خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Yäs~

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/1/20
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
761
امتیاز
153
محل سکونت
Galaxy
زمان حضور
6 روز 2 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام دلنوشته: مشکی مات
نویسنده: ~Yäs
ویراستار: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

سطح دل نوشته: منتخب
مقدمه:
مشکی! چرا قلب مشکی نیست؟ مگر نه اینکه قلب تمام احساسات را در خود دارد و مشکی هم تمام رنگ ها را؟ اصلا از نظر من جهان هم مشکی است! او هم مردم رنگارنگ را در حصار دستان خود گرفته!



دلنوشته مشکی مات | ~Yäs کاربر انجمن رمان ٩٨

 

پیوست ها

آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~PARLA~، mahaflaki، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 5 نفر دیگر

Yäs~

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/1/20
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
761
امتیاز
153
محل سکونت
Galaxy
زمان حضور
6 روز 2 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
مشکی!
چرا قلب مشکی نیست؟
مگر نه اینکه قلب تمام احساسات را در خود دارد و مشکی هم تمام رنگ‌ها را؟!
اصلا از نظر من جهان هم مشکی است!
او هم مردم رنگارنگ را در اغوش گرفته!
فکر کنم علاقه من به مشکی‌مات، از آن‌جایی شروع شد که این همه بزرگی و دارا بودن مشکی، کیش و ماتم کرد.
نمی‌دانم!
شاید هم این علاقه روز افزون من از آن‌جایی افزون شد که برای اولین بار به تو گفتم و تو باز هم بحث را شوخی، شوخی ادامه دادی و من باز هم از خود پرسیدم که تو مشکی‌ مات نیستی؟



دلنوشته مشکی مات | ~Yäs کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: حنانه سادات میرباقری، ~PARLA~، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 5 نفر دیگر

Yäs~

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/1/20
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
761
امتیاز
153
محل سکونت
Galaxy
زمان حضور
6 روز 2 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
چندی پیش خبر آخرین مدل اتومبیل را دیدم با تیتر «مشکی‌ترین مشکی جهان!»
جذاب بود. جذاب و زیبا!
نه به خاطر مدلش یا قیمت نجومیش که می‌دانی هرگز اهل مد نبودم و نیستم!
جذاب بود زیرا که با دیدنش حس می کردم تمام دنیا را در یک قاب دیده‌ام.
دنیا منظورم تنها کهکشان و زمین نیست‌ها!
گویا تمام کهکشان و زمین و حتی رنگ‌های آدم‌ها و حتی قلب‌های سرشار از احساسات رنگی‌ رنگیشان در آن رنگ مشکی مات نود و هشت درصد خلاصه شده بود.
حتی تو!
تو را هم با جزئیات در آن دیدم! از جمله ذهن و قلبت را که من همچنان معتقدم تمام دنیا کور رنگی دارند و آن‌ها هم باید قاعدتا مشکی باشند، مشکی‌مات!


دلنوشته مشکی مات | ~Yäs کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~PARLA~، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، Majhol و 4 نفر دیگر

Yäs~

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/1/20
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
761
امتیاز
153
محل سکونت
Galaxy
زمان حضور
6 روز 2 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
نه که بگویم هیچ رنگی نیست و تنها مشکی، نه! من هم کمال طلبم! مثل تمام انسان‌ها! و شاید این دلیلیست که مشکی‌مات و تو را می‌خواهم!
باشد، باشد! می‌دانم من خیلی چیز‌ها را می‌خواهم؛ اما حتی تو هم نمی‌توانی تصور کنی که تا چه حد خواهان کشف رنگ اصلی تمام انسان‌ها هستم! کلیتشان!
شاید در روزگاری که شاید من هم نباشم کسی این نوشته به دستش برسد و برعکس تو که تنها با لبخند چشمانت خیره‌ام می‌شوی دست به کار شود و کاری برای کشف و اثبات رنگ قلب و مغز حقیقی انسان‌ها بکند!


دلنوشته مشکی مات | ~Yäs کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~PARLA~، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، Majhol و 3 نفر دیگر

Yäs~

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/1/20
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
761
امتیاز
153
محل سکونت
Galaxy
زمان حضور
6 روز 2 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
خوب به خاطر دارم که یکی از دوستانم پس از پی بردن به این علاقه از نظرش عجیب من، برایم دلیل پشت دلیل می‌آورد که من هم مشکی هستم، آن هم از نوع مات! همان‌قدر گنگ! گنگ!
نمی‌دانم، شاید از همان روز این کلمه هم برایم مشکی مات رنگ شد. شاید از همان روزها بود که به این نتیجه رسیدم تو هم گنگی!
می‌دانم خنده‌دار است! دلیل‌های پی‌در‌‌پی پشت هم ردیف می‌کنم تا تو را در ذهن خود به اصلیت مشکی‌مات نزدیک و نزدیک‌تر کنم!
شاید تنها دلیلی هم که به ذهنم می‌رسد این است که اگر روزی از هر چیز متعلق به تو دل کندم به خاطر همین مشکی‌مات جایگاهت کامل از بین نرود‌. دلیلم اندکی رگه‌های ترس دارد و عجیب ترسناک است!
راستش را بخواهی من برخلاف ظاهر بی‌تفاوت و شجاعم به شدت احساس مالکیت و غیرت دارم بر روی دوست‌داشتنی‌های زندگیم!
و شاید همین مالکیت باعث حسادت‌های غیر منطقی‌ام شود و در انتها احساس ترسی که خودم هم گاهی آن را انکار می‌کنم!
حالا که فکر‌ می‌کنم شاید کلمات حسادت و غیرت هم به رنگ مشکی‌مات هستند.
هردو سرشار از احساسات مختلف... علاقه، وابستگی، خشم، حساسیت و...
آها!
یک دلیل دیگر همین حالا برای اثبات روح مشکی‌مات رنگ تو پیدا کردم؛ تا فعلا حداقل که این حساسیت و غیرت دو طرفه بوده و حتی گاهی از‌ جانب تو بیشتر!
پس گنگ‌تر و مات‌تر!
پس تو از من هم مشکی‌ مات‌تری و یک نتیجه ترسناک دیگر!

تو برای من از‌خودم هم دوست داشتنی‌تر شدی...


دلنوشته مشکی مات | ~Yäs کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~PARLA~، Melika Kakou، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 3 نفر دیگر

Yäs~

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/1/20
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
761
امتیاز
153
محل سکونت
Galaxy
زمان حضور
6 روز 2 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
اوه!
شاید دیگر خیلی از تو تعریف کردم؛ اما تو تنها، برای من تعریفی هستی!
این همه مشکی بودنت حتی دوستانم را می‌ترساند و من را دیوانه خطاب می‌کنند!
اشتباه نکن!
من دوست‌دار تاریکی نیستم؛ من تنها از تاریکی‌ای خوشم می‌آید که تو در آن باشی!
نه که بترسم از تاریکی، نه! برخلاف باور عموم که تاریکی را مشکی می‌دانند، از نظر من تاریکی بی‌رنگ است؛ و بی‌رنگ در دنیای رنگارنگ من جایی ندارد!

گفته بودم که رنگارنگ همان معادل کلمه مشکی است دیگر؟!


دلنوشته مشکی مات | ~Yäs کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~PARLA~، Melika Kakou، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 3 نفر دیگر

Yäs~

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/1/20
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
761
امتیاز
153
محل سکونت
Galaxy
زمان حضور
6 روز 2 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
البته مشکی بودن تو دلیل بر سازش همیشگی ما نیست!
و خودت خوب می‌دانی قرار نیست پس از بحث‌های زیادمان هیچ یک دیگری را ترک کند!
به گفته یکی دیگر از دوستانم شاید ما زیادی شبیه به تام و جری هستیم و هیچ یک بدون دیگری طاقت نمی‌آورد!


دلنوشته مشکی مات | ~Yäs کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~PARLA~، Melika Kakou، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 3 نفر دیگر

Yäs~

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/1/20
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
761
امتیاز
153
محل سکونت
Galaxy
زمان حضور
6 روز 2 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
اعتراف می‌کنم مدتی سعی در تغییر علاقه‌ام داشتم!
با اینکه با دلیل و منطق وابستگی به مشکی‌مات پیدا کرده بودم؛ اما خب کلا عادت کرده‌ام که زمانی که احساس کردم به چیزی وابسته شدم مدتی خلاف آن وابستگی رفتار کنم! حتی با خود تو! خب، داشتم‌ می‌گفتم، علاقه‌ام را تغییر دادم به زرد... البته دیگر می‌دانی که دلیل علایق من بر خلاف خیلی از دختر‌ها آمدن به رنگ پوست و... نیست و این بار دلیلی نداشتم برای تغییر این علاقه به زرد!
شاید هم فکر می‌کردم دلیل ندارم، در صورتی که داشتم!
زرد با مشکی، آن هم مات تضاد زیبای عجیبی داشت!
درست مثل من و تو!
و باز هم تو!
نمی‌دانم چرا تمام این جملات به تو ختم می‌شود؟!
ته بحث‌های من مشکی مات است!
می‌گویم نکند تو مشکی‌مات نیستی؟ بلکه مشکی‌ مات تو است؟
گیج شده‌ام!
مثل آن‌که بگویند اول مرغ بود یا تخم‌مرغ؟!
اول تو آمدی در قلب من یا مشکی‌ مات؟



دلنوشته مشکی مات | ~Yäs کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~PARLA~، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، Majhol و 2 نفر دیگر

Yäs~

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/1/20
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
761
امتیاز
153
محل سکونت
Galaxy
زمان حضور
6 روز 2 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
آخ اگر بدانی رقیبت مشکی‌ مات است!
حسود‌ خان من!
من از همان اول اعتراف کردم به حسود بودنم روی دوستانم؛ اما تو هرگز نگفتی و من دلم غنج می‌رفت برای حسادت‌هایت که هرگز حاضر به قبولشان نشدی!
یادم است در دوران راهنمایی معلم ادبیاتمان درمورد بار کلمات صحبت می‌کرد. مثلا می‌گفت حسادت بار معنایی منفی دارد.
اما می‌دانی، من تا ته دنیا روی تّو حسودم!
مسئله غیرت فرق دارد با حسادت!
غیرت من سرجای خودش آرام خوابیده و تا وقتی که احساس خطر نکند غرش نمی‌کند؛ اما من حتی به شانه‌ات هم حسادت می‌کنم.
انتظار داشتی بگویم بالشت یا هر چیزی جز شانه؟!
تو که خود می‌دانی آرامش من در پنجه زدن درون موهایت است!
به نظرت مشکی‌ مات بار معناییش منفی است یا مثبت؟

شاید هم باید بپرسم بار معنایی تو مثبت است یا منفی؟!


دلنوشته مشکی مات | ~Yäs کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~PARLA~، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، Majhol و 2 نفر دیگر

Yäs~

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/1/20
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
761
امتیاز
153
محل سکونت
Galaxy
زمان حضور
6 روز 2 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
لعنت به این سر درد‌های مزاحم!
نه فرصت فکر کردن می‌دهند و نه فرصت فکر کردن به تو را به من می‌دهند.
تعجب نکن لطفا!
معلوم است که فکر کردن عادی من متفاوت است با زمان به تو فکر کردن‌هایم!


دلنوشته مشکی مات | ~Yäs کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~PARLA~، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، Majhol و 2 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا