مشاعره با اشعار سعدی

moh@mad · 28/6/20

SAEEDEH گفت:
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را

امشب که حضور یار جان افروزست
بختم به خلاف دشمنان پیروزست
گو شمع بمیر و مه فرو شو که مرا
آن شب که تو در کنار باشی روزست

niloofar.H · 2/7/20

توخود ای گوهر یکدانه کجایی آخر
کز غمت دیده مردم همه دریا باشد

moh@mad · 6/7/20

دست به جان نمیرسد تا به تو برفشانمش
بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش
هر که بپرسد ای فلان حال دلت چگونه شد
خون شد و دم به دم همی از مژه میچکانمش

Saghár✿ · 21/7/20

شربتی تلختر از سم فراقت باید
تا کند لـ*ـذت وصل تو فراموش مرا

moh@mad · 22/7/20

Saghar گفت:
شربتی تلختر از سم فراقت باید
تا کند لـ*ـذت وصل تو فراموش مرا

امشب که حضور یار جان افروزست
بختم به خلاف دشمنان پیروزست
گو شمع بمیر و مه فرو شو که مرا
آن شب که تو در کنار باشی روزست

* رهــــــا * · 24/7/20

تا عهدِ تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها

تا خار غمِ عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها

آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمان‌ها

VIDA VAHED · 30/7/20

ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست

گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست

فاطمه باقری · 30/7/20

تو را این همه بلبل نوای عشق زنند
چه اتفات بود بر صدای منکر زاغ

moh@mad · 1/8/20

غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید
کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد

فاطمه باقری · 1/8/20

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر ممتاز

سرپرست بخش عمومی

کاربر ممتاز

مدير بازنشسته

دوستدار انجمن رمان ۹۸

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین