تکراری ترین صحنه در رمان ها

سميه سادات هاشمي جزي · 24/12/19

بعضي رمان ها هم كه مثلا مذهبين چنان ارشاد ميكنه اما يهو ميبيني براي جذب شوهرش با دوست شوهرش دست به يكي ميكنه كه مثلا اره رفيقت منو ميخواد اخه كدوم ادم مذهبي اينكارو ميكنه
جالبه اخرش رفيق شوهرش ميگه اگه تو نقش بازي كردي من نكردم من عاشقتم

سميه سادات هاشمي جزي · 24/12/19

اينكه هميشه تمام دخترا جذب اون پسر مورد نظر ميشن و يه دختري هست كه باعث حرص نويسنده ميشه اون دختر آويزون حتما دماغشم عمليه هيكلش عمليه

Narges_Alioghli · 24/2/20

بیشتر طرفدارای فانتزی فانتزی می‌خونن چون غیرقابل پیش‌بینی و هیجان‌انگیزه
نویسنده‌ی عزیز، بزرگترین حسن فانتزی رو خراب نکن لطفا
دیگه آخر تکراریه یه گرگینه یه خوناشام عاشق بشن
همه از زمین به یه دنیای دیگه سفر می‌کنن
از اون بدتر اینکه یه سرزمینی تصرف می‌شه بعد ملکه یا پادشاه بچه‌شو می‌فرسته زمین
تو فانتزی محدودیت معنی نداره
مجبور نیستین از این موضوع‌ها بنویسین

Narges_Alioghli · 25/2/20

اوف اوف عزیز خیلی دلت پره ها
ضمن موافقت با هر چی گفتی
تو ژانر فانتزی چند تا صحنه اضافه می‌کنم
اول از هر چیز خیلی دلم از این پره که یه سرزمینی تو خطره شاهزادشو می‌فرستن به زمین بعد سال‌ها برمیگرده
بعد دلم از صحنه‌هایی پره که به طور معجزه‌آسا بدون تلاش یا حتی دلیل و منطقی طرف یهو ابر قدرت می‌شهدلم از قدرت نامحدود دیگه سرریزه لامصب
و از این چیز مسخره که می‌گن اون خیلی به خودش مغروره تو رو موش هم حساب نمی‌کنه برو زیرزیرکی شکستش بده
اوایل خوب بود ولی دیگه خز شده
و این صحنه‌های معما رو که اسکی می‌رن
یا دختره از زمین سفر می‌کنه می‌شه ملکه‌ی پریان
دوستان فانتزی نامحدوده جدید بنویسید

ارمین · 9/3/20

تکراری ترین ها تو عاشقانه بیشتره اولش این مغرور میشه یا اون این ی میره میه بیمارستان اون گریه می کنه یا طرف اول عاشقش نیس بعد پشیمون میشه چن تا ماجرای تکراری و کسل کننده میارن اخرشم ازدواج

ارمین · 13/3/20

انقد حرصم میاد اخر رمان پیش بینی شده میشع
اولش پسره مغروره
پسر میگه:بیا اتاقم -
دختر:باشه
پسر نشنیدم
دختر:باشهههههههه
پسر:از این به بعد چشم میگی!
بعد چن روز خیلی هم طول نکشیدا کمی دختر برشا کار کرد رفتن این ور اون ور بعد پسر گف عاشقتم دختر گف منم از خدام بود!
یعنی دلم می خواد سرمو بکوبم ب دیوار با این جمله!!!!!!!!
انقد خزن این رمانا! اول مغرور بعد عاشق

Niaz.kh · 13/3/20

این تیکش ینی تو اکثر رمانا هستااا
دختره لجباز ی دنده و حاضر جواب
پسره هم سردو مغرور
اخرش پسره دیگه سرد نمیشه و ب دختره میگه عاشقشه
خانواده پسره تو این چندسال پسررو درست کنن دختره ی ساله درست کرد؟؟؟
جلل عجایب

~HadeS~ · 13/3/20

خب تو ژانر پلیسی حتما باید یه بنده خدای مغرور و سرد (پسر) و یه یاروی شیطون (دختر) باشه -_-
آقا من پسر رو قبول ای ولله ولی چرا پلیس باید شیطون باشه؟؟؟؟؟؟ مسخره نیس خدایی؟؟؟؟
به جز شیطون و مغرور اخلاق دیگع ای نیس ینی؟؟؟
انسانا خیلی متفاوتن ولی به دودسته شیطون و مغرور ک تقسیم نمیشن :/
آها راستی این بنده خداها به عنوان پلیس مخفی وارد باند قاچاق مواد و آدم وارد میشن.
آی کیو خلاف دیگه ای پیدا نکردی؟ کلاه برداری چیزی...
بعد چرا باید پایان همه داستان اینا عاشق بشن و ازدواج کنن و بچه دار بشن؟!:/
یه عالمه پایان خوش این مونده؟!
آخیش ://

~HadeS~ · 13/3/20

تو ژانر ترسناک چرا باید حتما یه خونه متروکه باشه که یه گله گوسفند (دختر و پسر) برن توش بعد اونجا یه روح باشه و یقه همه رو بگیره؟:///
یه بارم بنویس خودم یکی رو کشتم اومد خفتم گرف خو-_- ایده پردازی کن.

Narges_Alioghli · 13/3/20

چرا باید همه رمانای طنز با تصادف شروع بشه؟
یا با ماشین به هم می‌زنن یا به هم می‌خورن
بعد پسره استاد دختره می‌شه یا پسر دوست باباش
چراااااا؟

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

اخراج شده

اخراج شده

دوستدار انجمن رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین