خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام ري‌را
ميان راه فقط صداي تو نشانيِ ستاره بود
که راه را بي‌دليلِ راه جسته بوديم
بي‌راه و بي‌شمال
بي‌راه و بي‌جنوب
بي‌راه و بي‌رويا


من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام
اسامي آسان کسانم را
نامم را ، دريا و رنگ روسري ترا ، ري‌را
ديگر چيزي به ذهنم نمي‌رسد
حتي همان چند چراغ دور
که در خواب مسافرانْ مرده بودند
من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام آقايان
چرا مي‌پرسيد از پروانه و خيزران چه خبر
چه ربطي ميان پروانه و خيزران ديده‌ايد
شما کيستيد
از کجا آمده‌ايد
کي از راه رسيده‌ايد
چرا بي‌چراغ سخن مي‌گوئيد
اين همه علامت سوال براي چيست
مگر من آشناي شمايم
که به آن سوي کوچه دعوتم مي‌کنيد ؟
من که کاري نکرده‌ام
فقط از ميان تمام نامها
نمي‌دانم از چه " ري‌را " را فراموش نکرده‌ام


آيا قناعت به سهم ستاره از نشانيِ راه
چيزي از جُرم رفتن به سوي رويا را کم نخواهد کرد ؟


من راهِ خانه‌ام را گم کرده‌ام بانو
شما ، بانوْ که آشناي همه‌ي آوازهاي روزگار منيد
آيا آرزوهاي مرا در خواب ني‌لبکي شکسته نديديد
مي‌گويند در کوي شما
هر کودکي که در آن دميده ، از سنگ ،‌ ناله و
از ستاره ، هق‌هقِ گريه شنيده است
چه حوصله‌ئي ري‌را
بگو رهايم کنند ،‌ بگو راه خانه‌ام را به ياد خواهم آورد
مي‌خواهم به جايي دور خيره شوم
مي‌خواهم سيگاري بگيرانم
مي‌خواهم يک‌لحظه به اين لحظه بينديشم


آيا ميان آن همه اتفاق
من از سرِ اتفاق زنده‌ام هنوز !؟


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
حقيقت اين است که من
هرگز
در زندگي
سد راه کسي نبوده ، نيستم ، نخواهم بود
من مي دانم
دير يا زود به ري را خواهم پيوست

چشم به راه من نباشيد
با اين حال
يقين دارم که بعد از مرگ
دوباره باز خواهم گشت
وصيت واژه هاي خود را
براي شما باز خواهم خواند

من اين راه را هزاران بار
با باد رفته و با باران باز آمده ام
مسيري که به منزل سپيده دم مي رسد
و شسته تر از شبنم فروردين است

براي ملاقات با محرمانه ترين ترانه هاي من
نيازي به جست و جوي هيچ جانبي از اين جهان خسته نيست
کافي ست
فقط به خواب گل سرخ اشاره کنيد
به رد پاي پرنده
به بلوغ باد
به بوي باران
حتما به رگه هاي روشني از اردي بهشت خواهيد رسيد

تا ابد
تا ابد
هر شهابي که از سينه آسمان مي گذرد
باردار شعري ست
که من يادم رفته است شکارش کنم


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
مي‌روي ، برمي‌گردي ، قدم مي‌زني
ما نشسته‌ايم
ما ساکت و خاموش نگاهت مي‌کنيم
انگار بوي کبريت و کبوتر سوخته مي‌آيد
مي‌گويي يک نفر اينجا
اين گل سرخ را بوييده است
يک نفر اينجا بوي بـوسه مي‌دهد
يکي از ميان شما خوابِ ستاره ديده است

ما مي‌ترسيم
خاموشيم
نگاهت مي‌کنيم
فقط يکي از ميان ما آهسته مي‌پرسد
سردت نيست ؟
بفرما کنارِ سنگچينِ روشن رويا
همه‌ي ما اهلِ همين حواليِ غمگينيم
نگرانِ آسمانِ اخم‌کرده‌ي بي‌کبوتر نباش
فردا حتما باران خواهد آمد

مي‌روي ، برمي‌گردي ، قدم مي‌زني
مي‌گويي آب در اجاقِ روشن بريزيم
آب در اجاقِ روشن مي‌ريزيم
مي‌گويي ديدنِ روشنايي خوب نيست
شنيدنِ رويا بد است
و باران به خاطر شماست که نمي‌بارد

ما مي‌ترسيم
خاموشيم
نگاهت مي‌کنيم
و ديگر کسي از ميانِ ما
به سنگچينِ روشنِ رويا نمي‌انديشد
به کبوتر و کبريت
به ارغوان و آينه نمي‌انديشد

برمي‌خيزيم ، مي‌رويم ، برمي‌گرديم
و باز بعد از هزار سالِ تمام
ترا و دريا را مي‌شناسيم

برايت بـ*ـو*سه و باران آورده‌ايم
نترس عزيزم ، نترس


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
من
تو را لمس کرده ام
من که متبرک ام کرده اند از ترانه هاي شيراز
من که تمامي اين سال ها
يکي لحظه حتي
خواب
به راهم نبرده است

من دست برداشته و
پا بريده توام
تو
ماه ابرينه پوش
من دست خط شفاي سروش

هي دختر خواب هاي بي رخصت
بي تاب هرچه برهنگي
خوشه خزاني انگور
در اين جهان
تنها يکي واژه کافي بود
تا آدمي از تماشاي تو تمام

تو از دعاي کدام حواي گندم پرست
به اين پرده از عطر ملائک رسيده اي ؟
که رسولان هزاره زن
پا به روياي تو شاعر شدند ؟

هي دختر برف هاي هرچه بسيار تشنگي
در اين دقيقه مکشوف
مسير ماه
پر از مويه هاي مکرر من است

هنوز هم بر اين باورم
که پسين يکي از روزهاي دي
من تو را از تخيل خداوند ربوده ام

حالا هرچه پيش تر مي آيم
باز تو دورتر
بر قوس مزار گاه ماه ايستاده اي
من در غياب تو
با سنگ سخن گفته ام
من در غياب تو
با صبح ، با ستاره ، با سليمان سخن گفته ام
من در غياب تو
زخم هاي بي شمار شب ايوب را شسته ام
من در غياب تو
کلمات سربريده بسياري را شفا داده ام
هنوز هم در غياب تو
نماز ملائک قضا مي شود
کبوتر از آرايش آسمان مي ترسد
پروانه از روشنايي گل سرخ هراسان است

بگو کجا رفته اي
که بعد از تو
ديگر هيچ پيامبري از بيعت ستاره با نور
سخن نگفت


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
اين صبح ، اين نسيم
اين سفره‌ي مهيا شده‌ي سبز
اين من و اين تو ، همه شاهدند
که چگونه دست و دل به هم گره خوردند
يکي شدند و يگانه
تو از آن سو آمدي و او از سوي ما آمد ، آمدي و آمديم
اول فقط يک دل بود
يک هواي نشستن و گفتن
يک بوي دلتنگ و سرشار از خواستن
يک هنوز با هم ساده
رفتيم و نشستيم ، خوانديم و گريستيم
بعد يکصدا شديم
هم‌ آواز و هم‌ بغض و هم‌ گريه
همنفس براي باز تا هميشه با هم بودن
براي يک قدم‌زدن رفيقانه
براي يک سلام نگفته ، براي يک خلوت دل‌خاص ، براي يک دلِ سير گريه کردن
براي همسفر هميشه‌ي عشق ، باران
باري اي عشق ، اکنون و اينجا ، هواي هميشه‌ات را نمي‌خواهم
نشاني خانه‌ات کجاست ؟


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
پیمان شکنان فراوانند
تهمت زنندگان فراوانند
ددان و دژخیمان فراوانند
و یاوران مهر اما چه اندکند !

هیچ زبانی بی اشاره و بی نیش نرفته است
هیچ دهانی از شبنم و مهربانی با من سخن نگفت
تهمت زنندگان فراوانند
و عاشقان آدمی اما چه اندکند !

ای مهر چه می کنی !؟
با من چه می کنی !؟

آه ای فراخ دارندهء دشت های بی کران !
برخیز و نظاره کن که ویرانتر از قدم های من آفتاب است
که در خاموشی ستاره گریه می کند .
من این گونه : یک دست به روی زخم و یک دست در دست آفتاب
از کهکشان هلاهل و اندوه گذشته ام !


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
وقتی که تو نیستی
دنیا
چیزی کم دارد

من فکر می کنم در غیاب تو
... همه ی خانه های جهان خالی ست
همه ی پنجره ها بسته است
اصلا کسی
حوصله آمدن به ایوان عصر جمعه را ندارد

واقعا
وقتی که تو نیستی
آفتاب هم حوصله ندارد راه بیفتد
بیاید بالای کوه،
اما دیوارها
تا دل ات بخواهد بلندند
سرپا ایستاده اند
کاری به بود و نبود نور ندارند
سایه ندارند

من قرار بود
روی همین واقعا
فقط روی همین واقعا
تاکید کنم
بگویم :
واقعا
وقتی که تو نیستی
خیلی ها از خانه بیرون نمی آیند

واقعا
وقتی که تونیستی
من هم
تنهاترین اتفاق بی دلیل زمین ام

واقعا
وقتی که تونیستی
بدیهی ست که تو نیستی


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
سلام!
حال همه‌ی ما خوب است
ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويند
با اين همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!


تا يادم نرفته است بنويسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
می‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببين انعکاس تبسم رويا
شبيه شمايل شقايق نيست!
راستی خبرت بدهم
خواب ديده‌ام خانه‌ئی خريده‌ام
بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ... هی بخند!
بی‌پرده بگويمت
چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نيک خواهم گرفت
دارد همين لحظه
يک فوج کبوتر سپيد
از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
يادت می‌آيد رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بياوری!؟
نه ری‌را جان
نامه‌ام بايد کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آينه،
از نو برايت می‌نويسم
حال همه‌ی ما خوب است
اما تو باور نکن! (+)


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22 و moh@mad
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا