خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

شعر سپید

  1. Aynaz1

    ★مجموعه اشعار آوارهای حزن | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

    مجموعه اشعار: آوارهای حزن نام شاعر: آیناز کاربر انجمن رمان ۹۸ قالب: سپید ژانر: تراژدی، عاشقانه درست است که من محبت را به تو آموختم؛ اما پس از اتمام شاگردی چنان در یخ‌بندان بی‌مهری و جهانی پر از سیاهی و تاریکی به من گرمای عشق بخشیدی و الفبای دوست داشتن را روی دستان نوازش‌گرت حک کردی که من هرگز در...
  2. M O B I N A

    بهترین اشعار سپید

    با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید رباب ، با آب هم قافیه باشد روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود هدف های روشنی داشت چشم عباس گلوی تو سـ*ـینه ی حسین تنها تو بودی که خوب فهمیدی استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت شش ماه علی بودن را طاقت آوردی خون تو...
  3. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌ های منوچهر آتشی

    من اگرچه ديو سنگ فرسوده ام در گذر گردبادهاي ماسه تو اما آن شعبده باز بي رنگ و حجمي که از هفت لايه ي ديوار چين عبور مي کني تا پرتو گرمي از حس بر تاريکي هاي من بتاباني و برزبان سوخته ام شعرهاي شبنمي فراخواني من اگرچه ديو سنگي فرسوده ام در سينه چيزي دارم که از حرارت حضور تو ياقوت شده است اين...
  4. MAHTAJ

    ••اشعار علی سید صالحی••

    از زمستان توقعی نیست، اما پنج‌شنبه‌های زمستانیِ بدون تو بی‌نهایت سرد است... و چه حیف که تو نه معنی "سردیِ دل" را می‌فهمی نه معنی "بی‌نهایت" را. #علی_سید_صالحی
  5. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های سجاد سامانی

    دنیای من! تمام جهانم از آن توست جان مرا بگیر، که این نیز جان توست اندوه داستان مرا کاش حس کنی دشمن‌ترین رقیب من از دوستان توست تنها نه از ملامت مردم در آتشم آتش‌بیار معرکه زخم زبان توست مشکن دل مرا که به خود ظلم می‌کنی این شیشه‌ای که می‌شکنی آشیان توست تاثیر اشک‌های مرا روی او ببین این فرق سنگ...
  6. SAEEDEH.T

    دل نوشته‌های حسین پناهی

    می دانی؟ یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است! و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی : بگذار منتـظـر...
  7. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های نسرین خزایی

    همچنان نان های مقدس و صورتک های منجی می کِشند بر خون مردگی غارهای بسته ای که به ارث می گردانند انسان های هر روز بدوی ... *** مجلس یادبودی بود برای آزادی و باز سکوتی مرگبار و ختم جلسه !
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا