خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MAHTAJ

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/1/20
ارسال ها
13
امتیاز واکنش
540
امتیاز
148
زمان حضور
6 دقیقه
نویسنده این موضوع
از زمستان توقعی نیست،
اما پنج‌شنبه‌های زمستانیِ بدون تو
بی‌نهایت سرد است...
و چه حیف که تو
نه معنی "سردیِ دل" را می‌فهمی
نه معنی "بی‌نهایت" را.

#علی_سید_صالحی


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu، آبیش، Parya_n و 2 نفر دیگر

MAHTAJ

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/1/20
ارسال ها
13
امتیاز واکنش
540
امتیاز
148
زمان حضور
6 دقیقه
نویسنده این موضوع
گذر زمان،
گاهی استخوانی می‌شود لای زخم...
که مویت را
سپید می‌کند،
دلت را
سیاه...

#شب‌نوشت
#علی_سید_صالحی


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu، آبیش، ن.شهبازی و 3 نفر دیگر

MAHTAJ

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/1/20
ارسال ها
13
امتیاز واکنش
540
امتیاز
148
زمان حضور
6 دقیقه
نویسنده این موضوع
من هیچ
تو بخند..
که خنده‌ات
بهانه‌ی زندگی ست
برای تمام جامعه بشری :) . . .

#علی_سید_صالحی


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu، آبیش، ن.شهبازی و 3 نفر دیگر

MAHTAJ

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/1/20
ارسال ها
13
امتیاز واکنش
540
امتیاز
148
زمان حضور
6 دقیقه
نویسنده این موضوع
حواست نیست دوست دارم
حواست نیست، می‌خوامت
چشاتو بستی رو دنیام
راحت گفتی: نمی‌خوامت...


#علی_سید_صالحی


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu، آبیش، ن.شهبازی و 3 نفر دیگر

MAHTAJ

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/1/20
ارسال ها
13
امتیاز واکنش
540
امتیاز
148
زمان حضور
6 دقیقه
نویسنده این موضوع
نیستی
تنفس برایم دشوار شده
انگار هوا نیست...
بغض‌هایم
گلویم را درد می‌آورند
تو با نبودنت،
قصد جان مرا کرده‌ای...

#علی_سید_صالحی


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu، آبیش، ن.شهبازی و 3 نفر دیگر

MAHTAJ

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/1/20
ارسال ها
13
امتیاز واکنش
540
امتیاز
148
زمان حضور
6 دقیقه
نویسنده این موضوع
با یک گل بهار نمی‌شود
درست...
با خنده‌های تو اما
بهار آمدنی ست ؛)

#علی_سید_صالحی


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu، آبیش، ن.شهبازی و 3 نفر دیگر

MAHTAJ

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/1/20
ارسال ها
13
امتیاز واکنش
540
امتیاز
148
زمان حضور
6 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوست داشتن
نه به «بودن و نبودنه»،
نه به «داشتن و نداشتن»!
دوست داشتن واقعی فقط برمیگرده به «خواستن و نخواستن» خود آدم..تمام..
دیگه بعدش هر حرفی، فقط یه بهونه‌ی مسخره‌ست....

#علی_سید_صالحی


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu، آبیش، ن.شهبازی و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
از پشت اين پرده
خيابان
جور ديگري است
درها
پنجره ها
درخت ها
ديوارها
و حتي قمري تنبل شهري
همه مي دانند
من سال‌هاست چشم به راه کسي
سرم به کار کلمات خودم گرم است
تو را به اسم آب
تو را به روح روشن دريا
به ديدنم بيا
مقابلم بنشين
بگذار آفتاب از کنار چشم‌هاي کهن‌سال من
بگذرد
من به يک نفر از فهم اعتماد محتاجم
من از اينهمه نگفتن بي تو خسته‌ام
خرابم
ويرانم
واژه برايم بياور بي انصاف
چه تند مي‌زند اين نبض بي‌قرار
بايد براي عبور از اينهمه بيهودگي
بهانه بياورم
بحث ديگري هم هست
يک شب
يک نفر شبيه تو
از چشمه انار
برايم پياله آبي آورد
گفت
تشنگي‌هاي تو را
آسمان هزار ارديبهشت هم
تحمل نخواهد کرد
او به جاي تو امده بود
اما من از اتفاق آرام آب فهميدم
ماه
سفير کلمات سپيده دم است
دارد صبح مي شود
ديدار آسان کوچه
ديدار آسان آدمي
و درها
پنجره ها
درخت ها
ديوارها
هي تکرار چشم به راه کي
تا کي ؟


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
اين صبح ، اين نسيم
اين سفره‌ي مهيا شده‌ي سبز
اين من و اين تو ، همه شاهدند
که چگونه دست و دل به هم گره خوردند
يکي شدند و يگانه
تو از آن سو آمدي و او از سوي ما آمد ، آمدي و آمديم
اول فقط يک دل بود
يک هواي نشستن و گفتن
يک بوي دلتنگ و سرشار از خواستن
يک هنوز با هم ساده
رفتيم و نشستيم ، خوانديم و گريستيم
بعد يکصدا شديم
هم‌ آواز و هم‌ بغض و هم‌ گريه
همنفس براي باز تا هميشه با هم بودن
براي يک قدم‌زدن رفيقانه
راي يک سلام نگفته ، براي يک خلوت دل‌خاص ، براي يک دلِ سير گريه کردن
براي همسفر هميشه‌ي عشق ، باران
باري اي عشق ، اکنون و اينجا ، هواي هميشه‌ات را نمي‌خواهم
نشاني خانه‌ات کجاست ؟


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
در ازدحام اين همه ظلمت بي عصا
چراغ را هم از من گرفته اند
اما من
ديوار به ديوار
از لمس معطر ماه
به سايه روشن خانه باز خواهم گشت
پس زنده باد اميد

در تکلم کورباش کلمات
چشم هاي خسته مرا از من گرفته اند
اما من
اشاره به اشاره
از حيرت بي باور شب
به تشخيص روشن روز خواهم رسيد
پس زنده باد اميد

در تحمل بي تاب تشنگي
ميل به طعم باران را از من گرفته اند
اما من
شبنم به شبنم
از دعاي عجيب آب
به کشف بي پايان دريا رسيده ام
پس زنده باد اميد

در چه کنم هاي بي رفتن سفر
صبوري سندباد را از من گرفته اند
اما من
گرداب به گرداب
از شوق رسيدن به کرانه موعود
توفان هاي هزار هيولا را طي خواهم کرد
پس زنده باد اميد

چراغ ها ، چشم ها ، کلمات
باران و کرانه را از من گرفته اند
همه چيز
همه چيز را از من گرفته اند
حتي نوميدي را
پس زنده باد اميد


••اشعار علی سید صالحی••

 
  • تشکر
Reactions: Kallinu
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا