این ورا؟
آرش خطاب به مهیار کرد و گفت:
- دیگ به دیگ می‌گه روت سیاه. شما چند وقت بود نبودین. نکنه (با چشم ابرو به من اشاره کرد ) نکنه مشغول مراسم ازدواج بودین؟
خواستم جلوی سوتفاهم رو بگیرم که مهیار دست من رو گرفت و فشار داد و گفت:
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت | هستی بابایی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Mahshid Setoodeh، SAEEDEH.T و 3 نفر دیگر

HASTI84

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/2/20
ارسال ها
16
امتیاز واکنش
128
امتیاز
98
سن
18
زمان حضور
1 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت دهم
تو چشم‌های عسلی مهیار خیره بودم. چشمانش از غم لبریز بود، اما این غم نشونه چی بود؟! دلم گواهی اتفاق بدی را می‌داد. مهیار گیتار رو کنار زد و به من اشاره کرد بریم. صدای اعتراض بقیه بلند شد که چرا آهنگ رو نصفه خوندی؟ از جام بلند شدم و از آقا آرش عذرخواهی کردم و به سمت مهیار رفتم.
نفس:
- مهیار یهو چی شد؟
مهیار جوابم رو نداد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت | هستی بابایی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Mahshid Setoodeh، SAEEDEH.T و 3 نفر دیگر

HASTI84

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/2/20
ارسال ها
16
امتیاز واکنش
128
امتیاز
98
سن
18
زمان حضور
1 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت یازدهم
به آخر نامه که رسیدم، سرم سیاهی رفت و روی زمین افتادم. هنوز تصویر لبخند پر رنگ مهیار از جلوی چشمم از بین نمی‌رفت. انگار قلبم نوت زدن خودش رو فراموش کرده بود. باز دوباره تنگی نفس با آ*غو*ش باز من رو بـ*ـغل کرد و آروم آروم جان من رو می‌بلعید. همون جا روی زمین نشستم و به نقطه نامعلومی خیره شدم. دستم را روی قلبم گذاشتم، مثل همیشه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت | هستی بابایی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Mahshid Setoodeh، SAEEDEH.T و 3 نفر دیگر

HASTI84

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/2/20
ارسال ها
16
امتیاز واکنش
128
امتیاز
98
سن
18
زمان حضور
1 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت دوازدهم
پیرزن با دستش محکم رو گونش زد و گفت:
- خدا مرگم بده! دخترم تو چرا گریه می‌کنی؟ نکنه عشقت بوده؟!
عشقم؟! دیگه چه عشقی؟! برای من دیگه چی مونده؟! من لیاقت و ارزش اون کلمه سه حرفی رو نداشتم و نخواهم داشت. من به دنیا اومدم تا تحقیر شم. پیرزن کنارم نشست و گفت:
- دوستت نداشت، شک نکن. اگه داشت هر لحظه قدم‌های بیشتری برای رسیدن تو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت | هستی بابایی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Mahshid Setoodeh، SAEEDEH.T و 3 نفر دیگر

HASTI84

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/2/20
ارسال ها
16
امتیاز واکنش
128
امتیاز
98
سن
18
زمان حضور
1 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
پایان


داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت | هستی بابایی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Mahshid Setoodeh، SAEEDEH.T و 4 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده‌ی عزیز

داستان کوتاه شما بازبینی شد

و ویرایش‌های لازم بر روی آن اعمال گشت.

به امید موفقیت شما و کارهای بهتر و بیشتر...
قلمتان مانا و پر فروغ!

▪تیم ویرایش انجمن رمان ۹۸▪

The unborn


داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت | هستی بابایی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Mahshid Setoodeh، elnaź вαnσσ، Dead girl و یک کاربر دیگر

!Shîma!

معاونت بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/18
ارسال ها
549
امتیاز واکنش
32,220
امتیاز
398
زمان حضور
70 روز 21 ساعت 45 دقیقه


داستان شما مدتی است که روی صفحه قرار گرفته است.
این پست با تاخیر است!


لینک:
[URL...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت | هستی بابایی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Mahshid Setoodeh و SAEEDEH.T
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا