تکراری ترین صحنه در رمان ها

chestnut · 16/8/19

سلام کاربرای عزیز
تیکه هایی از رمان ها رو که به نظرتون زیادی تکرار شده رو با طنز ادبی بیان کنید تا نویسنده های گل هم به سلیقه مخاطب پی ببره.
این گوی ، این میدان ....

mahaflaki · 30/8/19

این قسمت : تلخ تلخ مثل روزگارم

دیدین دو کبوتر عاشق میرن کافی شاپ؟ البته که دیدین! اصلا رمانی که توش کافی شاپ نداشته باشه که رمان نیست
حالا کافی شاپه اصلا مسئله مهمی نیست. مسئله از اونجایی شروع میشه که گارسون شیک و پیک میاد سفارش بگیره! سفارش دخترمون:
- ترک، تلخ، بدون شیر و شکر!
و بازم مسئله چندان حیاتی نیست!!! مشکل اصلی اونجایی که پسره این شکلی میشه :
- وای سلیقت هم مثل خودت خاصههه
سلیقه خاصصصص؟؟؟؟ سلیقه خاصصص؟؟ نه سلییققه خاص؟ خااااص؟
تو این دور و زمونه رمان ها اب پرتقال با شکر اضافه میشه سلیقه خاص
دختره هم لبخند شیکی میزنه و میگه:
- قهوه رو تلخ میخورم چون مثل زندگیم تلخه
البته اگه شما با وجود اون جنتلمن بی ام دبلیو سوار باز هم زندگی تلخی داری زهر مار هم خوبه
در مورد شکلات تلخ هم بگم؟؟ در همین حد بگم ما شکلات شیرین رو با قند میخوریم
والاااا

سميه سادات هاشمي جزي · 24/12/19

وقتي دختر خاطر خواه پيدا ميكنه ده نفر ديگه همزمان عاشق دختر ميشن
از شوهرش درخواست ميكنن طلاقش بده تا بگيرمش
بعد ازدواج همه بهش نظر دارن و ميخوانش

شوهره حتما هيكلش سيكس پكه
داراي شركت و ثروته
مغروره
حتما هم ميزنه تو دهن دختره غيرتشو نشون بده
دختراي رمانها هم انقدر رفتاراشون ابلهانه اس كه فقط توي روياهاست
همه مردها هم خانمم ميگن كلي ديگه هست كه وقت ندارم بگم ولي بازم ميام

سميه سادات هاشمي جزي · 24/12/19

ازدواج هاي اجباري همه به خيرو خوشي هستش

سميه سادات هاشمي جزي · 24/12/19

بعد از هر ازدواج يه نفر پيدا ميشه كه دختره مدام ميره ميگه داداشي ولي پسره در دل خود داغونه ميگه من عاشقتم
هرچي شووهرش بيشتر كتكش بزنه عاشق تره
همه هم توي سن 27سالگي هستن دكترو مهندسو كارخونه دار
بعد از سي سال معمولا عشقو عاشقي نيست
دخترها جوري زبون درازي ميكنن كه توي دنيايي واقعي بهش ميگن بي حرمتي
ولي توي رمانها عاشقتر ميشن از اين همه بي ادبی
سبك نوشتن رمان ها ديگه فارسي نويسي نيست
جالبه كه همه توي آرايشگاه عروسو كه ميبينن شوكه ميشن
حالا قبل ارايشگاه متنفر بودن از هم ولي بعد ارايشگاه پسره شوكه ميشه از ديدن اينهمه زيبايي

سميه سادات هاشمي جزي · 24/12/19

استاداد هاي دانشگاه همه يهو عاشق يه نفر ميشن
انقدرم با دانشجو گرم ميگيرن كه انگار چه خبره
ولي تو رمان ها چيزي كه مشتركه بجز عشقش با يه پسري هستن كه بهش ميگن داداش

تقريبا خانواده ها توي رمان ها پر كاهي ارزش ندارن گاهي يه گوشه اي ميانو ميرن از اينهمه گندكاري بچه هاشون خبر ندارن
تقريبا بعد عروسي هم يبار مهموني ميدن دختر سنگ تموم ميذاره
جديدا هم پرستار مرد مجرد بودن مد شده جالبه كه طرف انقدر ميلياردره عاشق خدمتكارش ميشه و يه مرتبه خدمتكاره درس خونده ميشه و مامان بابا پيدا ميكنه وضعش خوب ميشه تا اينكه در شان پسر باشه
حتما يبار هم يه نفرشون تب ميكنه
شمال هم كه برن دختره يه مرتبه ميخواد غرق بشه
پسره هم كه هميشه نگاه سنگينش روي دختره اس

سميه سادات هاشمي جزي · 24/12/19

الان ديگه هرچقدر ميخوان رمانشون پربازديد باشه مسائلی توش زياد ميكنن يعني يه فانتزي هايم اضافه ميكنن كه والا هركي متعهل باشه ميفهمه اين نويسنده اش يه نوجونه كه هيچي نميدونه

سميه سادات هاشمي جزي · 24/12/19

بد نگاري زياد شده و فكر ميكنن جذابتر ميشه
همه‌شونم دوست دارن همخونه بشن

دست پخت دخترم حرف نداره پسره تا دستپختشو ميخوره عاشقش ميشه

سميه سادات هاشمي جزي · 24/12/19

جالبه دختره مذهبيه بعد توي مراسم جلوي همه ميرقصه طرفشم غيرتي ميشه كتفشو ميگيره محكم كه جاش كبود بشه ديدگاه مذهبي بودن خيلي جالب شده

سميه سادات هاشمي جزي · 24/12/19

همه رمان ها هم وقتي دختر از شخصيت خوش اندامو ظريفو مو بلند و نمومنه اش ميگه تهش ميگه از خودم راضيم همه از اندامم تعريف ميكنن

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو جدید انجمن

کاربر فعال انجمن

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین